پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۳۳۱۳۸
تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۵
«مصطفی ملکیان» فیلسوف و روشنفکر ایرانی در سلسله گفتار‌هایی به ۲۰ مشکل فرهنگی ساری و جاری در میان «ایرانیان» پرداخته است.
شعار سال: بخش عمدهٔ پژوهش‌های او در حوزهٔ اخلاق، دین، فلسفهٔ دین، اگزیستانسیالیسم، روان‌شناسی، علوم انسانی، روش تحقیق و روشنفکری است. نظریه عقلانیت و معنویت پروژهٔ مهم اوست. ملکیان از منتقدان روشنفکری دینی است.

به اعتقاد ملکیان، روشنفکران باید به تقلیل مرارت و تقریر حقیقت سرگرم باشند. او می‌گوید:

من نه دل نگران سنّتم، نه دل نگران تجدّد، نه دل نگران تمدّن، نه دل نگران فرهنگ و نه دل نگران هیچ امر انتزاعی از این قبیل. من دل نگران انسان‌های گوشت و خون داری هستم که می‌آیند، رنج می‌برند و می‌روند.

سعی کنیم که اولاً: انسان‌ها هرچه بیشتر با حقیقت مواجهه یابند، به حقایق هرچه بیشتری دست یابند؛ ثانیاً هرچه کمتر درد بکشند و رنج ببرند و ثالثاً هرچه بیشتر به نیکی و نیکوکاری بگرایند و برای تحقّق این سه هدف از هرچه سودمند می‌تواند بود بهره‌مند گردند، از دین گرفته تا علم، فلسفه، هنر، ادبیات و همه دستاورد‌های بشری دیگر.

ملکیان معتقد است ریشه مشکلات جامعه را عمدتاً باید در فرهنگ و اخلاق جست و جو کرد و توجه به سیاست برای حل مشکلات، نوعی سطحی‌نگری‌ست. او می‌گوید:

حتی اگر نهاد‌های اجتماعی ما سامانه‌ای را که باید و شاید ندارند، به علت این است که کسانی که در آن نهاد‌ها دست‌اندرکارند، از لحاظ روان شناختی یا اخلاقی یا هر دو ناسالم‌اند و عیب و نقص دارند. هر چه کندوکاو می‌کنم، می‌بینم که هیچ مسئله و مشکل اجتماعی و از جمله سیاسی‌ای نیست، الا این که با یک یا دو یا سه یا چند واسطه به مسئله و مشکل روان‌شناختی یا اخلاقی‌ای می‌رسد.

او خاطرنشان می‌کند:

هیچ‌وقت با رضا و رغبت و علاقه قلبی و باطنی در مسائل سیاسی اظهار نظر نکرده‌ام و فقط وقتی چنین کرده‌ام که خود را اخلاقاً موظف به اظهار نظر دیده‌ام و آن هم وقتی‌ست که یک امر سیاسی آثار و نتایج آشکار در روان و اخلاقیات مردم دارد.

ملکیان به اولویت فرهنگ بر سیاست معتقد است و بنابراین وظیفه روشنفکر را بیشتر نقد فرهنگی جامعه می‌داند تا نقد سیاسی دولت. روشنفکران و مصلحان اجتماعی به جای اینکه همیشه مجیز مردم را بگویند و فکر کنند تمام مشکلات متوجه رژیم سیاسی است، باید از مجیزگویی مردم دست بردارند و به مردم بگویند، چون شما اینگونه‌اید حاکمان هم آنگونه‌اند. حاکمان زاییده این فرهنگ اند، جامعه‌ای که فرهنگش این باشد ناگزیر سیاستش و اقتصادش هم آن می‌شود. خطاست که روشنفکران و مصلحان اجتماعی برای دست یافتن به محبوبیت اجتماعی مجیز مردم را بگویند و بگویند که مردم هیچ عیب و نقصی ندارند، چراکه رژیم سیاسی ناشی از مردم است و رژیم سیاسی بهتر به فرهنگ بهتر نیاز دارد. (۱)

«صدای معلم» در جهت آسیب شناسی فرهنگی جامعه ایرانی و ایجاد فرآیند «خودانتقادی» به منظور تحقق جامعه‌ای سالم و دموکراتیک این بحث‌ها را از فایل‌های صوتی که در کانال تلگرامی ایشان در بیست بخش منتشر شده پیاده کرده و جهت بررسی و گفتگو تقدیم شما می‌نماید.

تقلید نه به آن معنا که در فقه گفته می‌شود مراد من آن نیست بعد به آن می‌پردازم. تقلید به معنای روان شناختی  نه به آن معنا که در فقه  ما الان مصطلح است؛ تقلید یعنی این که من آگاهانه یا ناآگاهانه طرز لباس پوشیدنم، طرز مسکنم، طرز پوشاکم، طرز خوراکم، طرز اتخاذ موضعم، عزایم، عروسیم، رفتم و آمدم این تحت الگوی شخصی باشد اگر چه آگاهانه باشد و چه ناآگاهانه این را به تقلید تعبیر می‌کنند.

تقلید یعنی من خودم را دارم هماهنگ می‌کنم با تو. ماننده‌ی تو می‌کنم. تشبه به تو می‌جویم. آن چیزی که این همه گفته می‌شد در عرفان که فقط تشبه به خدا بجویید تشبهوا بالله یا تخلقو به اخلاق الله. درست اگر کاری را با خدا باید کرد نسبت به چه کسی کردیم نسبت به انسان‌ها کردیم؛ این را به تقلید تعبیرش می‌کنم.

تقلید یعنی من تو را برای خودم الگو گرفتم و حتی می‌خواهم در طرز نگاه کردن، طرز سخن گفتن از تو پذیرایی داشته باشم و تو را در درون خودم بپذیرم، این وجود دارد و این تقلید مورد توبیخ هم بوده است هم در ادیان و مذاهب و هم در عرفان به شدت گفته می‌شده است. این که مولانا می‌گفت " خلق را تقلیدشان بر باد داد،‌ای دو صد لعنت بر این تقلید باد" مراد از تقلید همین الگو گیری بدون این که بدانم چرا این الگو را می‌گیرم. در داستان خر برفت و خر برفت و خر برفت دقیقا ما با همین آشناییم؛ یعنی شخص به جای این که بپرسد چرا شما دم گرفته اید می‌گویید خر برفت می‌گوید من هم مثل شما می‌خواهم بگویم خر برفت غافل از این که خر برفت در واقع داستان تراژیک وضع خودش را دارد بازگو می‌کند، ولی در واقع خودش هم شریک این است. این تقلید وجود دارد.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از صدای‌معلم، تاریخ انتشار ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، کد خبر: ۲۰۵۷۱، www.sedayemoallem.ir
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین