* یار آژانسهای املاک برای آگاهی و سهولت مشتری
کسب اطلاعات املاک در قالبهای مختلف صورت میگیرد و مخاطب با دیدن مشخصات کامل اعم از عکس، فیلم، موقعیت جغرافیایی و نوع دسترسیهای مسیر به آژانس املاک وصل و وارد مرحله دیدن حضوری ملک و انتخاب میشود. من از تاریخ 27فروردین 95 مدیریت پلتفرم را عهدهدار شدم و تا به امروز با تشکیل تیمهای مختلف به جذب 120 نفر پرداختهایم. میانگین سنی افراد حاضر در تیم 28سال است که 40 درصد آن را خانمها تشکیل میدهند. البته که برای شروع کار جذب این تعداد نیرو شرکت را با زیان مواجه میکند اما با کمک سرمایهگذاران خارجی به این نتیجه رسیدیم که این گستره جذب نیرو را داشته باشیم و کار را در قالب تیم فروش مسئول مذاکره با آژانسها، تیم عملیات مسئول گذاشتن دیتا و اطلاعات روی سایت و بررسی کمی و کیفی اطلاعات، تیم بازار و مارکتینگ که به ارزیابی فضای بازار میپردازد و تیمهای ستادی که امور داخلی شرکت را انجام میدهند دنبال کنیم. پس از تشکیل تیمها به ثبت شرکت پرداختیم و از آن به بعد با تعاریف خودمان شرکت را پیش بردیم و تا به امروز با اقبال خوبی از سوی مخاطبان که آژانسها و جویندگان ملک هستند روبهرو بودهایم.
ما در معاملات هیچ نقشی نداریم ،بلکه فقط بستری هستیم که آژانسها را به جویندگان ملک وصل میکنیم. تا پیش از این آژانسها املاک مورد نظر خود را با نصب آگهی در پشت شیشه مغازه یا در روزنامهها به اطلاع دیگران میرساندند، اما امروز ساختار منظمی ایجاد شده است که آژانسها املاکشان را در سایت میگذارند و به واسطه پشتیبانیهایی که تیم ما انجام میدهد صحت و درستی آگهی با مشخصات کامل تأیید میشود و از این طریق سهولت در امر یافتن ملک را به همراه عنصر شفافیت با استفاده از فضای آنلاین به بازار مسکن وارد کردهایم. در حقیقت تیم ما به آژانسهای املاک کمک میکند و در کنار آنها برای هرچه بهتر شدن خدمات به مشتری گام برمیداریم.
* جای خالی مهارت آموزی کارآفرینی در نظام آموزش
استارتاپها در ایران خیلی جوان هستند و عمر چندانی ندارند. اگر این واقعیت را در نظر بگیریم که در دنیا 90 درصد استارتاپها زیر یک سال با شکست مواجه میشوند باید بگوییم ایران هم از این قاعده جدا نیست،اما یکی از بزرگترین ضعفهای فضای کارآفرینی ایران عدم مهارت آموزی کارآفرینی در دوران دانشگاه و تحصیل است. دانشجویان و حتی دانشآموزان ما هیچ مهارتی درباره کارآفرینی نمیآموزند.
استارتاپ یک تعریف دارد و آن اینکه افراد چند کاره با تواناییهای مختلف یک راه جدید برای یک کاری پیدا میکنند بنابراین ،این آدمها باید یک سری مهارت اولیه داشته باشند حال آنکه در دانشگاهها مهارتهای کارآفرینی به افراد آموزش داده نمیشود. ما فقط تمام علومی که سالهاست کشف و بسط داده شده است در مقاطع مختلف تکرار و بازگو میکنیم و دنبال خلاقیت در آموزش نیستیم، حتی تفکر خلاق را هم پیگیری نمیکنیم. طبیعتاً یکی از بزرگترین مشکلات همین است که افراد به دلیل نداشتن توانایی و مهارت کافی نمیتوانند کسب و کار خود را ادامه دهند.
* دلالهایی که استارتاپها را دانش بنیانی میکنند
نکته دوم این است که تمام کسب و کارهای نوپا نیازمند یک سری حمایتها هستند. وقتی یک بیزنس از 5 نفر به 130نفر میرسد معلوم است که این بیزنس روزهای ضرردهیاش را سپری میکند پس باید ریشه این موضوع را یافت و به نظر من این زیان اولیه و تحمیل هزینه به استارتاپ به دلیل وجود پروتکلهای ناقص در حوزه کارآفرینی نوین است. هزینه کارآفرینی برای هر فرد20 تا 30میلیون تخمین زده شده است ،حال در نظر بگیرید دولت برای صد نفر چقدر باید هزینه کند در نتیجه به نظر میرسد باید یک سری یارانهها و امتیازاتی برای استارتاپهای جوان در نظر گرفته شود تا این گروه از کارآفرینان بتوانند راحتتر شروع کنند و یکسری دغدغههای مالی، بیمه و مالیات را نداشته باشند.
یکی از دغدغههای مهم در مسیر کارآفرینی استارتاپها فرآیند دانش بنیانی است که خیلی پیچیده و نامفهوم است. دانش بنیان شدن یکی از پروتکلهایی است که برای تسهیل در کار استارتاپها طراحی شده اما ساز و کار شفافی برای این موضوع وجود ندارد. یک سری شرکتها هستند که بهعنوان دلال و واسطه در ازای دریافت پول اقدام به دانش بنیان کردن شرکتهای استارتاپی میکنند در حالی که این روند باید از سوی نهادهای ذیربط شفافسازی شود و استارتاپها بدون صرف هزینههای دلالی بتوانند از مزایای دانش بنیانی بهره ببرند.
به طور مثال اگر شرکتی بخواهد دانش بنیان شود باید چه کار کند؟ پاسخ: فرآیند مشخص نیست. درخواست دانش بنیانی میدهد و مشخصاتش را در سایت ارسال میکند و ادامه کار چه میشود: پاسخ درخواستش یا مردود است یا پذیرفته میشود اما این مردودی و حتی علت پذیرش مشخص و شفاف نیست. اعتراض میکند اما اعتراضش پاسخ شفافی دریافت نمیکند. تمام این باگها- شکاف- در راه شرکت هاست و اکثرا با آن درگیر هستند.
در فرآیند دانش بنیان شدن سؤالهای مهمی وجود دارد اینکه دانش بنیانی چه مزایایی دارد، معافیتهای مالیاتیاش به چه صورت است و اساساً آمده است تا کدام نیاز شرکت را رفع کند. یک زمانی گفتند شرکتهای دانش بنیان از مالیات معاف هستند و بعد گفتند محصولات دانش بنیان معاف هستند، یعنی ممکن است شرکتی دانش بنیان نباشد اما یک محصول از شرکت، دانش بنیان و مشمول معافت مالیاتی باشد.
دولت خیلی راحت میتواند در این زمینه اطلاعرسانی کند و با تعیین پارامترهایی شرکتها را در امر اخذ مجوزهای دانش بنیانی یاری دهد. در حال حاضر فرآیند دانش بنیانی آنلاین است اما نیازمند پیگیریهای مستمر و مجدانهای است که بعضاً به بنبست میخورد و هیچ پاسخگویی از طرف مقابل وجود ندارد.
* صرف زمان و هزینه در طول و عرض اخذ مجوز
یکی دیگر از مشکلات شرکتهای استارتاپی موضوع مجوزهاست که یک شرکت نوپا نمیداند چه مجوزهایی را باید از کجا کسب کند و اساساً فیلد کاریاش در چه حوزهای دستهبندی میشود، بنابراین از هر جایی که به ذهن اعضای شرکت میرسد مجوز گرفته و بخشی از زمان و انرژی تیم صرف اخذ مجوز میشود، مجوزهایی که بعضاً شاید نیاز هم نیست اما چون ساز و کار مشخصی وجود ندارد شرکت استارتاپی و نوپا از بیم سنگاندازی سازمانهای مختلف تأمین اجتماعی، اصناف، مالیات و... از هرجایی که فکر میکند مجوز میگیرد. چنانچه مشکل گفته شده بیشتر از هر مشکل دیگری گریبانگیر شرکتهای استارتاپی حوزه فناوری اطلاعات شده است.
اما اتفاقی که میافتد این است که همه این مجوز بازیها ذهن مدیرعامل را درگیر میکند و به جای آنکه وقت و انرژی او صرف بهبود فعالیت و بیزنس شود به بیراهه کشیده میشود. پیشنهاد مشخص من بهعنوان یکی از کنشگران جوان فضای کارآفرینی از نوع استارتاپ این است که فضای اولیه کارآفرینی برای جوانان شامل یک میز کار و اینترنت پرسرعت و خطوط تلفن مهیا باشد.
ما یک سری جوان هستیم که میخواهیم کاری را شروع کنیم پس چرا نباید محیطهای کار open space داشته باشیم، ما به فضاهای کاری که مایحتاج اولیه شروع کار در فضای آنلاین است مثل اینترنت پرسرعت، میز کار با هزینههای ناچیز یا رایگان نیاز داریم. با نگاهی به کشورهای پیشرو در صنعت آی تی مثل سنگاپور متوجه میشویم که این اقدامات جزو نخستین و سادهترین خواستههای گروههای استارتاپی است.
* همه سهم استارتاپها از دولت برای شروع: تسهیل امور
اگر هدف ما این است که به قطب فناوری در منطقه تبدیل شویم و یک روزی به جای صادرکننده نفت، ما را بهعنوان صادرکننده آی تی بشناسند قاعدتاً باید این فرآیند را تسهیل کنیم. باید محیط و مشخصههایی را فراهم کنیم و بگوییم اگر شما تیم و این نشانههای مشخص را داشتید میتوانید کارتان را در قالب محیط کسب و کاری که ما برای شما فراهم میکنیم آغاز کنید. خیلی از استارتاپها معطل محیطهای کوچک 10 متری برای شروع هستند تا بتوانند کمینه محصول خود را ایجادکنند و بهدنبال سرمایهگذار بروند. کارهایی از این دست خیلی کمککننده است و به نظر من دولت باید یک کارگروه و اتاق فکری تشکیل دهد با اعضایی مثل انجمن صنفی رایانه، کسانی که کار استارتاپ کردهاند، آنها باید نیازسنجی کنند و به تسهیل فرآیندها بپردازند. اگر این اتفاق بیفتد تمام افرادی که دنبال کار هستند و بهدلیل هزینههای اولیهای مثل ثبت شرکت، اجاره فضای اداری و... نمیتوانند دنبال کار بروند راه خود را پیدا میکنند.
این اقدامات هرچند اولیه و ساده به تمرکز افراد روی بیزنس و جذب افراد مستعد به استارتاپ کمک میکند.در نظر بگیرید لزوماً قرار نیست همه استارتاپها موفق شوند اما کسانی که وارد حوزه اجرایی استارتاپ میشوند در حقیقت دانش عملی کار کردن و کارآفرینی را میآموزند و نوعی سنجش افراد نسبت به آموزههای دانشگاهی است و در نهایت ورود نیروی کار با تجربه به بازار کار را سبب میشود، بنابراین هرچقدر فرآیند کارآفرینی استارتاپی تسهیل شود سطح کار کشور بالا میرود و افراد توانمندتر میشوند.
* ایران آخرین بازار نوظهور در حوزه تکنولوژی
در گفت وگو با یکی از مدیران ارشد مارکتینگ شنیدم که ایران آخرین بازار نوظهور در حوزه تکنولوژی است، این جمله بار معنایی زیادی دارد. شما کجا میتوانید 10 میلیون کاربر فعال اپل پیدا کنید که اپلیکیشنهای ios آن هنوز جای کار داشته باشد یا کجا میتوان ملتی را یافت که ضریب نفوذ تلفن همراه در آن بالای 90درصد باشد پس همه اینها نشان میدهد بستر مناسبی برای بیزنس حوزه آیتی فراهم است.
امروز اینترنت در همه شهرها و روستاها وجود دارد و همه با فناوری آیتی آشنا هستند و از آن بهره میبرند. برخی اپلیکیشنها که در حال حاضر کار میکنند زمانی به بازار آمدند که در لبه تکنولوژی حرکت میکردند و همه میپرسیدند مگر میشود آنلاین خرید کرد و... اما دیدیم که شد و چه کارآفرینیهای بزرگی را رقم زد، چرا که بستر آماده است و کافی است محصول درست و آدم های درست به بازار وارد شوند،یا با تسهیل در این فضای آماده جوانها میآیند و ایران را از نظر تکنولوژی متحول میکنند و ما در این فضا سرعت رشد بسیار خوبی را تجربه میکنیم و در کنار آن کارآفرینی و اشتغالزایی شکل میگیرد یا اینکه این فرآیند تسهیل نمیشود و انرژیها را میسوزاند و به جای اینکه انرژی در جای درست خرج شود برای برداشتن سنگها تلف میشود. در حال حاضر خلاهای زیادی وجود دارد که میتوان از بستر آی تی آنها را بینیاز کرد و شغل آفرید پس به نفع همه ماست که فرآیندها تسهیل شود.
در حال حاضر کلانشهرهای ما در برخی المانها همراه با کلانشهرهای دنیا حرکت میکنند ،اما در شاخصی مثل آی تی در حد شهرهای کوچک هم نیستند. به نظر من اگر بستر آماده موجود را با تسهیلات و خرد جمعی درست و بدون حاشیه در مسیری که پیشرفت در آن است هدایت کنیم ره بیست ساله را چند ساله طی خواهیم کرد و اگر فراهم نشود باز هم جوانان وارد خواهند شد اما رسیدن به آن نقطه ایده آل با اتلاف وقت بیشتر صورت خواهد گرفت.
* شتاب دهندهها و دنیای سهم خواهی
شتاب دهنده ها خون جاری در بدنه استارتاپها هستند. شتابدهندهها به جوانها کمک میکنند به فضای کارآفرینی وارد شوند اما در حال حاضر فضای شتاب دهندگی ایران بشدت مریض است.
معمولاً شتاب دهندهها در ازای پولی که میدهند سهام زیادی مطالبه میکنند که باعث میشود گروههای استارتاپی با نوعی واهمه در مراجعه به آنها مواجه شوند، چنانچه آن دسته از استارتاپها که واقعاً به فکر بیزنس هستند به سراغ شتاب دهندهها نمیروند،چرا که نمیخواهند در همین مراحل ابتدایی سی تا چهل درصد از سهام خود را در ازای پول های اولیه به شتاب دهندهها بسپرند، بنابراین به نظر میرسد باید روی شتاب دهندههای ایران، کار و از سوء استفادههای احتمالی جلوگیری شود.
سرمایه گذارها بر اساس مثلث سرمایهگذاری شامل تیم، بازار و محصول تصمیم میگیرند که روی چه بیزنسی سرمایهگذاری کنند. در نتیجه استارتاپها بدانند هر کدام از ارکان این مثلث برای سرمایهگذار مهم است و در صورت نبود یکی کل سرمایهگذاری منحل میشود و یک بیزنس موفق به جذب سرمایهگذار نخواهد شد.
** نیم نگاه
یکی دیگر از مشکلات شرکتهای استارتاپی موضوع مجوزهاست که یک شرکت نوپا نمیداند چه مجوزهایی را باید از کجا کسب کند و اساساً «فیلد» کاریاش در چه حوزهای دستهبندی میشود، بنابراین از هر جایی که به ذهن اعضای شرکت میرسد مجوز گرفته و بخشی از زمان و انرژی تیم صرف اخذ مجوز میشود، مجوزهایی که بعضاً شاید نیازهم نیست
از دغدغههای مهم در مسیر کارآفرینی استارتاپها فرآیند دانش بنیانی است که خیلی پیچیده و نامفهوم است. دانش بنیان شدن یکی از پروتکلهایی است که برای تسهیل در کار استارتاپها طراحی شده اما ساز و کار شفافی برای این موضوع وجود ندارد
اگر هدف ما این است که به قطب فناوری در منطقه تبدیل شویم و یک روزی به جای صادرکننده نفت، ما را بهعنوان صادرکننده آی تی بشناسند قاعدتاً باید این فرآیند را تسهیل کنیم
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران، صفحه 11، تاریخ انتشار: 27 خرداد 1396، شماره: 65221 .