شعار سال: دانشآموزی که توانسته از هفتخان المپیاد بگذرد، در کنکور هم میتوانست همچنان بدرخشد، بنابراین طبیعی است که امتیاز معافیت از کنکور در عمل ناقض فرصتهای برابر آموزشی تلقی نمیشود، ولی اگر چنین امتیازی لغو شود، بعید است میان کنکور و المپیاد، کسی به سمت المپیاد حرکت کند. البته جز این، اغلب برگزیدگان المپیاد بهخاطر موفقیتی که به دست آوردهاند، بهعنوان نخبه نیز شناخته میشوند، روحیه و اعتمادبهنفس بالایی کسب میکنند و امتیازهای اجتماعی فراوانی نیز به دست میآورند که در سالهای تحصیل در دانشگاه و پس از آن، میتواند به موفقیت بیش از پیش آنها کمک کند. مجموعه این شرایط، المپیاد را به رقابتی جذاب و پرطرفدار در میان دبیرستانیها تبدیل کرده است. میان کشورهای مختلف، دو راهبرد مختلف نسبت به المپیادهای بینالمللی وجود دارد: برخی کشورها مثل ایران و چین، این رقابتها را بهمثابه نبردی میان پهلوانان علمی میبینند، ازاینرو با آمادگی و برنامهریزی گسترده در آن شرکت میکنند و برخی کشورها هم با نگاهی متفاوت، داوطلبانی را به عرصه المپیاد جهانی میفرستند که نمایندگان فرصتهای برابر آموزشی میان مردم خود باشند. طبیعی است که بهترین نتیجه در این رقابت، نصیب آنهایی خواهد شد که قهرمانهای خود را به میدان فرستادهاند. ظاهرا همهچیز در این سازوکار و راهبرد ملی، ما را به سوی موفقیت رهنمون میشود، اما یک پرسش بزرگ همچنان باقی است: آیا موفقیت ملی در المپیاد، به منزله تضمینی برای موفقیت علمی در فضای آکادمیک است؟ شاید آری و شاید هم نه. پاسخ این پرسش تا حدی بستگی به ماندن نخبگان المپیادی در کشور مبدأ دارد. شاید کاهش اثر برخی آسیبهایی که میتوانند تا حدی سازوکار کنونی المپیاد زیستشناسی را مبتلا کنند، بازدهی علمی این المپیاد را بهنحوی تقویت کند که تضمینی برای موفقیت آینده علمی و آکادمیک کشور باشد:
1- شبیهشدن
المپیاد زیستشناسی به کنکور
در آسیبهای فراوانی که کنکور برای نظام آموزشی ما داشته تردیدی وجود ندارد.
بزرگترین این آسیبها، جابهجایی رابطه «آموزش» و «آزمون» بوده است. در سالهای
اخیر، آموزش غیررسمی و سپس آموزش رسمی به تدریج «آموزش» را به پای «آزمون» کنکور
سراسری ذبح کردهاند و این وضعیت هر سال از هر نظر مبتذلتر از پیش میشود.
المپیاد برخلاف کنکور به چنین ابتذالی آلوده نشده، زیرا شرکت در آن بیشتر به
انتخاب فرد بستگی داشته، نه الزام و اجباری سرنوشتساز. به همین ترتیب رویکرد
المپیاد نیز بیشتر فرامتنی و مفهومی بوده است. بااینحال بیم آن میرود که با فربهشدن
بدنه آموزش المپیاد، بهتدریج المپیاد نیز مسیر کنکور را طی کند؛ به آزمونی سرنوشتساز
و اجباری (از دید جامعه)
تبدیل شود و میزان پرسشهای حفظی که به متنهای خاصی ارجاع دارند، از پرسشهای
مفهومی پیشی بگیرد. آسیب جانبی «کنکوریشدن» المپیاد زیستشناسی، افزایش خطاهای
علمی ناشی از اکتفا و درپیچیدن به متن است.
2- تککتابیشدن
منابع المپیاد
گرچه منبع رسمی و واحدی برای المپیاد زیستشناسی وجود ندارد، اما برخی منابع
درسی مثل زیستشناسی کمبل (که به اشتباه به صورت «کمپل» شهرت یافته) به
دلیل جامعیت و دقت علمی، به منبع غیررسمی اغلب حوزههای المپیاد زیستشناسی تبدیل
شده است. در کنار این منبع، کتابهای دیگری نیز به منابع تخصصی حوزههای مختلف
زیستشناسی تبدیل شدهاند. این ویژگی چندگانه منابع تا وقتی مفید است که این کتابها
به منبع نهایی تبدیل نشوند و سازوکار المپیاد نیز کسانی را که از منابع متفاوتی
استفاده کردهاند، تنها به دلیل گزینش متفاوت، از چرخه رقابت حذف نکند. بنابراین
کسانی که به طراحی پرسشهای المپیادی میپردازند، باید دقت کنند که این پرسشها
فراتر از متن هرکدام از این منابع طرح شده باشند.
3- تمایل به پزشکی و فناوری زیستی
گرچه از ابتدا معلوم است که مقصد نهایی بسیاری از برگزیدگان المپیاد زیستشناسی،
تحصیل در رشته پزشکی یا بیوتکنولوژی است، اما این المپیاد؛ چه در عرصه ملی و چه در
عرصه بینالمللی، المپیاد زیستشناسی است. زیستشناسی یکی از علوم پایه است که به
شناخت و تحلیل زندگی جانداران مختلف میپردازد. علوم پایه ارزش ذاتی دارند و نباید آنها را به چشم
مدخلی دید برای ورود به رشته پزشکی و مطالعه صرف آناتومی و فیزیولوژی انسانی.
مباحثی از قبیل ردهبندی و تکامل گیاهان و جانوران، فیزیولوژی مقایسهای، اکولوژی،
رفتارشناسی و تکامل، بخش مهمی از بدنه علم زیستشناسی را تشکیل میدهند و سهم این
مباحث در المپیاد نیز نباید به نفع مباحث زیستشناسی انسان که خاص رشته پزشکی است
یا ژنتیک و بیوشیمی و زیستشناسی سلولی و مولکولی که مورد توجه فناوری زیستی است،
مصادره شود.
4- رویکرد تبلیغاتی
گرچه المپیاد عرصه کسب امتیاز و اعتبار و آبرو است، اما تجربه نشان میدهد
هرگاه درگیر رویکردهای تبلیغاتی شده، بازدهی علمی آن کاهش یافته است. بدترین رویکرد تبلیغاتی به
المپیاد زیستشناسی در مدرسههای خصوصی دیده میشود که نه برنامه مدونی برای
موفقیت در مراحل عالی المپیاد دارند، نه حاضرند از امتیاز تبلیغات المپیاد دست
بردارند. برخی مدیران در چنین مدارسی، از سویی دانشآموزان و معلمان را وامیدارند
برای مرحله نخست المپیاد برنامهریزی کنند؛ موضوعی که بخشی از هزینه آن برعهده
دانشآموزانی است که امیدوار میشوند و وقت خود را صرف المپیاد میکنند، اما پس از
موفقیت این بچهها در مرحله نخست که نوبت آموزش جدیتر برای مراحل بعدی فرامیرسد،
تصمیم مدرسه تغییر میکند، چون به هدف تبلیغاتی خود رسیده و حالا نوبت تغییر مسیر دانشآموزان
به سمت کارزار کنکور است. همانطور که چنین رویکردی در مدرسههای کوچک خصوصی
غیراخلاقی و ناجوانمردانه است، میتوان گفت فراهمنشدن شرایط رقابتی برای پژوهش
آکادمیک در دانشگاههای کشور نیز موجب فرصتسوزی و کوچاندن نخبگان المپیادی به
دانشگاههای غربی است. اگر رویکرد ما به المپیاد تبلیغاتی نیست، باید همان اندازه
که به مدالآوری دانشآموزان المپیادی خود بها میدهیم، به رشد و درخشش رشته زیستشناسی
نیز بهعنوان یکی از علوم پایه اهمیت دهیم. اقبال اندکی که فعلا به رشته زیستشناسی
و سایر رشتههای علوم پایه نسبت به رشتههای کاربردی از قبیل پزشکی و فناوری زیستی
وجود دارد، نشان میدهد آن اندازه که به برتری در المپیاد زیستشناسی پرداخته شده،
به خود رشته زیستشناسی نپرداختهایم.
عرفان خسروی/ مدرس المپیاد زیستشناسی
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 14 تیر 97، شماره: 3187