پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۹۵۱۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۸

وقتی که انقلابیون، آواتار نبودند

نسل جدید درحالی به انقلاب 57 می‌نگرد که درکش از آن حماسه واقعی، گاه محدود به تصاویری است که در مانیتور رایانه شخصی‌اش یا بر روی صفحه موبایلش می‌بیند. آنچه او می‌بیند، آواتار انقلاب است. واقعیتی مجاز شده در صفر و یک‌های رسانه‌ای.

شعارسال: گاهی برخی ویژگی‌های زمانه چنان برای زیست‌کنندگان در آن روزگار طبیعی می‌شود که برایشان ساده نیست باور کردن نبودن این ویژگی‌ها در زمانه‌ای دورتر؛ البته نه آنقدرها دور که به نظر می‌رسد.

برای نسل امروز، نبود وسایل ارتباطی چون تلفن همراه و شبکه‌های اجتماعی رنگارنگی چون فیسبوک و وایبر و اینستاگرام و تلگرام و توئیتر و هزار و یک ابزار دیگری از این دست چنان غیرقابل باور است که گویی بشر بدون این ابزارها هیچ راه دیگری برای برقراری ارتباط با دیگران نداشته است. با وجود اینکه در عالم سیاست معمولا این تحولات با نوعی محافظه‌کاری همراه است اما سرعت تغییرات تکنولوژیک در سال‌های اخیر چنان بالاست که حتی محافظه‌کارترین علمای علم سیاست هم معتقدند باید سرفصل‌های این علم را متناسب با فناوری روز بازنویسی کرد و تعریفی تازه از «جامعه مدنی» ارائه داد؛ شاید حتی «جامعه مدنی مجازی».

امروزه انقلاب‌های فیسبوکی و توئیتری به موضوعات جذابی برای پژوهشگران تبدیل شده و قیام آواتارها (نماد کاربران در فضای مجازی) در شبکه‌های ارتباطی موبایلی، جای چریک‌های دهه 60 و 70 اروپا و آمریکای لاتین را گرفته است. با این همه شاید باورش سخت باشد ولی این واقعیت است که مهمترین انقلاب‌ها و تحولات سیاسی معاصر در زمانه‌ای رخ داده که نه فقط شبکه‌های اجتماعی مجازی وجود نداشته‌اند، بلکه حتی بستری به نام اینترنت هم نبوده که بخواهد شبکه‌ای از معترضان را شکل داده و آن ها را حول هدفی واحد متحد کند.

* انقلاب 57 و شبکه‌های اجتماعی غیرمجازی

هرچند میشل فوکو اندیشمند پست‌مدرن فرانسوی انقلاب 57 را «اولین شورش بزرگ علیه نظام‌های زمینی و مدرن ترین شکل قیام» می‌داند، ولی این انقلاب فرامدرن در زمانه‌ای رخ داد که رسانه‌های سنتی چون شبکه اجتماعی مسجد و شبکه قهوه‌خانه‌ها و حتی زورخانه‌ها نقش اصلی در بسیج انقلابیون را برعهده داشتند و خبری از شبکه‌های اجتماعی مجازی امروزی نبود. کارکردهای شبکه‌های اجتماعی غیرمجازی از جنس نزدیک کردن افراد جامعه به یکدیگر و پیوند «من»ها برای ساخت یک «ما»ی اجتماعی بود، آن هم نه به زبان آواتاری، که در یک گستره زبانی ایدئولوژیک و گاه ادیبانه.

اگرچه می‌گویند انقلاب مشروطه مدیون اختراع تلگراف بود و انقلاب 57 نیز هم‌عصر پیدایش نوارهای کاست، تحولی شگرف را باعث شد، ولی کیست که بتواند این واقعیت را انکار کند که رسانه‌ای چون «منبر»، مهمترین نقش را در انتقال پیام برعهده داشت. رسانه‌ای که پیام اعلامیه‌های رهبر کبیر انقلاب را بازتولید رسانه‌ای می‌کرد و با کمک شبکه مساجد، هیأت‌های مذهبی، روضه‌های زنانه، دانشگاه‌ها و قهوه‌خانه‌هایی که مشتریانشان را کارگران و طبقه‌ای از بیکاران تشکیل می‌دادند، آن را به توده‌های جامعه منتقل می‌ساخت.

آن ها که عضو هیچ‌یک از این شبکه‌های متنوع و متکثر نبودند نیز فقط کافی بود به دیوارهای شهر نظری بیندازند، آنجا که پیام‌نویسی بر روی دیوارها، عرصه عمومی در شهر را به یک رسانه بزرگ تبدیل کرده بود؛ بماند که این شهر، خود ویژگی‌های رسانه‌ای دیگری نیز داشت که فریادهای مردم از بلندای بام‌ها و دست‌های خونین در خیابان‌ها، بخشی از آن بود.

* قدرت آنجاست: آنجا که مردم است

در علم سیاست می‌گویند که دولت، زاده جامعه است و جامعه مفهومی نیست مگر پیوند افراد؛ پیوندی که گاه با چسب تاریخ شکل می‌گیرد، گاه به مدد جغرافیا و گاهی نیز ایدئولوژی و مذهب.

امروز شاید شبکه «فرندز» در فضای مجازی زائیده تحول تکنولوژی در ساحت رسانه باشد، اما در دیروزی که انقلاب 57 به پیروزی رسید، «فرندز» در تعلقات فکری و برخورداری از آرمان‌شهری مشترک معنا داشت نه رنگ و لعاب چهره‌های قرار گرفته در قاب‌های مجازی و شاعرانه‌های کپی پیست شده و همین مشترکات یوتوپیایی، انقلابی را پدید آورد که قابل قیاس با همبستگی توئیتی امروز نیست. انقلابی که به‌جای کمپین‌های مجازی این روزها در ترویج یک برند سیاسی تبلیغاتی، کمپین‌هایی واقعی با حضور جمعیتی میلیونی شکل داده و تعبیر هابز از «لویاتان» را در ساحتی دیگر معنا می‌کرد؛ ساحتی که نه دولت، بلکه در معنای توده‌ها مجسم می‌شد.

حالا نسل جدید درحالی به انقلاب 57 می‌نگرد که درکش از آن حماسه واقعی، گاه محدود به تصاویری است که در مانیتور رایانه شخصی‌اش یا بر روی صفحه موبایلش می‌بیند. آنچه او می‌بیند، آواتار انقلاب است. واقعیتی مجاز شده در صفر و یک‌های رسانه‌ای. شاید برای همین است که درک مفهوم شهادت، فداکاری، یکی شدن مردم، ظلم‌ستیزی و فریاد برآوردن آزادی و استقلال کمی سخت شده، اما برای فهم آن هنوز کافی است سر از دنیای مجازی بیرون آورده و شهری را مجسم کنیم که می‌تواند خود یک رسانه باشد. کف دست‌های خونینی که با افتخار بالا گرفته شده، رسانه باشد. دیوارها رسانه باشد، منبرها رسانه باشد؛ یعنی حامل پیام، آن هم پیامی از جنس تازگی.

در این شهر ضبط صوت‌ها رسانه است، حتی سرودها، بگو حتی کاغذها رسانه است و «اعلامیه» خوانده شود. در چنین شهری «مرگ بر»ها شعار نیست، توصیفی از واقعیت است و «درود بر»ها تعارفی ریاکارانه نیست؛ از جنس باور است. اگر تصویر چنین شهری ورای مانیتورهای فلان و بهمان اینچی فهمیده شد، آن وقت می‌توان درک کرد طنین یک انقلاب چگونه در عصر غیرمجازی به گوش توده‌ها می‌رسد و به همگان این واقعیت را تحمیل می‌کند که قدرت در اراده مردم است؛ در صدای بلند فراموش‌شدگان. فقط همین.

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری فارس، تاریخ انتشار: 13بهمن1394، کد خبر: 13941113000002: www.farsnews.com
خبرهای مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۸ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۶
0
0
تصویر واقعی انقلاب با آن چه در تلوزیون میبینیم زمین تا آیمان تفاوت دارد ، باید اطلاعات خود را از آن دوران بیشتر کنیم
ا.ح75
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین