شعار سال:
رابطه کارفرما یا دولت با خود را کدام میدانید:
۱ تناردیهها با کوزت
۲ روباه مکار و گربه نره با پینوکیو
۳ بازرس به دنبال ژان والژان
۴ داروغه ناتینگهام در شهر رابینهود
شاید اگر رمانها و فیلمها نبودند برای توضیح هر کدام از این گزینهها لازم بود به دنبال هزاران واژه بودیم! واژه اندکی به کار میبریم تا همه حرفها را بزنیم و مخاطب هم همه آن را دریابد.
در حقیقت فیلمها و رمانها هستند که برای ما زبان مشترک میآفرینند. زبان مشترکی که در واژههای ما صرفهجویی میکند. مثلا اگر کوزت و پینوکیو و … نبودند و انیمشن آنها را ندیده بودیم؛ چقدر طول میکشید تا همین احساس سادهای که از خودمان پیدا کردهایم را برای دیگران توضیح دهیم. این که «داروغه ناتینگهام» چه پیشینهای دارد و اصولا چه ویژگیهایی در ارتباطش با مردم و رابینهود دارد؛ به اندازه خود آن کتاب واژه احتیاج داریم و زمان میبرد تا به دیگری بگوییم که «داروغه ناتینگهام» بودن یعنی چه!
در حقیقت هر فیلم یا رمان برای ما استعاره میسازد؛ استعارهای که میتوانیم در ارتباط مشترک خود از آن استفاده کنیم و در واژهها صرفهجویی کنیم. هر چه این رمانها و فیلمها مشترکتر میشود و تعداد بیشتری آن را دیده باشند؛ یعنی ما استعارههای بیشتری برای فهم دیگران و توصیف خودمان داریم.
درک پیچیدگیها با کمک شخصیتهای کارتونی
در سال ۲۰۰۰ سندی را نیروی هوایی آمریکا در خصوص آینده ۲۰ساله این کشور تدوین کرد. اسم یکی از سناریوها «دردسرهای گالیور» بود. کافی بود تیتر این سناریو را میخواندی تا سناریو را بفهمی.
هر مخاطبی میتوانست تصور کند به آنچه آن آمریکاییها میخواستند بگویند. آنها آمریکایی را تصویر کرده بودند که در سرزمین کوتولهها (یا همان لیلیپوت) به بند کشیده شده است! کوتولههایی که الزاما دشمن تلقی نمیشدند؛ بلکه تنها اندازهشان کوچک بود و او را به بند کشیده بودند تا از او بهره خود را ببرند! یعنی جایی که از دید آنها گالیور باید نقش پلیس جهانی را ایفا کند. البته این تنها سناریو نبود؛ در سناریویی دیگر از اصطلاح «شاه-خان» استفاده کرده بود؛ رویارویی شاه غرب یا خان شرق!
حالا فکر کن تو یا من کارتون گالیور را ندیده بودیم! چقدر باید مینوشت تا بتوانیم حرف او را تصور کنیم و آن را بفهمیم. این جاست که یک استعاره از یک شخصیت در یک فیلم یا رمان میتواند جایگزین هزاران کلمه شود. هر چقدر ما بخواهیم حرفهای پیچیدهتر بزنیم نیازمان به استعارهها بیشتر میشود و هر چقدر در چنته کمتر فیلم و رمان مشترک داشته باشیم؛ درکمان از مسائل کاهش مییابد.
فیلم و رمان ظرفیتهای توسعه
در مورد فیلمها و رمانها اغلب دو گروه حرف میزنند:
۱ یکی منتقدان هستند؛ از پنجره دید یک «منتقد فیلم» یا «منتقد ادبی» و بر اساس چارچوبهای آن حوزه
۲ دیگری کسانی که عشق فیلم یا رمان هستند و درست مثل روزگاران قدیمیتر که گاه فیلمها را دو همکلاسی بارها برای هم تعریف میکردند.
اما جای سومی بسیار کم است:
۳ جایی که ما در تحلیلهایمان از مفاهیم پیچیدهای استفاده میکنیم که گاه توضیح آن زمانبر و گاه غیرممکن است. این که فیلم «اجارهنشینها» تا چه حد میتواند برای ما مفهوم بسازد و ما تا چه اندازه میتوانیم از طریق این مفاهیم در فهم پیچیدگی از وضعیت جامعه استفاده کنیم.
این که کسی با عینک سیاستگذاری فیلمها را ببینم؛ چیز عجیبی نیست؛ همانطور که یک جامعهشناس هم با عینک جامعهشناختیاش به دیدن فیلمها مینشیند؛ یا یک اقتصاددان با عینک اقتصادیاش. پس خوب است فهم تخصصی خود را از یک فیلم یا رمان و برداشتهایهای غیرفیلمشناسانه و غیرمنتقدانه خود از فیلمها به اشتراک بگذاریم.
در حقیقت ما درگیر ۲ چالش هستیم:
۱-رمان و فیلم را سانسور نکن: هرچقدر فیلمهای سینمایی یا رمانهای فارسی کمتری فرصت همگانیشدن مییابند در حقیقت ظرفیت جامعه را در درک مفاهیم پیچیده میکاهد. اینکه صداوسیما توانمندی تولید آثار فراگیر ندارد یا گاه دغدغههای تنگنظرانه مانع انتشار فیلمها و رمانهای فراگیر را از ما میگیرند؛ در حقیقت تنها یک فیلم نیست که ساخته نمیشود؛ در حقیقت درک پیچیدگی است که از دست ما میرود.
۲-درباره فیلم حرف بزن: هم ما نباید بترسیم از اینکه در مورد فیلم حرف بزنیم؛ هرچند منتقد حرفهای یا شاگرد مدرسهای عشق فیلم نباشیم. ما صرفا جستجوگرانی هستیم که میتوانیم از کشف کردن و بهتر فهمیدن لذت ببریم!
شعار سال؛ با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از ویرگول، تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۹، کد خبر: -، virgool.io