محیط بانها همچنان شهید و مجروح میشوند و به رغم تصمیم سازمان برای توقف آن، تولید "سلاح شکاری" توسط وزارت دفاع همچنان ادامه دارد؛ علاوه بر آن هر فردِ دارای جواز حمل ونگهداری سلاح در ایران، دارای سهمیه سالانه خرید ۱۰۰ عدد فشنگ است که با احتساب ۳ میلیون اسلحه شکاری در دست مردم میشود واگذاری سالانه ۳۰۰ میلیون فشنگ؛ این فشنگها اگر در مناطق حفاظتی مصرف نشوند کجا مورد استفاده قرار خواهند گرفت؟
شعار سال: محیط بانها امنیت جانی ندارند و میزان حمله و شلیک به آنها در ایران، روز به روز بیشتر میشود. این یعنی شکارچیهای غیرمجاز روز به روز افسارگسیختهتر شده اند و این حاصل سیاستهای نادرست صدور مجوز اسلحههای شکاری و ادامه تولید آنهاست.
صبح روز پنجشنبه ۱۲ خردادماه ۱۴۰۱ و تنها چند روز مانده به "روز جهانی محیط زیست"، سجاد بهراموند محیط بان منطقه "چهل پا" در شهرستان اندیمشک درحین انجام وظیفه و گشت زنی، مورد اصابت گلوله شکارچیان غیرمجاز قرار گرفت و به بیمارستان منتقل شد. این حادثه کمتر از یک هفته پس از شهادت دو محیط بان و همیار طبیعت در استان فارس رخ داده است.
محیط زیست ایران تلخترین روزهای خود را میگذراند؛ تنها یک هفته پس از شهادت دو محیط بان و همیار محیط زیست در استان فارس و چند روز مانده به "روز جهانی محیط زیست" حالا یک محیط بان دیگر اینبار در اندیمشک، به دست شکارچیان غیرمجاز زخمی شده است. اینها نتیجه سیاستهایی است که تعداد بالایی اسلحه بدون جواز را در دست مردم نادیده گرفته و در نهایت به تک تک آنها جواز داده است.
تعداد اسلحههای در دست مردم
درباره سلاحهای بدون جواز، آمار و اطلاعات دقیقی در دست نیست. اما اظهارنظر دکتر فرهاد دبیری معاون وقت سازمان محیط زیست در سال ۹۴ قابل توجه است. او اعلام کرده بود «بیش از یک میلیون اسلحه غیرمجاز میان مردم داریم و نزدیک به همین میزان هم اسلحه مجاز».
اما آمارهای بعدی میگویند اکنون بیش از ۳ میلیون سلاح شکاری در دست مردم است؛ هر چند بسیاری از دست اندرکاران این آمار تکاندهنده را بالاتر میدانند، اما این موضوع هنگامی دهشتناکتر میشود که بدانیم هر یک از کسانی که جواز حمل ونگهداری سلاح دارند سهمیه سالانه خرید ۱۰۰ عدد فشنگ را نیز دارند.
با یک حساب سرانگشتی این یعنی ۳۰۰ میلیون فشنگ شکاری که سالانه در بین شکارچیان با جواز توزیع میشود که اگرچه بخشی از آنها به شکار قانونمند و متعارف میپردازند، اما تعداد زیادی نیز با هدف سوء استفاده از حیات وحش و قاچاق آنها و یا استفاده از گوشت شان به جان آنها افتاده و در صورتی که محیط بانی سر راهشان قرار بگیرد با شلیک همان گلولهها سعی در نابود کردن شاهد عینی و فرار از دست قانون دارند.
همین یکسال پیش بود که جمشید محبت خانی فرمانده یگان حفاظت محیط زیست کشور به رسانهها اعلام کرد نیمی از شکارچیان غیرمجاز دستگیر شده کسانی هستند که هم سلاح جوازدار دارند و هم مجوز حمل آنرا؛ اگر چه اغلب شان مجوز شکار ندارند؛ چرا که حدود ۴ سال است که مجوز شکار چارپا به جز در "قرقهای اختصاصی" برای سایر نقاط صادر نشده است.
ادامه تولید سلاحهای شکاری
از سوی دیگر سلاحهای شکاری سال هاست توسط وزارت دفاع در حال تولید است و علیرغم اینکه سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرده یکی از اهدافش، گرفتن دستور توقف تولید سلاحهای شکاری است؛ اما تلاش هایش تاکنون به نتیجه نرسیده است. به نظر میرسد این هدف، مدتی است فراموش شده و در میان انبوههای از اهداف به نتیجه نرسیده محیط زیستی فراموش شده است.
صدور جواز با فرصت ۶ ماهه
بیش از یک میلیون سلاح بدون جوازی که در دولت احمدی نژاد مجوز گرفت حالا بلای جان محیط بانها و حیات وحش ایران شده است.
دادن مهلت ۶ ماهه برای صدور مجوز به سلاحهای بی جواز و قاچاق موجود در کشور در آن دوران موجب شد تا بسیاری از کسانی که اساسا اسلحه شکاری نداشتند در صدد برآمدند تا به هر شیوه ممکن، آنرا تهیه کنند و با فراغ بال، برای آن، مجوز بگیرند.
هر چند قبلا هم یکبار در سال ۷۰ و یکبار نیز در سال ۸۰ اسلحههای شکاری سرشماری و براساس ضوابط خاص برای آنها جواز صادر شده بود؛ اما، چون در هر مرحله مهلت تحویل اسلحه ۱۰ تا ۲۰ روز بود افرادی که اسلحه نداشتند زمانی برای خرید آن و جوازدار کردن آن پیدا نکردند؛ در حالی که دادن فرصت شش ماهه برای تحویل اسلحه با هدف صدور جواز، زمان دادن به برخی برای تهیه اسلحه و گرفتن جواز بوده است.
به طور یقین افزایش سلاحهای شکاری در دست مردم چه بی جواز و چه با مجوز، خسارات جبران ناپذیری را به پیکره محیط زیست و حیات وحش کشور وارد کرده و اوضاع ناامن امروز محیط بانها را دامن زده است.
محیط زیست ایران تا امروز برای حفاظت از ثروتهای عمومی و طبیعت، یکصدوپنجاه شهید داده است؛ شکارچیها همچنان میتازند و محیط بانان همچنان کشته و زخمی میشوند. نمایندگان مجلس به جای پرداختن به حقوق و مشکلات محیط بانها و تصویب لوایح لازم بازدارنده و حمایتی، به فکر اجرای طرحها و پروژههای مخرب محیط زیست هستند و استانداران و مدیران اجرایی به جای تمکین به قانون و تبعیت از یادآوریهای محیط بانان برای حفاظت بهتر از زیست بوم، به آنها پرخاش میکنند که چرا در برابر متخلفان و مخربان محیط زیست و منابع طبیعی کوتاه نمیآیند. نتیجه چنین رویکردی میشود بیش از ۱۵۰ شهید محیط زیست و زخمیهایی که هر روز بر تعدادشان افزوده میشود.
این سکه، اما روی دیگری نیز دارد. اینکه در بین تحصیل کردگان محیط زیست دیگر و فرزندان محیط بانها تمایلی برای محیط بان شدن و استخدام به عنوان محیط بان وجود ندارد؛ چرا که زندگی با این احساس که هر لحظه در تیررس شکارچیان غیرمجاز باشی و جانت در کف دستت باشد و در نهایت، نه قانون از تو حمایت کند و مسوولان نیز از تو ناراضی و همیشه طلبکار باشند اصلا قابل تحمل نیست.
یقینا چنین اوضاعی که از چشم شکارچیان غیرمجاز نیز دور نمانده، نه تنها نمیتواند نقش بازدارندگی از وقوع جرم را داشته باشد بلکه این جرات و جسارت را به شکارچیان میدهد که بدون مجوز شکار و حتی گاهی بدون جواز حمل اسلحه، اسلحه اغلب نظامی همراه خود گرفته و در مناطق حفاظتی پرسه بزنند و هر وقت که احساس کردند به چشم محیط بان و جنگل بانان آمده اند با اسلحه، تنها شاهدان عینی جرم خود را از سر راه بردارند.
چنین شرایطی به راحتی میتواند علاوه بر محیط زیست و حیات وحش، امنیت ملی را نیز به خطر بیندازد و در بین شهروندان نیز ناامنی اجتماعی ایجاد کند. بر این اساس تا زمانی که دفتر تولید اسلحههای شکاری و سهمیه سالانه فشنگ آنها به پایان نرسد حکایت حمله به محیط بانها و شهید وزخمی کردن شان همچنان باقی ست ...
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از سلامت نیوز، تاریخ انتشار:۱۶ خرداد ۱۴۰۱، کد خبر: ۳۴۰۳۲۴، www.salamatnews.com