شعار سال: شكي نيست كه كشور به شكر نياز دارد و براي مصارف گوناگون آن در كشور بايد آن
را تهيه کرد. ولي آيا نمي شد اين مقدار شكري كه از طريق طرح نيشكر شمال و جنوب
اهواز تهيه مي شود، از طريق كشت جايگزين كم هزينه تر و با تبعات زيست محيطي كمتر
نظير چغندرقند، تامين کرد؟ و اگر به هر دليل جواب منفي است، آيا نمي شد همانند
محصولات استراتژيك، وارداتي با اهميت تر ديگر نظير گندم، ذرت و... داشت؟ اين
سؤالات بدين جهت مطرح مي شوند كه امروز كاملا روشن شده كه اجراي طرح نيشكر در
اهواز هزينه هاي سنگين زيست محيطي و اقتصادي بر مردم استان به صورت خاص و بر كشور
به صورت عام تحميل مي کند كه ابعاد آنها بسيار گسترده و در حد فاجعه به حساب مي
آيند.
*بعضي از اين تبعات به شرح زير هستند:
.1 مصرف آب شيرين فراوان در مقايسه با
كشت هاي استراتژيك فصلي: اين طرح سالانه بيش از 2 ميليارد متر مكعب مصرف مي کند كه
خود مصرف اين مقدار آب از پايين دست كارون داراي پيامدهاي زير است:
*عدم باقي ماندن آب در پايين دست حوضه
كارون براي مصارف ديگر محصولات كشاورزي و صنعتي مهم.
نامناسب كردن آب
باقي مانده جهت مصارف شرب و كشاورزي براي
شهر هاي خرمشهر و آبادان و نيز براي محصولات مهمي همچون نخيلات.
*شور كردن آب پايين دست و نامناسب كردن آب
براي آبزيان مهاجر رودخانه هاي مهم نظير صبور. اين پديده بدون شك نابودي ذخاير اين
گونه آبزيان با ارزش را تشديد کرده است.
*با شور شدن آب ورودي به دريا و بالا رفتن
نسبت فاضلاب و پساب در آن، تعادل اكواژريك
منطقه حساس مصبي و خوريات مجاور آن را به هم
زده و ذخاير
آبزيان دريا را در معرض خطر نابودي قرار داده است. وارد شدن خسارت به
ذخاير آبزيان
مهاجر رودخانه اي و دريا به دلايل فوق اقتصاد خيل
عظيم جامعه صيادي استان را مختل
خواهد کرد.
.2 توليد پساب زياد: متاسفانه بخش مهمي
از آب شيرين مصرف شده توسط نيشكر به پساب تبديل شده كه اينك به يك معضل زيست محيطي
جدي در جنوب استان تبديل شده است. اين پساب شور و حامل انواع املاح و سموم به هر
اكوسيستمي هدايت شود توازن آن را به هم زده و آن را در معرض خطر قرار خواهد داد.
در صورت هدايت به تالاب آن را نابود خواهد كرد در حال حاظر
بخشي از آن به تالاب شادگان هدايت مي شود كه متاسفانه توازن اكولوژيك آن را به هم
زده و ماهيت آن را به كلي تغيير داده است. اين امر موجب شد كه توان توليد آبزيان
در اين تالاب مهم به شدت كاهش يافته و آبزيان مهاجم ديگري نظير تيلاپيا زيلي در آن
غالب شود. در حالي كه بر اساس تحقيقات صورت گرفته بيش از 15 هزار تن ماهي مرغوب
توليد مي كرده كه هزاران صياد محلي از اين طريق ارتزاق مي كردند. ضمن آنكه پوشش
گياهي و جمعيت پلانكتوني آن به كلي در حال تغيير است.
هدايت آن به كارون علاوه بر تشديد فجايع زيست محيطي تشريح
شده موجب مشكلات زيادي براي آب شرب مردم شهرهاي پايين دست و فعاليت هاي اقتصادي و
كشاورزي منطقه؛ مخصوصا نخيلات مي شود.
ملاحظه مي شود پساب اين طرح عظيم با اين حجم و با اين آثار
مخرب سرنوشت نامعلومي دارد كه بالاخره به كجا بايد تخليه شود؟ ظاهرا فقط يك راه حل
براي حل اين مشكل متصور است و آن اينكه بعد از پالايش و نمك زدايي، جهت جبران حق
آبه تالاب هاي شادگان و هور العظيم به اين دو تالاب هدايت شود كه بالطبع اين امر
مستلزم هزينه گزاف جهت مطالعه و ايجاد سامانه هاي مناسب پالايش خواهد بود. با توجه
به وضعيت اعتبارات دولتي قاعدتا اين امر بايد از محل اعتبارات و در آمدهاي خود طرح
نيشكر تامين شود كه اين امر به دليل وضعيت اقتصادي خود طرح تحقق آن بسيار دور از
ذهن خواهد بود.
3-توليد مقدار متنابهي دود و خاكستر احتمالا توأم
با سم و نيز انتشار بوهاي نامطبوع ناشي از واحدهاي صنعتي نظير الكل و غيره كه
سلامتي مردم شهرهاي مجاور؛ به ويژه كلان شهر اهواز را در معرض خطر جدي قرار داده
است و واقعا مردم ساكن اين شهرها از اين وضعيت به ستوه آمده اند.
استان خوزستان و مردم شريف و نجيب آن از دهه هاي اخير در
چنبره تبعات زيست محيطي طرح هاي ملي بزرگ گرفتار آمده اند. ريزگرد، دود و بوي
نامطبوع، از بين رفتن تالاب ها، از بين رفتن ذخاير آبزيان رودخانه، تالاب و دريا
تشديد آلودگي در سواحل و دريا، تبديل رودخانه هاي بزرگ استان به فاضلاب و پساب
و... . اگر چه اين فجايع زيست محيطي در نتيجه اجراي طرح هاي ملي عظيم نظير سد
سازي، نفت پتروشيمي، نيشكر و... به وقوع پيوسته اند، اما نهايتا عمده آنها ريشه در
يك موضوع مهم دارند و آن كاهش شديد "آب هاي داخلي استان" است.
كنترل آب توسط سدها، جابجايي بين حوضه اي آن و يا مصرف كردن
نامناسب آن در طرح هايي مثل نيشكر باعث شد هم رودخانه ها شور شده و به فاضلاب
تبديل شوند، هم تالاب ها خشك و يا در معرض نابودي قرار گيرند و هم پساب سرگردان
فراوان توليد شود و مشكلات و پيامدهاي منفي ديگر . بدون شك يكي از مسببان و عاملان
اين فجايع بزرگ طرح نيشكر جنوب و شمال اهواز است.
از جمله تحولات ناگوار زيست محيطي بسيار مهم كه در سال هاي
اخير در استان به وقوع پيوست تخريب عمده تالاب ها و نابودي كامل بعضي از آنهاست.
اين اتفاقات تلخ عمدتا به دليل كاهش آب ورودي و يا اصطلاحاً حق آبه تالاب ها و قطع
كامل آن در پي اجراي پروژه هاي وسيع سدسازي و كنترل سيلاب ها، جا به جايي بين حوزه
اي آب و البته پديده خشكسالي به وقوع پيوسته است. متاسفانه بعضي از تالاب ها نظير
تالاب هاي ميانگران و آهودشت و نيز تالاب هاي فصلي شرق استان به دليل اين اتفاقات
به كلي خشك شده و بعضي ديگر مانند تالاب هاي مهم و بين المللي شادگان و هور العظيم
مراحل احتضار خود را سپري مي كنند. بعضي از قابليت ها و ظرفيت هاي اين سامانه هاي
زيست محيطي فوق العاده مهم به قرار زير است:
-در نقش يك فيلتر طبيعي عظيم مانع از بروز
ريزگرد شده و با رهاسازي رطوبت مورد نياز در هوا، حرارت طاقت فرساي دشت خوزستان را
تعديل کرده و آن را قابل تحمل مي سازد.
- در طي قرون و اعصار حيات خود سالانه ده
ها هزار تن ماهي با كيفيت بدون صرف هيچ گونه
هزينه اي مجاناً در اختيار مردم قرار مي دهند.
- از انواع پوشش گياهي آنها دهها هزار
راس دام را سخاوتمندانه و بدون صرف هر گونه هزينه اي تعليف کرده و اين زيربخش مهم
اقتصادي را در بهترين وجه رونق مي بخشد.
- اين ظرفيت را دارند كه ده ها هزار
شغل پايدار و بدون نياز به هر گونه سرمايه اوليه از طرف دولت يا بخش خصوصي از طريق
صيد آبزيان، دامداري، كشاورزي، حصيربافي، صنايع دستي، صنعت توريسم، شكار پرندگان
و... تامين کنند و در عين حال اين ظرفيت را دارند تا ميليون ها تن مواد اوليه براي
رونق بخشيدن به صنايع چوب، كاغذ، غذاي دام و... به صورت مجاني فراهم كنند.
به يقين مي توان گفت كه خيرات و بركات تالاب ها بي شمار
بوده و در عين حال كه بدون صرف هيچ گونه هزينه استحصال مي شوند، نه تنها كوچك ترين
مزاحمتي براي محيط زيست و زندگي مردم در پي ندارند، بلكه خود وجود آنها و
پايداريشان حيات بخش بوده و زندگي جوامع بشري را بهبود و اقتصاد و سلامت آنها را
رونق مي بخشند. به واقع اين سامانه هاي عظيم زيستي منحصر به فرد از مصاديق نعمت
هاي بزرگ خداوند هستند كه براي بقا و پايداريشان تنها و تنها آب لازم دارند و
لاغير. نه براي احداثشان طرح و اعتبار لازم دارند و نه براي حفاظتشان. براي
استمرار بقا و حيات خود فقط تنها تامين حق آبه طبيعي شان كه طي هزاران سال حياتشان
از آن بهره مي جستند را لازم دارند كه متاسفانه آز و طمع و ندانم كاري ما انسان ها
باعث شد اين حق طبيعي از آنها دريغ شده تا به اين وضع تاسف بار دچار شوند.
بر اساس بعضي بر آوردها، درآمدي كه از هر هكتار تالاب از
طريق بهره برداري اصولي از ذخاير آبي و گياهي، جهانگردي، پژوهشي و... استحصال مي
شود 14 هزار دلار در سال است، در حالي كه اين ميزان در بهره برداري از بهترين عرصه
هاي جنگلي 2 هزار دلار و از زمين هاي زراعي 200 تا 300 دلار بر آورد شده است. از
يك هكتار كشت نيشكر در يك سال چه ميزان در آمد حاصل مي شود و به چه قيمتي؟
آيا بهتر نبود به جاي مصرف ميلياردها متر مكعب آب براي صنعت
مخرب و زيانكار نيشكر اين آب صرف احياي اين سرمايه هاي با ارزش ملي و بين المللي؛
يعني دو تالاب شادگان و هور العظيم مي شد؟ به جرات مي توان گفت چنين اقدامي هم
بلحاظ اقتصادي و هم از نظر زيست محيطي بسيار به صرفه تر خواهد بود.
و سوال آخر آنكه حال كه زيانبار بودن طرح نيشكر در استان بر
همگان روشن شده است آيا به مصداق "جلوي ضرر هر وقت بگيري سود است" نمي
شود تدبيري اتخاذ کرد و براي جلوگيري از اين همه اتلاف آب و سرمايه و تبعات مصيبت
بار زيست محيطي مترتب بر آن برنامه اي به منظور تغيير الگوي كشت در آن ولو به صورت
تدريجي تهيه و اجرا کرد؟
مشاور استاندار خوزستان در امور محيط زيست، عضو هيأت علمي
وزارت جهاد كشاورزي و رئيس پژوهشكده آبزي پروري جنوب كشور
با اندكي اضافه و تلخيص برگرفته از وب سایت خبرگزاری موج، تاریخ انتشار:
2 آذر 1394، کد مطلب: -:www. mojnews.com