شعار سال: در كنار ظهور دولت هايي كه بر پايه كرامات
انساني، رفاه اجتماعي و مردم سالاري شكل گرفته اند ، يكي از مصائب جهاني موجود ،
رفتارها و كردارهايي است كه با خشونت همراه هستند. اما ريشههاي خشونت كدامند؟آيا
خشونت واجد علل شناختي است؟يا داراي يك بنيان اقتصادي _ اجتماعي است؟ يكي از بارزترين نمودهاي خشونت در جوامع
، خشونت عليه زنان میباشد. پژوهشها نشان میدهد كه عامل اصلی اين خشونت ، قوانين
ناقص و نامناسب دولت ها،تسلط غير منطقي مردان بر سرنوشت زنان و اعمال قدرت آنان بر
اساس نابرابريهاي اجتماعی و فرهنگي در جامعه میباشد. اين ديدگاه قدرت طلب سبب
شده تا بر اساس ارزشهای فرهنگي و اعتقادي ، به زنان به عنوان جنس دوم و پایینتر
از مردان نگاه شود و خشونت
علیه زن توجیه شود. مجمع عمومی سازمان ملل متحد خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل
خشونت آمیز برپایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی (بدنی)، جنسی یا روانی
زنان بشود» تعریف کرده است که شامل «تهدید به این کارها، اعمال جبار، یا سلب
مستبدانه آزادی چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی» میشود. این خشونت ممکن است توسط
افرادی از همان جنس، اعضای خانواده، و حکومت اعمال شود. خشونت در بعد خانوادگي و
اجتماعي عليه زنان موضوع تازه اي نيست، ليكن حمايت از ايشان در قبال اين مسئله به
عنوان يك معضل اجتماعي، امري است كه در سالهاي اخير مطرح شده و به جد مورد مطالبه
است. شوهران خشونت ورز و مردان خشن در سطوح گوناگون اقتصادي ، اجتماعي قرار
داشته و هرگز نمیتوان بروز چنين واقعه اي را به
فقرا و افراد كم سواد و... محدود دانست. باورهاي غلط حاكم بر جامعه در خصوص انحصار
و محدودسازي زنان، گاها سطح پایین دانش عمومی و حقوقي زنان و وابستگی اقتصادی زنان
به مردان از جمله عواملي است كه باعث افزایش
خشونت علیه زنان شده است. چند روزي است كه در فضاي مجازي تصوير و فيلم تاكسي در
حال حركتي كه مشخصا در نگاه اول خشونت عليه زني را نشان میدهد با واكنشهايي از
سوي فعالان اجتماعي و مدافعان حقوق زنان همراه
بوده است. در
اين مجال تصميم به قضاوت ماجرا و تعيين مقصر و قاصر نيست و قرار هم نيست كه از
فاجعه رفتاري آن تصاوير سخني گفته شود - فاجعه فقط گرسنگي مفرط و جنگ و خونريزي
در كشورهاي ديگرنيست، فاجعه گاهي همين رفتارهاي ددمنشانه با زنان است- اما آنچه
لزوم بررسيهاي بيشتر را میطلبد، رفتار غيرانساني مردي با زني است كه فارغ
از نسبتهاي خانوادگي و قومیبروز میكند. آن قدر در اين جامعه به مردان حق قدرت و
سلطه داده شده كه بايد منتظر تصاوير و فيلمهايي بدتر از اين هم بود، هرچند كه
وجود دارد و تا كنون رسانه اي نشده است. دليل بسياري از رفتار و گفتارهاي ناشايست
در برابر زنان ،همين نگاه خود برتربيني كاذبي است كه در مردان وجود دارد و در
اجتماع به آنان اجازه هر كرداري را میدهد. در هنگام رانندگي آن قدر بي حساب و
كتاب و بي قانون رانندگي كرده اند، كه توان همراهي زنان راننده قانون مدار در
خيابانها را ندارند، در استفاده از امكانات و وسايل نقليه عمومیشهرها همچون
تاكسي و اتوبوس و... آن قدر خودخواهانه رفتار میكنند كه اين زن است كه بايد
مراعات كند تا حريم آسايش و امنيتش شكسته نشود ، گاه حتي حاضر به همراهي و توافق
با حضور زنان در مناصب مديريتي نيستند- كه شايد
همين حضور زنان بتواند گره از مشكلات رفتاري زيادي بردارد - و ده
ها مثال ديگر از اين نوع كه نشان میدهد حضور زنان در اجتماع با آزارهايي همراه
بوده است. اگر چند ماه قبل در بحبوحه انتخابات رياست جمهوري ، مطالبه حضور زنان
در پستهاي وزارتي و اجتماعي به صورتي جدي و مصرانه درخواست میشد به دليل همين
شكافهاي جنسيتي و تبعيضهاي موجود در جامعه بود. در جامعهاي كه مرد به خودش
جرات و
جسارت رفتارخشني میدهد كه همسرش را بر روي كاپوت تاكسياش آزار دهد، بايد اقدامیعاجل
صورت پذيرد تا در ميان باورهاي فرهنگي ارزشمندي كه وجود دارد اين قبيل رفتارها هم
حذف شوند. مبارزه در برابر خشونت علیه زنان نیازمند برنامههای تبييني و عملياتي
گسترده اي میباشد که اطلاعرساني
لازم حقوقی در قالب رسانهها و آگاهان جامعه را انجام دهد و مردم را از
کیفرهای جزایی این جرم و لزوم پیگرد قانونی مجرمان خشونت علیه زنان
آگاه نمايد. شايد واقع گرايانه نباشد اگر جامعهاي عاري از خشونت تصور
شود ، اما میتوان با تكيه
بر حقوق اسلامی و بشر و تاكيد بر عدالت، تا حدودي بر اين حقيقت، دست يافت. فراموش
نشود كه زنان امروز، مادران نسل فردا هستند و بيحرمتي
و خشونت عليه آنان ميتواند تاثير جبران ناپذيري بر جاي گذارد. در اين ميان سياستهاي
دولت و نظارت و پيگيري در خصوص
حقوق زنان ميتواند راهگشاي امر باشد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت مردم سالاری، تاریخ 11 مهر 96، کد مطلب: 4428: www.mardomsalari.net