شعار سال: در40 سال آینده جمعیت بالای 65 سال دنیا
دو برابر خواهد شد و 52درصداین میزان در کشورهای آسیایی و40درصد کل جمعیت سالمند
در کشورهای پیشرفته به سر خواهند برد. کشور ما نیز بهعنوان یکی از کشورهای در حال
توسعه، از این قضیه مستثنی نیست، به طوری که روند پیر شدن در کشور از رشد جمعیت
سالمندی حکایت دارد. براساس سرشماری سال 1390 بیش از شش میلیون (2/8درصد) جمعیت
ایران را افراد 60 ساله و بالاتر تشکیل میدهند. براساس برآوردهای بینالمللی نیز
جمعیت سالمند ایران از سال 1419رشد سریع تری نسبت به سایر نقاط و حتی میانگین جهان
خواهد یافت و تا سال 1424 از میانگین رشد جمعیت سالمند جهان و پنج سال بعد، از
آسیا نیز پیشی خواهد گرفت.
همچنین ضریب سالمندی کل کشور ایران در سال 1365، 68/6 درصد و در سال
1375، 93/10 درصد بوده است. اگر ضریب سالمندی را برای سال 1390 محاسبه
کنیم عدد 35/24 درصد به دست خواهد آمد که نزدیک به 14درصد نسبت به سال 1375 افزایش
داشته است. به طور کلی افزایش میزان افراد پیر در جمعیت امروز کشورها بسیار زیادتر
از گذشته است. این امر سبب شده است که دانشمندان مسائل و مشکلات سالمندان را بیشتر
مد نظر داشته باشند و به آنها اهمیت دهند. از آن جا که مسائل سالمندان به یک
نگرانی مشترک جهانی تبدیل شده است،
سازمان بهداشت جهانی عمر طولانی را همانند سلامت، مسکن، رفاه
اجتماعی، درآمد، آموزش، ایاب و ذهاب، تفریح، سرگرمی و اشتغال بهعنوان یکی از
شاخصهای توسعه اجتماعی به حساب میآورد. از طرفی توجه به تمام ابعاد وجودی انسان،
بویژه سالمندان بهعنوان یک قشر آسیب پذیر به منظور بهبود و ارتقای کیفیت زندگی
آنان مهم و ضروری است. از اینرو در این زمینه سالمندان با طردشدگی در معرض خطرات
فزایندهای از جمله مشکلات روحی و روانی و بیماریهای جسمانی قرار خواهند گرفت.
سالمندان بهعنوان قشری آسیبپذیر با مشکلات متعددی چون کمبودهای مالی، ناتوانی،
بیماری، از کارافتادگی و... مواجه هستند؛
بخصوص زمانی که به علت بازنشستگی و افول فعالیت اجتماعی دچار تضعیف روحیه میشوند.
نوع برخورد با سالمندان در این مرحله از زندگیشان بسیار اهمیت مییابد و با توجه
به روند رو به رشد جمعیت سالمندان و نیز افزایش ناتوانیهای دوره سالمندی بهدلیل
بالارفتن سن، توجه به انزوای اجتماعی سالمندان و نقش سلامت در کاهش این پدیده از
اهمیت خاصی برخوردار است. بنابراین بین سلامت و انزوای اجتماعی در سالمندان رابطهای
معکوس وجود دارد و برخورداری از سلامت روانی و اجتماعی میتواند بر کاهش انزوای
اجتماعی این قشر آسیبپذیر اثر مثبتی داشته باشد.
از جمله آسیبهای مخدوشکننده ایده روابط اجتماعی، پدیده انزوای اجتماعی
و کاهش حمایت اجتماعی ناشی از سیالیت و تضعیف پیوندهای اجتماعی در جامعه مدرن
است که به نوبه خود، شیوع و توسعه پدیده احساستنهایی را به همراه دارد. انزوای
اجتماعی سالمند یکی از رایجترین و شایعترین مسائل دوره سالمندی به شمار میآید.
به نظر میرسد این عامل خود از فقدان نقش سالمندان در جامعه نشأت میگیرد. انزوای
اجتماعی نزد سالمندان عموماً به دو شکل عینی و ذهنی بروز میکند. بارزترین نمونه
انزوای اجتماعی عینی، ارتباط و چگونگی ایجاد آن است که به سبب سالمندی ممکن است
این قدرت کاهش یابد. همچنین نمونه انزوای اجتماعی به شیوه ذهنی، شامل احساسات و
تغییرات در آن است که موجب سردرگمی سالمند و در نتیجه انزوای تدریجی وی شود.
انزوای اجتماعی به شیوه ذهنی برابر تنهایی و انزوای اجتماعی عینی برابر انزوا است.
نیاز به توضیح است که میان انزوا و تنهایی اختلاف وجود دارد. انزوا به
شرایط بازمیگردد و با آن در ارتباط است. اما تنهایی ارتباط مستقیمی با احساس شخص
دارد. عموماً یکی از گروههای سنی که تنهایی را احساس میکند، سالمندی است زیرا وی
در شرایط مختلف به سبب بروز تغییر در احساسات و همچنین عدم امکان پاسخگویی به
احساس دیگر، تنهایی را تجربه میکند. انزوا و تنهایی برای بسیاری از سالمندان،
بخصوص در سالهای نخستین این دوره اتفاق میافتد. کمبود دوست، تنهایی دائم، ممانعت
از ورود به فعالیتهای اجتماعی، کمبود رضایت شغلی، ناتوانی در دیدار از خویشاوندان
و دوستان، مسائلی است که زمینه تنهایی را فراهم میآورد. لذا به نظر بسیاری از
محققان، رفع این موانع و شرکت دادن سالمندان در فعالیتهای اجتماعی، باعث میشود
تا پدیده انزوای اجتماعی رخ ندهد.
از آنجایی که انسان موجودی اجتماعی است ، ارتباط اجتماعی بهعنوان یکی
از عوامل اصلی در کیفیت زندگی اشخاص مطرح است. همچنین اثرات نامطلوب انزوای
اجتماعی و یا از دست دادن پیوندهای اجتماعی در زندگی افراد شواهد محکمی برای
تأیید این قضیه است. همچنین حمایت اجتماعی بهعنوان یک ابزار مناسب و تقریباً در
دسترس میتواند در برنامههای مداخلهای که برای افزایش سطح رفاه بخصوص رفاه روانی
طراحی میشوند، کاربردهای زیادی داشته باشد. مطالعات
نشان دادهاند که توجه به تعیینکنندههای اجتماعی سلامت همچون سرمایه اجتماعی و
مشارکت اجتماعی نیز نقش قابل توجهی در ارتقای سلامت روان سالمندان دارد.
نوع برخورد با سالمند و مشارکت دادن وی در خانواده و یا جامعه مسألهای
حیاتی برای سالمند محسوب میشود. یکی از نمودهای طردشدگی سالمندان سپردن آنها به
آسایشگاههاست. به طور کلی عللی چون کاهش میزان اعتقاد به سنتها و ارزشمند بودن
سالمندی، تغییر ساز و کارهای انتقال دانش و تجربیات، کاهش مشارکت سالمندان در
تولید اقتصادی، هستهای شدن خانوادهها، کاهش کارکردهای خانوادههای جدید، اشتغال
زنان، افزایش شکاف بین نسلها، ارزشمند شدن جوانی و ظواهر فیزیکی و جسمی افراد و
تغییر در معماری و فضای زندگی منازل مسکونی، در کاهش اهمیت و ارزش سالمندان و بروز
شرایط نامناسب زندگی برای آنها و به نوعی طرد شدن آنها از جامعه تأثیرگذار بوده
است.
گاه تنها به سبب فقدان جزئی توانایی سالمندان و یا بیماریهایی که در
این دوران به سراغ آنها میآید، با ناملایمتی و نامهربانی با آنها برخورد میشود و
یا از جامعهای که در آن زندگی میکنند طرد میشوند و فرصت مشارکت در فعالیتهای
اجتماعی از آنها گرفته میشود. به رغم اینکه در اکثر موارد بروز بیماری و کاهش
توانایی سبب انزوای فرد سالمند میشود، گاهی اوقات سالمندان توانایی انجام بعضی از
کارهای اجتماعی را دارند ولی افراد جامعه آنها را از حضور در اجتماع یا مشارکت
اجتماعی محروم میسازند.
سالمندان در شرایط عادی با مشکلات خاص خود رو به رو هستند اما اگر با
طرد اجتماعی نیز رو به رو شوند، این مشکلات و بیماریها مضاعف میشود. بخشی از این
بیماریها، مشکلات روحی و روانی است که در اثر ناملایمات زندگی از یک سو و نادیده
شدن از سوی دیگر به سراغ آنها آمده است.
تحقیقات نشان میدهد که اگر منابع و امکانات در مناطق شهری عادلانه
توزیع شود و شبکه ارتباطی و حمل و نقل در مناطق محروم توسعه یابد ، ارتباط بین
سازمانها و گروههای محلی به توسعه روابط سالمندان کمک میکند تا از انزوای
اجتماعی فاصله بگیرند.
همچنین لازم است عملکرد و نحوه توزیع خدمات نهادهای رسمی به گونهای
باشد که دلبستگی اجتماعی و تعاملات اجتماعی ساکنان مناطق مختلف را تقویت کنند به
طوری که نوعی رابطه انسانی بر پایه اعتماد و احترام متقابل میان ساکنان مناطق و
کارمندان سازمانهای رسمی ایجاد شود و ساکنان بتوانند نیازها و خواستههای خود را
ابراز کنند به گونهای که سالمندان در زمینههای مختلف به ارائه پیشنهاد بپردازند
و در تعیین راهبردها نقش داشته باشند و در اجرای طرحهای محلی همکاری کنند.
سالمندان در مناطقی همانند کلانشهر تهران که توسعه یافته محسوب میشود روابط محلی
کمتری دارند از اینرو دچار انزوای اجتماعی میشوند به همین منظور باید بیشتر از
سالمندان مناطق کمتر توسعه یافته درگیر امور محلی شوند. تشویق گردهماییهای محلی و
واگذاری برخی از مسئولیتها و سپردن برخی از فعالیتها به آنان باعث میشود از
انزوای اجتماعی فاصله بگیرند. همچنین فراهم کردن امکانات سیاحتی و شغلی و پیوستن
به امور داوطلبانه، سالمندان را از انزوا خارج میکند.
از آنجایی که بیاعتمادی تأثیر کاهندهای بر پیوندهای اجتماعی دارد و
منجر به انزوای اجتماعی افراد میشود باید روابط ابزاری و روابط اظهاری را در سطح
جامعه ترکیب کرد به طوری که با تشکیل انجمنهای داوطلبانه و برگزاری مناسک ملی و
مذهبی و انسانی برای ترکیب فراگیر روابط فراهم آید.
با توسعه جامعه مدنی سالمندان میتوانند در گروههای اجتماعی بیشتری
عضویت یابند و روابط و شبکههای شخصی خود را گسترش دهند. فرصتهای مذکور به افراد
اجازه میدهد تا بیشتر به جامعه وصل شوند و مشارکت خود را در جامعه افزایش دهند.
ارتباط و اتصال سالمندان به جامعه علاوه بر جلوگیری از انزوای اجتماعی میتواند
شکاف بین زندگی خصوصی را با اجتماع کمتر کند و زمینه مساعدی برای دوری
از انزوای اجتماعی و احساس امنیت آنان باشد.
نیم نگاه
در40 سال آینده جمعیت بالای 65 سال دنیا دو برابر خواهد شد و 52درصداین
میزان در کشورهای آسیایی و40درصد کل جمعیت سالمند در کشورهای پیشرفته به سر خواهند
برد. کشور ما نیز بهعنوان یکی از کشورهای در حال توسعه، از این قضیه مستثنی نیست،
به طوری که روند پیر شدن در کشور از رشد جمعیت سالمندی حکایت دارد.
براساس سرشماری سال 1390 بیش از شش میلیون (2/8درصد) جمعیت
ایران را افراد 60ساله و بالاتر تشکیل میدهند. براساس برآوردهای بینالمللی نیز
جمعیت سالمند ایران از سال 1419رشد سریع تری نسبت به سایر نقاط و حتی میانگین جهان
خواهد یافت و تا سال 1424 از میانگین رشد جمعیت سالمند جهان و پنج سال بعد، از آسیا نیز پیشی خواهد گرفت.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران، تاریخ انتشار 28 آذر 97، شماره: 6952