در نقد آثار سینمایی با ترکیب چند تکنیک ساده ایده ال طلبی (ایجاد توهم انتظار آرمانی و جدا کردن موضوع و سوژه از واقعیات محیطی و اجرایی آن) از اثر و بازیگر به همراه بهره گیری از نوعی زبان تنفر حدشکنانه اگزیستانسیالیتسی برخوردار از صراحت لهجه در کنار القای نوعی چارچوب فکری ساخت گرایانه (ترسیم وضع مطلوب خیالی)، اقدام به نقد کوبنده و نابودگر هر اثر یا بازیگری که با سلیقه یا تفکر او زاویه دارد، نموده و عمدتا موفق است. چرا که افراد و آثار مقابل او عموما در سه حوزه مورد بحث، خلع سلاح هستند. اما داستان نقاشی چیز دیگری است. آیا فراستی به اندازه یک دانشجوی ترم اول در خصوص نقاشی اطلاعات دارد؟ و یا به اندازه یک مبتدی حراج را میشناسد؟ اگر نه، مشروعیت صحبتهای ایشان به چه میزان خواهد بود؟ الماس سنگ نیست آقای فراستی، چندجانبه گرایی در حوزه سیاسی و مصوبات متقابل هم کاغذ پاره نیستند؟ به تخصص و هنر احترام بگذار آقای هنرمند. اگر هم قصد نقد در حوزه نقاشی و حراج را داری، حداقلهای نقد در این حوزه را بیاموز و بعد وارد این میدان شو. ممنون از توجهت اخوی.
شعار سال: ۲۴ دی ماه حراج تهران در هتل آزادی برگزار شد، گرانترین اثر حراج که شاعر نشسته پرویز تناولی بود هم به قیمت ۱۴ میلیارد و ششصد میلیون تومان فروخته شد. ۱۵۸ میلیارد و هشتصد و نود میلیون تومان مجموع فروش این دوره حراج تهران اعلام شد. این حراج مورد انتقادات و تحسین های مختلف توسط افراد صاحب نظر عدیده، قرار گرفت.
اخیرا مسعود فراستی درباره حراج تهران گفته است: من نمیدانم در چه مملکتی زندگی می کنم؟ در مملکتی که خط فقر زیر ده میلیون است و کلی ادم در مشکلات معیشتی هستند، یا مملکتی که در یک سالن کوچک ١۵٠ میلیارد پول جابجا میشود؛ برای اثری که مثلا هنری است که هیچکدام هنری نیستند، اینجا کجاست؟!
کسی که ۱۴ میلیارد میدهد و اثر را میخرد اصلا میفهمد نقاشی چیست؟ پولش از کجاست؟ این چه بازی است که در میآورید، که طرف فکر کند اثر واقعا هنری است و او چیزی نمیفهمد و فقط میفهمد گران است، نه عزیزم اثر هیچی نیست!
خبر انتقاد فراستی از حراج تهران، توسط دست های پشت پرده ( برای رسانه ها معلوم الحال)، بسرعت پخش گردید.اما اصل داستان در خصوص این شیوه انتقاد، بنوبه خود شنیدنی است .
فراستی در نقد آثار سینمایی با ترکیب چند تکنیک ساده ایده ال طلبی افراطی (ایجاد توهم انتظار آرمانی و جدا کردن موضوع و سوژه از واقعیات محیطی و اجرایی آن) از اثر و بازیگر، به همراه بهره گیری از نوعی زبان تنفر حدشکنانه اگزیستانسیالیتسی برخوردار از صراحت لهجه در کنار القای نوعی چارچوب فکری ساخت گرایانه (ترسیم وضع مطلوب خیالی)، اقدام به نقد کوبنده و نابودگر هر اثر یا بازیگری که با سلیقه یا تفکر او زاویه دارد، نموده و عمدتا نیز موفق بوده است.
علت موفقیت فراستی را باید در ضعف طرف مقابل جستجو کرد، چرا که افراد و آثار مقابل او عموما در سه حوزه مورد بحث، خلع سلاح هستند.
اما داستان نقاشی چیز دیگری است. آیا فراستی به اندازه یک دانشجوی ترم اول در خصوص نقاشی اطلاعات دارد؟ و یا به اندازه یک مبتدی ، اصول و مفاهیم حراج آثار هنری را میشناسد؟ اگر نه، مشروعیت صحبتهای ایشان به چه میزان خواهد بود؟
الماس سنگ نیست آقای فراستی، چندجانبه گرایی در حوزه سیاسی و مصوبات متقابل هم کاغذ پاره نیستند؟ به تخصص و هنر احترام بگذار آقای هنرمند! اگر هم قصد نقد در حوزه نقاشی و حراج را داری، حداقلهای نقد در این حوزه را بیاموز و بعد وارد این میدان شو. ممنون از توجهت اخوی.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از منابع گوناگون
از سمت اقتصاد هنر و هنرمند درسته چون بدون این رویه، هنر و هنرمند بدون حمایت در کشور اگر چنین بازی هایی هم برای تقویتش تدارک دیده نشه، نابود می شه.
از سمت موسسات مبادرت کننده به خرید این آثار هم درسته، چون برای اون ها اصلا چنین ارقامی و سودهایی رقم نیست. یک بانک چه نیازی مثلا به 15 میلیارد تومان سود از راه دلالی هنر داره؟ اون ها هر کدوم به یک بهانه ای وارد این کار می شن. یکی عشق کلکسیونه، یکی عشق شهرته، یکی قصد چهره سازی حمایتی از خودش در بخش هنر رو داره، یکی ... .
خوب . حالا هم می تونی بگی که این کارا غلطه؟
اشتباه رو امثال این فراستی می کنند که بدون تخصص و صرفا با کلی گویی فلسفی و بنوعی سفسطه، قصد خود نشون دادن دارند. الگوی همه چیز را زیر سوال ببر، تا مردم ببینند تو هم هستی و وجود داری!
از طرف دیگه، مملکت ما سرمایه داری نیست. اما تو بگو که کدوم الگوی اقتصادی توی مملکت در حال اجراست؟ فقط خودت رو گول نزن. بازی کنی، بازی می کنم باهات .