اینکه قوه قضاییه اکنون قاضی عادلی را در راس خود دارد، جای بسی امیدواری است، اما به نظر میرسد، سیستم قضایی کشور ما به یک بازنگری جدی در قوانین، ساختار و حتی کمیت و کیفیت و البته بخش اجرای قوانین دارد. در شهرستانها شرایط دستگاه قضایی بسیار متفاوتتر از پایتخت است. نظارتهای پسینی و پیشینی میتواند راه را برای تکرار برخی بی قانونیها و یا اجرای نادرست و یا نادیده گرفتن قوانین ببندد و آنچه قوه قضاییه بر اساس آن توسط معمار دستگاه قضایی یعنی آیت الله بهشتی پی ریزی شد، یعنی اصلاح و ندامت محقق شود.
شعار سال: چند روز پیش خبری در لابه لای اخبار ریز و درشت خودرو، اوکراین وطالبان و گرانی و ... به چشم خورد؛ آزادی یک محکوم به قصاص بعد از ۱۹ سال پس از آنکه ۷ بار به پای چوبه دار رفته بود. تیتر یک خبر معمولی و ساده! از این دست اخبار هر روز منتشر میشود، خواننده یا خبر را میخواند و تاسف میخورد و از آزادی زندانی شادمان میشود و یا فقط تیتر را میخواند و با تاسف ترجیح میدهد، خبر را باز نکرده و این ناراحتی را به سایر گرفتاریهای ریز و درشتش اضافه نکند!.
یک گفت گو با جوانی ۳۴ ساله بود که از ۱۵ سالگی در زندان عادل آباد شیراز به جرم قتل، ۱۹ سال محبوس بود که برای اجرای حکم قصاصش ۷ بار پای چوبه دار رفت، اما در نهایت بعد از دو دهه از زندان آزاد شد.
وی در گفت و گویش از فقرمطلقی که خود و خانواده اش با آن دست به گریبان بوده و هستند، میگوید اینکه به خاطر قولی که قاتل یا قاتلان اصلی در ازای ۱۶ میلیون به وی داده بودند جرم قتل را گردن گرفته و یقینا نمیدانسته قرار است طی ۱۹ سال ۷ بار به استقبال مرگ برود و بازگردد! او در این گفت گو از خانهای غیر قابل سکونت میگوید که بعد از دو دهه آزاد شدن همراه خانواده اش در آن زندگی میکند. از اینکه به دلیل سوسابقه نمیتواند برای گذران زندگی کاری پیدا کند. او اکنون مانند بچهای است که در راه خانه گم شده! اما اینها دلیل نگارش این سطور نیست. اینکه او اکنون به زندگی بازگشته و میگوید دنبال کار میگردد نشان از امیدی است که او را در این ۱۹ سال زنده نگاه داشته، اما دستمایه اصلی نگارش این یادداشت بخش دیگری از گفت گوی این زندانی آزاد شده از زندان عادل آباد در شیراز است.
به خبرنگار میگوید: من در سن ۱۵سالگی یک پسر بچه بودم. هر چی هم اصرار کردم من را بدهید به کانون اصلاح و تربیت [فایده نداشت]. خیلی از همبندیهایی که من را داده بودند آنجا گفتند آقا اصلاً ایشان شرایط این را ندارد که بین ماها باشد. جای شما اینجا نیست یا باید به کانون اصلاح و تربیت یا حتی به بند نوجوان انتقال پیدا کنید که متاسفانه هیچکدام از کارمندها و یا رئیس زندان، هیچکس هیچ اقدامی انجام نداد.
زندان عادل آباد شیراز سالها پیش در بیرون شهر شیراز ساخته شد، اما به مرور زمان در بافت شهری قرار گرفت و اکنون قوه قضاییه تصمیم به انتقال این زندان به خارج از شهر دارد. حواشی پیرامون این زندان و اینکه برخی از زندانیهای سیاسی در این زندان محبوس بوده و برخی حواشی دیگر باز هم موضوع این نوشته نیست.
محکومی که در این نوشتار از آن سخن به میان آمده و بر اساس آنچه قطعا در پرونده وی نیز مندرج است در هنگام ارتکاب بزه طفل محسوب شده و برای نگهداری تا زمان تعیین تکلیف باید درکانون اصلاح و تربیت نگهداری میشده، اما بر اساس ادعای او، وی را به زندان بزرگسالان منتقل کرده و حتی از انتقال وی به بند جوانان که متعلق به مجرمین و متهمینی که بالای ۱۸ سال بوده و یا بعد از رسیدن به سن قانونی از کانون اصلاح و تربیت به زندان منتقل میشوند، نیز سرباز زده اند.
به نظر میرسد، در خصوص این محکوم آزاد شده بر اساس اظهاراتش چند نکته قابل توجه وجود دارد.
اول اینکه وی در زمان ارتکاب قتل طفل بوده و نحوه رسیدگی به جرم وی با سایرین نیز باید متفاوت میبود. دوم اینکه انتقال وی به زندان بزرگسالان در سن ۱۵ سالگی خلاف قوانین بوده و به دلیل بی اطلاعی وی و خانواده اش، دوران طفولیت خود را چه مجرم بوده و یا نبوده ویا سپس مجرمیت اثبات شده یا نشده نافی این مساله نیست.
سومین مساله در خصوص این محکوم، طولانی شدن رسیدگی و آزادی وی در این پرونده است. اطاله دادرسی بیماری مزمنی است که گریبان سیستم قضایی را گرفته و به نظر میرسد قرار نیست به این راحتی درمان شود! اینکه ۱۹ سال برای اثبات و یا عدم اثبات و یا قصاص و دریافت رضایت برای یک محکوم به قصاص طول بکشد به نظر میرسد برای یک متهم نوعی مرگ تدریجی محسوب میشود، که البته این روند طولانی در اغلب پروندههای قضایی قابل مشاهده است.
اینکه قوه قضاییه اکنون قاضی عادلی را در راس خود دارد، جای بسی امیدواری است، اما به نظر میرسد، سیستم قضایی کشور ما به یک بازنگری جدی در قوانین، ساختار و حتی کمیت و کیفیت و البته بخش اجرای قوانین دارد.
در شهرستانها شرایط دستگاه قضایی بسیار متفاوتتر از پایتخت است. نظارتهای پسینی و پیشینی میتواند راه را برای تکرار برخی بی قانونیها و یا اجرای نادرست و یا نادیده گرفتن قوانین ببندد و آنچه قوه قضاییه بر اساس آن توسط معمار دستگاه قضایی یعنی آیت الله بهشتی پی ریزی شد، یعنی اصلاح و ندامت محقق شود.
البته قطعا ایران مدینه فاضله نیست و ما میتوانیم جامعهای عاری از جرم را آرزو کنیم، اما در واقعیت هرگز چنین اتفاقی نخواهد افتاد! از این جهت برای اجرای درست قوانین یا اجرای برخی از قوانین مطلوب بر زمین مانده نیازمند یک رفرم در برخی از ارکانها قضایی و نظارتی هستیم. اینکه یک زندانی چه متهم، چه مجرم دارای حقوقی است و باید رعایت شود، حرفی تکراری است، اما برخی بی قانونیها و یا درست اجرا نکردن قوانین میتواند هزینههای ملی، اجتماعی و حتی سیاسی برای کشور و جامعه به همراه داشته باشد.
این چنین مسائلی راه را برای مدعیانی که سالها علیه جمهوری اسلامی ایران در حال تبلیغ با کلید واژههای زندان، اعدام کودکان و به طور کلی حقوق بشر هستند، هموارتر میکند. این پرونده هرچند مختومه شد، اما میتواند راه تکرار دوباره را ببندد. به نظر میرسد نظارت بر زندانها باید به یکی از اولویتهای دستگاه قضایی تبدیل شود.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از جامعه خبری تحلیلی الف، تاریخ انتشار:۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱، کد خبر: ۴۰۱۰۲۱۸۰۷۴، www.alef.ir