شعار سال : اقای نعمت اللهی جانشین وزیر آموزش و پرورش اخیرا در گفتگو با تسنیم هدف از  ادغام روابط عمومی و دفتر وزارتی را چابک سازی دستگاه عنوان کرده و عزل و نصب های اخیر را امری عادی و ضروری قلمداد کرده است. در پاسخ به این عنصر تحمیلی نوبخت میتوان به چند نکته اشاره کرد :
۱ - اگر باید روابط عمومی حذف میشد تا ستاد چابک شود پس ضرورت تشکیل تیم روابط عمومی شماره ۲ و موازی که تنها یکی از کارهای آن تاسیس و راه اندازی پروژه مشکوک سینا تی وی است چیست و چرا دهها نفر تحت مدیریت سبحان بطحایی و مرتضی دزفولی در این تلویزیون و البته در پشت صحنه مشغول به کار هستند؟ آیا بهتر نبود اگر چنین پروژه ای واقعا نیاز آموزش و پرورش بود، آن را در قالب روابط عمومی رسمی و قانونی تاسیس می کردید؟ فهمیدن این نکته چندان سخت نیست که نعمت اللهیِ ضعیف و گوش به فرمان را تنها برای سرپوش گذاشتن بر پروژه های مشکوک در طبقه چهارم مستقر کرده اند و در این راه حتی به محمد زاده که نیروی حلقه به گوش بطحایی بود هم اعتماد نکردند چرا که ممکن بود تعصبات آموزش و پرورشی وی سرانجام کار دست بطحایی بدهد.
ماموریت دوم این تیم را هم واعظی و نوبخت نوشته و به بطحایی تحمیل کرده اند و آن زمینه سازی برای برنده شدن لیست اعتدال و توسعه در شهرهای کوچک و از طریق تسلط اعتدال و توسعه بر دفتر وزارتی و ارتباط منظم و مستمر با ادارت شهرستانها و زمینه سازی برای انتخابات مجلس است و کمتر کسی به این نکته توجه کرده است.

۲ - بطحایی دیر یا زود از آموزش و پرورش می رود و ساختار به هم ریخته را برای وزیر بعدی به یادگار می گذارد. با ناکامی وی از ادغام یا حذف برخی معاونتهای حجیم و غیرضروری که همانند همیشه به خاطر شخصیت ضعیف وی و تحت تاثیر تماسها و لابی ها از انجام آن بازماند، حذف روابط عمومی رسمی وزارتخانه به عنوان میراثی شوم برای وزیر بعدی به یادگار می ماند. آیا او نیز باید همانند بطحایی اهل و عیال خود را در کار مستقر کند و یک ستاد نامرئی و موازی در بیرون تشکیل دهد تا بتواند ماموریت های روابط عمومی را انجام دهد؟ عوارض این کار برای وزارتخانه و دولت و نظام چیست ؟

۳ - متاسفانه کوتاه بودن قد و قامت اعضای شورای معاونان به بطحایی اجازه ترکتازی و کارهای خلق الساعه و نمایشی را می دهد و صحنه های دردناکی از لگدمال شدن حیثیت آموزش و پرورش را به نمایش می گذارد. ان معاون وزیری که پس از مطلع شدن از همه کاره بودن سبحان بطحایی یا داماد وزیر به جای اعتراض به وزیر بلافاصله سعی در ایجاد کانال ارتباطی با این پسربچه بیست و اندی سال می کند، به ناچار سزاوار توهین و تحقیر هم هست و باید روزی را پیش بینی می کرد که داماد وزیر که معلوم نیست از کجا آمده، بر سر او با ۳۵ سال سابقه و خاک آموزش و پرورش خوردن فریاد بکشد و توهین کند !
سوال مشخص بنده این است که آقای نوید در برابر طرح یک شبه انتخابات صندوق ذخیره که توسط دزفولی نوشته شده است ، چه راهکار یا اعتراضی داشته ؟ آقای عمادی که از لغو امتحانات در فردای شب یلدا به خاطر شیرین کاری بطحایی در توییتر در همان روز و از طریق رسانه ها مطلع شدی، آیا خوردن چنین نان معاونت وزیری برایت کراهت ندارد ؟ آقای زینی وند که پسر وزیر و تیم توییتری او سرتا پای اهداف و ماموریتهای مصوب و قانونی مراکز و مدارس غیردولتی را با هدف محبوب شدن بین عوام به لجن می کشند، آیا اگر استعفا دهی از گرسنگی می میری ؟

شعار سال، بااندکی اضافات وتلخیص برگرفته از کانال اخبار فرهنگیان