پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۵۳۳۵۳
تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۶
حسینی معتقد است که قدرت دیپلماسی ایران نقش بسزایی در خلق ایجاد فرصت های جدید دیپلماتیک بین ایران و اتحادیه اروپا در برابر آمریکا ایفا می کند.

شعارسال: انتخاب ترامپ و فرمان های جنجالی او تنها نمایانگر قسمتی از اوضاع آشفته آمریکا، تظاهرات مردم و واکنش های بین المللی بود. استعفای مشاور امنیت ملی، تا نبود یک برنامه ریزی مدون و استراتژیک برای پیشبرد اهداف، قسمت دیگری از نا به سامانی هایی را آشکار کرد که رئیس جمهور جدید آمریکا را با آن مواجه و کاخ سفید را درگیر این چالش بزرگ کرده است. در این بین نحوه عملکرد دستگاه دیپلماسی کشورمان در تعامل با اتحادیه اروپا از اهمیت بالایی برخوردار است.در گفتگویی با دکتر دیاکو حسینی کارشناس ارشد مسائل بین الملل به بررسی این موضوعات پرداخته ایم که مشروح آن را در ادامه می خوانید:

*فرمان های جنجالی اخیر ترامپ را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا رئیس جمهور آمریکا فقط نقش یک بازیگر را در جهت پیشبرد اهداف طیف یا گروهی بازی می کند؟

نکته ای که باید درابتدا بدان اشاره کنم این است که صد روز اول دوره ریاست جمهوری در آمریکا باید از مابقی آن جدا شود. در صد روز ابتدایی هنگامی که روسای جمهور وارد کاخ سفید می شوند تلاش می کنند که تمایز خود را با رئیس جمهور قبلی نشان دهند و تا حدودی به شعارهای انتخاباتی خود تحقق ببخشند. بنابراین نمی توان قضاوت درستی از عملکرد رئیس جمهور در صد روز اولیه کرد. ترامپ نیز از این قاعده مستثنی نیست و فکر می کنم که بخش عمده رفتارهای وی ناشی از فضای موجود است. وی برخلاف سایر روسای سابق جمهوری آمریکا ترامپ تجربه ای در سیاست خارجی ندارد، یکباره قرار گرفتن او در منصب ریاست جمهوری، وی را با مجموعه ای از آزمون و خطاها مواجه کرده است.

در نتیجه پیروی ترامپ از مقررات و رسیدن به یک درک صحیح از سیاست خارجی، نیازمند به گذشت زمان است و سخنان وی در این مقطع زمانی نباید به عنوان ارزیابی او در سیاست خارجی تلقی شود. ترامپ در هفته ها و ماه های آینده و تجربه ای که او از حالا شروع کرده است، به یک دیدگاه و جمع بندی تازه ای از سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا خواهد رسید و با گذشت زمان، وی بیشتر به یک رئیس جمهور عادی و متعارف تبدیل خواهد شد و قضاوت درباره عملکرد او در این برهه از زمان مقداری زود است.

*بنابر طرحی که سناتورهای دموکرات از آن صحبت می کنند آیا استیضاح ترامپ ممکن است و یا جنبه تهدیدآمیز دارد؟

این امر ممکن و در قانون اساسی آمریکا نیز پیش بینی شده است. اما تحقق این موضوع در گرو پذیرش و درک صحیح ترامپ از سیستم حاکم در آمریکا است و او باید به گونه ای عمل کند که تا به امروز نظام سیاسی این کشور بر مبنای اداره شده است. اگر وی بر سیاست های خود پافشاری کند احتمال استیضاح او بالاتر خواهد رفت و این موضوع پیوندی با انتخابات در دوره بعدی سنا که در نوامبر سال آینده میلادی برگزار خواهد شد، نیز دارد و اگر دموکرات ها بتوانند اکثریت را بدست بیاورند به طور طبیعی احتمال استیضاح ترامپ بالاتر خواهد رفت. نکته قابل توجه این است که ترامپ اگرچه به عنوان یک جمهوری خواه وارد کاخ سفید شد، اما بدنه اصلی این حزب هنگامی به وی رأی داد که پای دموکرات ها در بین بود و هدف اصلی آنها خارج کردن دموکرات ها از کاخ سفید بود و در این میان آمریکا با بن بستی که دو حزب دچار آن شده بود، دست به انتخاب ترامپ زدند زیرا تنها شخصی بود که می توانست آرای مردمی را به سمت جمهوری خواهان هدایت کند.

حال که دموکرات ها در کاخ سفید حضور ندارند، این انگیزه از بین خواهد رفت و جمهوری خواهان تلاش خواهند کرد تا رئیس جمهور آمریکا را متعادل کنند. اگر جمهوری خواهان در این راه موفق شوند و ترامپ پایبندی خود را به اصول اولیه آمریکا، سنت های حزبی و مرام حزبی نشان دهد، به طور طبیعی احتمال سازگاری و همزیستی مسالمت آمیز میان ترامپ و کنگره جمهوری خواهان بیشتر خواهد شد. اما در صورت اقدامات مستقل ترامپ، جمهوری خواهان نیز با وی دچار تضاد خواهند شد و حمایت های این حزب از ترامپ دچار کاهش خواهد شد و در آینده این مشکلات کاخ سفید را در لوایحی که باید تصویب کنگره را داشته باشد، دچار مشکل خواهد کرد.

*در صورت تشدید اختلافات میان آمریکا و اتحادیه اروپا آیا فکر می کنید که وجود چنین فضایی به نفع ایران خواهد بود؟

البته درباره این موضوع نمی توان با قاطعیت سخن گفت. همانطور که می دانیم ترامپ آگاهی خوبی نسبت به مساله روابط فرا آتلانتیک ندارد و اساساً توجه خاصی به دیپلماسی آمریکا بر مبنای سنتی آن که در 60 سال گذشته وجود داشت ندارد و وجود چنین موضوعی منجر به افزایش سوءظن میان آمریکا و اتحادیه اروپا شده است. از نگاه دیگر نوع نگرش ترامپ که وی را به عنوان یک رهبر پوپولیست معرفی کرده، اروپا را نیز نسبت به آینده اتحادیه با ظهور احزاب راست گرا دچار نگرانی کرده است. اگر اتحادیه اروپا بتواند به یک جمع بندی واحد در قبال آمریکا مبنی بر ایفای نقش مستقل و مهار یک جانبه گرایی ایالات متحده دست یابد، در این صورت زمینه های همکاری این اتحادیه با ایران بیشتر خواهد شد، اما همانطور که اشاره کردم نباید احتمال وقوع چنین اتفاقی را در کوتاه مدت جدی گرفت.

همانطور که در اجلاس مونیخ شاهد بودیم، کابینه ترامپ مانند تیلرسون و ماتیس نسبت به شخص ترامپ نگرشی متعارف به اروپا دارند و می کوشند تا نشان دهند که آمریکا به سیاست های خود در قبال اتحادیه اروپا متعهد است. بنابراین پیروزی کابینه متعارف ترامپ بر سیاست های نامتعارف وی می تواند نقشی مهم در آینده روابط آمریکا و اتحادیه اروپا داشته باشد. البته نباید نقش ترامپ و قدرت او را در این زمینه نادیده گرفت چرا که در صورت پافشاری او شکاف بین دو متحد استراتژیک بیشتر خواهد شد. تمام این موارد عدم قطعیت هایی است که ما در پیش رو داریم و شکل گرفتن فضای جدید وابسته به زمان و ماه های در پیش رو است.

*پس معتقدید که احتمال به وجود آمدن شکاف های بیشتر در رابطه آمریکا و اتحادیه اروپا ممکن است؟

این شکاف قبل از دولت ترامپ نیز وجود داشته است. در اینجا صحبت از کاهش یا افزایش این شکاف است، اما حداقل پس از سال 2003 و بعد از ماجرای حمله به عراق شکاف بین آمریکا و اروپا به وجود آمد و از آن زمان به بعد این شکاف به معنای واقعی آن ترمیم نشد و آن اتحادی که از ابتدای دهه 90 به وجود آمد، دیگر درکار نیست. ترامپ ممکن است در روند تسریع شکاف تاثیر گذار باشد.

*اگر وجود تعمیق شکاف را محتمل بدانیم، تاثیرات آن بر روی توافق هسته ای به چه صورتی نمایان خواهد شد؟

در خصوص برجام یکی از دیدگاه های اروپا این است که این توافق یک ماحصل چندجانبه گرایی است. چندجانبه گرایی مزیت اتحادیه اروپا در اداره مسائل بین المللی است و به همین دلیل حمایت از این ابزار و دستاوردهای آن از جمله برجام، برای اتحادیه اروپا اهمیت ماهوی دارد. از زاویه نگاه دیگر، نقض برجام می تواند ظرفیت وقوع بحران های تازه تری را بین ایران و غرب به وجود بیاورد در شرایطی که حداقل اروپا در این مقطع آمادگی رویارویی با این نوع از بحران های نیست. به دلیل اینکه دیدگاه های ترامپ با اوباما در قبال اروپا متفاوت است، یک نوع بیگانگی نیز بین اتحادیه اروپا و آمریکا در مواجه با مساله ایران وجود دارد و ممکن است در ماه های آینده به شکل جدی تری این موضوع نمایانگر شود. فکر می کنم که ایران در دوران ترامپ می تواند رابطه ای بالقوه و بهتری با اتحادیه اروپا داشته باشد. در همین راستا قدرت دیپلماسی ما نیز می تواند نقش بسزایی در خلق ایجاد فرصت های جدید دیپلماتیک ایفا کند.

*در راستای سیاست های خاورمیانه ای ترامپ، آیا صحبت از ایجاد مناطق امن در سوریه می تواند عملی شود؟

به نظر نمی رسد که دونالد ترامپ به خوبی با پیامدهای این قبیل پیشنهادات اطلاع داشته باشد و بیشتر به نظر می رسد این مباحث در جهت آزمودن شرکای منطقه ای و بین المللی آمریکا و حتی روسیه به میان کشیده می شود. نکته مهم در این رابطه واکنش کشورها در قبال این سیاست است و در واقع ترامپ پس از درک واکنش ها نسبت به این موضوع سیاست خود را اتخاذ می کند. همینطور بزودی محدودیت ها و واقعیت ها به اطلاع دولت او خواهد رسید. باید توجه داشته باشیم که بحران سوریه به جز مبارزه با داعش، اولویت چندانی برای ترامپ تداشته است . ترامپ درباره دیگر مسایل جهانی از جمله روسیه و چین هم سیاستی منسجم و برنامه ریزی شده ای اتخاذ نکرده است. در نتیجه اینگونه از اظهارات رئیس جمهور آمریکا را نباید به حساب تعیین استراتژی او در قبال سوریه گذاشت و همانطور که اشاره کردم اینگونه از مباحث را باید در چارچوب صد روز اول ریاست جمهوری او دید و به طور عمومی از جنبه شعاری یا آزمون و خطا در جهت شکل دادن به استراتژی آمریکا در مسایل مختلف جهان پیروی می کند.

*اظهارات مقام های اسرائیل مبنی شکل گیری اتحادی بین کشورهای عربی و ترکیه را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا با تغییر قدرت در آمریکا این شکل گیری چنین اجماعی علیه ایران وجود دارد؟

مطرح شدن چنین مباحثی از سوی نتانیاهو جنبه تازگی ندارد. نکته تازه در این بین، این است که از آنجایی که رهبران جهان از جمله اسرائیل، شناخت درستی از رویه هایی که ممکن است دولت ترامپ دنبال کند، ندارند، ناگزیر تا زمان شکل گرفتن این سیاست ها، تحت تاثیر اظهارات تبلیغاتی او قرار خواهند گرفت. فکر می کنم که رهبران منطقه نیز در برابر خط مشی رئیس جمهور جدید آمریکا سر درگم هستند. دست کم بر اساس رفتارهای انتخاباتی و در شروع به کار دولت ترامپ، این برداشت شکل گرفته که که دولت جدید آمریکا رویکرد سختگیرانه تری نسبت به ایران خواهد داشت و در این راه از ائتلاف های ضد ایرانی حمایت خواهد کرد اما واقعیت این است که در عمل هر کدام از این مفروضات، جای تردید دارد. آنها این گرایش را در دولت ترامپ نادیده می گیرند که آمریکا تحت رهبری او نه تنها برخاسته از خستگی رای دهندگان امریکایی از دخالت های غیرضروری امریکا در گوشه و کنار جهان و مسائل کمتر مرتبط با آمریکاست بلکه این احتمال هم وجود دارد که دیدگاه های جکسونیسم او بر جریان سنتی کابینه که حدی از دخالت های خارجی را مجاز می داند، غلبه کند.

همه اینها احتمالاتی است که برای ارزیابی آنها باید منتظر آینده باشیم. با توجه به اینکه رئیس جمهور آمریکا تجربه چندانی در سیاست خارجی نداشته و در ضمن علاقه چندانی هم به آن ندارد، این بلندپروازی های نتانیاهو و مقام های عربستان تا حد زیادی، ناشی از تصورات خود آنهاست و یا به عبارتی دیگر بدان معناست که آنها می خواهند آمریکای ترامپ در برابر عمل انجام شده قرار دهند و به سمت دشمنی برنامه ریزی شده به سمت ایران هدایت کنند. در این میان کاری که ما باید انجام دهیم این است که با وجود آشفتگی ها در آمریکا و کابینه ترامپ، در دام ایران هراسی های عربستان و اسرائیل که در حال تشویق آن هستند نیفتیم و کمک نکنیم که دولت آمریکا به این نتیجه برسد که ایران تهدید شماره یک در منطقه است. به نظر من این اقدام از جانب ما حداقل در در شش ماه اول دولت جدید آمریکا ضروری است.

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری خبرآنلاین، تاریخ انتشار: 10اسفند1395، کدخبر: 639979: www.khabaronline.ir


اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین