شعار سال: چشم و همچشمی. این آخرین آفتی است که فوتبال ایران را فرا گرفته است. پدیدهای که اگرچه ریشه در فرهنگ ما دارد و سالهای سال است در قالب اتفاقات فامیلی و رقابتهای کاری و حتی تحصیلی وجود داشته وحتی به دستاویزی برای طنزهای تلویزیونی و نقدهای اجتماعی هم تبدیل شده، اما هرگز از دایره رفتارهای نکوهیده ما خارج نشده است.اگر پیش از اینها عروس باید طلاهایش بیشتر از جاری بود و بچه شما باید مدرکی بهتر از بچه دیگران میداشت و ماشین زیر پایتان لوکستر از دیگران میبود، حالا سرمربی تیم محبوب شما هم باید حتما سرشناستر و البته گرانتر از رقیب باشد.
هنوز دقایقی از اعلام نام وینفرد شفر نگذشته بود که کانالهای هواداری باشگاه استقلال او را روی کفه ترازو قرار داده و به مقایسه با برانکو ایوانکوویچ سرمربی تیم رقیب پرداختند، البته سوژه مربوط به کیفیت و کارنامه او نبود بلکه عدد قرارداد جای بحث داشت. اینکه چرا تیم رقیب برای مربیاش یک میلیون دلار و حتی بیشتر هزینه میکند اما استقلال باید مربی ۲۸۰ هزار دلاری (عدد اعلام شده از سوی عضو کمیته فنی استقلال بهعنوان دستمزد شفر) برای مربیاش پرداخت کند؟ رنگ و بوی تحلیلها خیلی زود بهحسادت گرایید. بازهم پای وزیر وسط کشیده شد که چرا باید پیگیر بدهی جریمه ۷۸۰ هزار دلاری طارمی پرسپولیس باشد اما استقلال توان پرداخت عدد میلیون دلاری برای خرید مربی سرشناس نداشته باشد. بهنظر میرسید جاماندن از خرید فاتح تریم که دلیل آن قیمت گران این مربی اعلام شد غرور آبیها را بدجور جریحهدار کرده بود.
درتمام طول هفته گذشته استقلالیها تاکید داشتند این تیم بزرگ آنقدر عزت و اعتبار دارد که دستگاه ورزش درست مثل تیمملی و باشگاه پرسپولیس برای سرمربی این تیم هم هزینه کند. درست در همین زمان نامه وزیر ورزش به باشگاه پرسپولیس و تاکید به حل موضوع طارمی منتشر شد. نامهای دستوری که بهنظر میرسید هدف آن بیشتر آرام کردن افکار عمومی و نمایش قدرت وزیر بود که مثلا از اشتباهات گل درشت زیرمجموعهاش نمیگذرد اما این نامه هم از طرف استقلالیها به توجه بیشتر جناب وزیر به فرزند قرمز رنگش تعبیر شد. آن ها حتی عدد جریمه ژوزه و طارمی را هم باهم جمع زدند و تذکر دادند که فقط عددهای حیف و میل شده در اردوگاه رقیب اندازه یک تیم کامل لیگ برتری است. جالب اینکه گلایههایی از این دست فقط مربوط به استقلالیها هم نیست و درمیان هواداران قرمز هم مسبوق به سابقه است. همین چند فصل پیش بود که وقتی استقلال یک تیم پرستاره بود و آندو تیموریان، جباری، منتظری، رحمتی و خسرو حیدری را خرید پرسپولیسیها از توجه ویژه دولت و وزارت به این تیم گلایه کردند. همان دورانی که حبیب کاشانی و حمید استیلی ریاضت اقتصادی را در پرسپولیس در پیش گرفتند و تیمی با بازیکنان درجه دو بستند.
لقمهها شمرده میشود
بدون شک این چشم و همچشمی و این حسادتها که دامنگیر فوتبال ایران است آفت فوتبال دولتی است. تا وقتی آبشخور هر دو باشگاه بزرگ پایتخت که مهمترین تیمهای فوتبال کشور و از پرطرفدارترینها در سطح قاره هستند یک منبع باشد وضع همینگونه خواهد بود. دولت و وزارت ورزش حتی با وجود اختلاف در تعداد تماشاگران این دو تیم یا ابراز علاقه اسپانسرها به یکی از آن ها محکوم خواهند بود، وقتی توپ یکی به درون دروازه بغلتد و دیگری نه.
وای اگر دوره اوجگیری یکی با افول دیگری همراه باشد، آنوقت است که هر لقمهای که از دست وزارت در دهان هر یک گذاشته شود شمرده خواهد شد. آنوقت است که وزیر یک روز پرسپولیسی است و روز دیگر استقلالی دو آتشه و حتی یک پله بالاتر از آن پای روسایجمهور و علایق رنگی آن ها هم وسط کشیده میشود. اما نکته جالب اینکه فوتبال دولتی بیشتر از آنکه خیر و ثوابش به این دو باشگاه رسیده باشد معضلاتش را میان آن ها تقسیم کرده است. انبوه پروندههای قضایی در فیفا و انواع محرومیتها و ناکامیها و ماندن پشت پنجرههای نقلوانتقالات نشان از سیستم بیمار مدیریتی این دو باشگاه دارد و افکار عمومی هم تا زمانیکه نام وزارت ورزش پشت هر دوی آن ها باشد به مقایسههایی از این دست ادامه خواهد داد. فارغ از آنکه پشت چند درصد از این گله و شکایتها واقعیت و منطق قابل قبولی وجود داشته باشد. اما وقتی خرج این دو باشگاه از دولت سوا باشد هریک بسته به میزان حمایت هوادارانشان و قابلیت مدیرانشان در درآمدزایی رقابتی جذاب و منطقی درخرید بازیکن و مربی خواهند داشت و چشم کسی هم بهدست وزارت ورزش و دولت نخواهد بود.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه دنیای اقتصاد، تاریخ انتشار 12 مهر 92، کد مطلب: ۳۲۹۴۴۲۳ ، www. donya-e-eqtesad.com