شعار سال:
داستان این دستفروش که یک زن شمالی است البته به روایت یک فیلم نشان داده
میشود، در این فیلم، مردی که شلوار نارنجی پوشیده، بارها با داد و بیداد و
سروصدا قصد دارد تا جلوی بساط کردن زن را بگیرد، اما زن که به رسم زنان
شمالی، چادر به کمر بسته در برابرش میایستد تا از بساطی که حق خود
میداند، دفاع کند، همین اصرار به جمع کردن و نکردن، موجب میشود تا هر دو
باهم درگیر شوند، حتی پسرجوانی هم که از نزدیک شاهد این ماجراست، چندین بار
با مأمور شهرداری گلاویز میشود و کارشان به کتک و دعوا میکشد، اما در
نهایت هم نمیتواند او را قانع کند، تا اینکه به یکباره مأمور شهرداری
مقابل چشمان تماشاچیان و خیلی از رهگذران سیلی محکمی را روانه صورت زن
میکند و قصه درگیری از اینجا به بعد شکل دیگری به خود میگیرد، عواطف زن
زیر بار این اهانت سنگین جریحه دار شده و عجز و لابهها با سوز و گداز زنی
که به ناچاربه دستفروشی روی آورده، آمیخته میشود. این صحنهها البته برای
بسیاری بویژه در کلانشهری چون تهران آشناست، اما آنچه که ناآشناست جسارت
توهین فیزیکی به «یک زن» است که مقابل چشمان عابران ایستاده به تماشا، خرد
شده است.