شعار سال: اکثر خبرگزاریها، سایتهای کشوری وهمچنین گیلان، خبر از سفر رئیس جمهور به این استان داده اند و آنطور که در خبرها آمده روز جمعه ۸ بهمن، مسئولان و مردم، پذیرای رئیسی در استان سرسبز گیلان خواهند بود.
سفرهای مقامات کشوری به استان ها، اتفاق تازهای نیست و در همه دولتها این روند، ادامه داشته و خواهد داشت.
اما یکی ازاقداماتی که توسط مردم در این سفرها از سالهای گذشته تاکنون مرسوم شده، " نامه نویسی به رئیس جمهور" است.
نامه نویسی و نوشتن درد دلهای مردم، به خودی خود، نه تنها بعنوان معضل و مشکل در نظر گرفته نمیشود بلکه؛ بعنوان یک راه ارتباطی قابل قبول هم هست. ولی زمانی این راه ارتباطی میتواند، بعنوان مشکل و معضل مطرح شود که نامه نگاری به رئیس جمهور تنها راه حل، برای بیان مشکلات مردم استانها در نظر گرفته شود.
سوالی که مطرح میشود این است که چرا مردم استانها به رئیس جمهور نامه مینویسند و عاقبت این نوشتهها و درخواستهای مکتوب چه میشود؟!.
مگر نباید یک روز در طول هفته، درِ اتاق مسئولان استانی بر روی مردم باز باشد تا به راحتی و به دور از هر گونه تشویش و اضطراب، مشکلاتشان را مطرح و راهکارهای لازم را از همان مسئول دریافت کنند؟!.
مگر نه اینکه مدیر و مسئول روابط عمومی ادارات متعدد استانها و به ویژه استان گیلان در بوق و کرنا میکنند که رئیس و مدیر فلان اداره با تشکیل "میز خدمت" کنار مردم و برای رفع مشکلاتشان از هیچ تلاشی دریغ نکرده است؟!.
چگونه است که مسئولان این استان در دیدارهای "مثلا ناگهانی و بی خبر" مشکلات را دیده و ضرب العجل تعیین کرده اند برای رفع هر چه زودتر مشکلات ولی؛ از رفع آن خبری نسیت که نیست؟!.
اراده جدی برای رفع مشکلات، حلقه گم شده مدیران استانی و کشوری است. مسئولانی که" شعاردرمانی" پیشه کرده اند برایشان بسیار سخت است که پا در جاده عمل بگذارند و ادامه این روند مسئولان، سبب نامه نویسی مردم به رئیس جمهور میشود. نوشتن نامه از سوی مردم، تازه شروع روندی زمانبر است. خواندن نامهها توسط افراد، طبقه بندی مشکلات مطرح شده و در نهایت ارجاع نامهها جهت پیگیری به استان مورد نظر یعنی روز از نو و روزی از نو. یعنی مشکلی که باید در استان حل میشد، ولی در اثر سهل انگاری و کم توجهی مسئولان استان لاینحل باقی مانده بود.
دیدن مردمی که از ساعتها قبل در مسیر حرکت کارناوال استقبال رییس جمهور و هیات همراه میایستند تا مگر بتوانند دردنامههای خود را به او تحویل دهند، گویای این است که مسئولان آن استان نتوانسته اند با مردم ارتباط درستی داشته ونمی توانند برای برون رفت از مشکلات موجود، چارهای درست بیاندیشند و به همین علت، مردم راه دیگری جز نامه نوشتن و استمداد از رئیس جمهور نمیبینند.
این زنگ خطری است که از سال های قبل نواخته شده ونه تنها هیچ گوش شنوایی نیست بلکه؛ مسئولان استانی و کشوری با دلی خوش و لبی خندان خبر از دریافت تعداد ۱۰۰ هزار و حتی بیشتر نامههای مردم میدهند. در حالیکه تعداد زیاد "نامههای استانی"، نشانه نارکارآمدی مسئولان همان استان است.
آیا دریافت درد نوشتههای مردم راهکار درستی است؟. قاب عکس مردم نامه به دست در سفر رئیس جمهور به استان ها، پیامهای واضح و روشنی دارد که چنانچه مسئولی بخواهد میتواند درک کند و سر از برف غفلت بیرون بیاورد و یقین کند مسئولان آن استان کارآیی لازم را ندارند، که اگر غیر از این بود نباید شاهد مردمانی ایستاده در کنار خیابان با نامهای در دست باشد.
اگر نامه نگاری مردم در سفرهای استانی رییس جمهور به استانها راهکاری برای حل مشکلاتشان بود، طی این سالها باید بسیاری از مشکلات مردم برطرف میشد. آیا این اتفاق خوش را مردم به چشم دیده اند؟!.
زمانیکه مردم ناامید و خسته از مسئولان استانی، راه حل مشکلاتشان را از دولت و رییس جمهور طلب میکنند، یعنی تغییر و تحولات مدیریتی درآن استان از نان شب واجبتر است.
مردم استانی که با شنیدن خبر سفر رئیس جمهور به استان شان، دست به کاغذ و خودکار میشوند، با زبان بی زبانی میخواهند به رئیس جمهور بگویند تا در انتصابات استانی، دقت بیشتری داشته باشد و مسئولانی را انتخاب کند که با درایت، مشکلات را برطرف کند. نه اینکه باری بر دوش بوده ومجبور باشند مشکلات استانی را با نامه هایشان به گوش او برسانند.
مژگان شفاعتی
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری گیل خبر ، تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۴۰۰، کد خبر:۴۷۶۸۵۰، www.gilkhabar.ir