پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۰۵۲۷۷
تاریخ انتشار : ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۶:۲۴
«برشت گفت من اغلب تصور مي‌كنم كه دارم از سوی يك دادگاه بازجويي مي‌شوم: حالا به ما بگوييد آقاي برشت آيا شما واقعاً جدي هستيد؟ بايد اعتراف كنم كه نَه، من كاملا جدي نيستم. مي‌داني كه من آن‌قدر به مسائل هنري مي‌انديشم، به هر آن چيزي كه به درد تئاتر بخورد، كه نمي‌توانم كاملا جدي باشم»1. برتولت برشت با نه‌گفتن به پرسشي كه هماره خود را در مواجهه با آن مي‌بيند، بر تأثير نويسنده تأكيد مي‌كند. او خطاب به والتر بنيامين مي‌گويد باور دارد كه اين نگرشش موجه است اما درباره تأثيرِ آن چندان مطمئن نيست.

شعار سال: بنيامين از خودآيينيِ نويسندگان در دوراني مي‌گويد كه از آنان پايبندي به تعهدي اجتماعي انتظار مي‌رود. او در مقاله «مؤلف همچون توليدكننده»2 مي‌نويسد در اين وضعيت‌ها آزادي نويسنده براي هر آن‌چه خوشايندش است، ناممكن يا دست‌كم نامطلوب است. «وضعيت اجتماعي او را وامي‌دارد تا در خصوص اينكه فعاليت خويش را در خدمت چه كسي قرار دهد دست به انتخاب بزند». از همين‌جا، بنيامين بحثِ دوگانه‌‌اي باعنوان «نويسنده ادبيات سرگرمي» و «نويسنده پيشرو» را پيش مي‌كشد. نويسنده ادبيات سرگرمي ناگزيريِ انتخابِ تعهد اجتماعي را به‌رسميت نمي‌شناسد و بايد به او ثابت كرد كه با همين انكار و انفعال، به منافع طبقه‌اي خاص خدمت مي‌كند. اما نويسنده پيشرو به چنين انتخابي واقف است و براساس پيكار طبقاتي و تعهدي اجتماعي در صحنه حضور دارد، «و اين خود مُهر پاياني است بر خودآييني او»؛ ‌چراكه چيزهاي ديگري در كارِ او دخيل شده‌اند.
بنيامين در ادامه پروژه خود در باب مطالعه فاشيسم، مفهومِ «تعهد» را بازخواني مي‌كند تا نشان دهد اين مفهوم در شكلِ شتابزده‌اش براي نقد ادبي-سياسي ابزاري نابسنده است و از اين‌رو چنين رأي مي‌دهد: «در يك اثر ادبي جهت‌گيري فقط زماني از حيثِ سياسي درست است كه از حيثِ ادبي نيز درست باشد». بنيامين باور دارد كه جهت‌گيري سياسي درستِ يك اثر به كيفيت ادبي آن تسري مي‌يابد و براي بسطِ اين ايده‌ی به‌ظاهر انتزاعيِ خود، پاي مناسبات توليد را به بحث باز مي‌كند؛ اين مناسبات توليدند كه مناسبات اجتماعي را تعيين مي‌كنند. پرسشِ محوري اين است كه يك اثرِ ادبي درون مناسبات توليد جامعه خود چه جايگاهي دارد؟ اينجاست كه منظورِ بنيامين از «جهت‌گيري ادبي» آشكار مي‌شود. جهت‌گيري سياسيِ درستِ يك اثر حاملِ كيفيت ادبي آن نيز خواهد بود و از طرفِ ديگر، اين جهت‌گيري ادبي بر تحول پيشرو يا واپس‌گرايانه تكنيك ادبي استوار است. بنيامين بازانديشي در فرم‌ها و ژانرهاي ادبي را ضرورتي مي‌داند براي «يافتنِ فرم‌هايي متناسب يا توان ادبي زمانه خود». پيكاري كه اگر نويسندگان آن را دست‌كم بگيرند يا به همان فرم‌هاي جاافتاده، از رمان و تراژدي تا حماسه بسنده كنند، عقيم مي‌ماند حتا در شكل‌هاي انقلابي و راديكالش.
فراتر از اين، بنيامين از نويسندگاني سخن مي‌گويد كه در ظاهر متعهدند، هرچند تعهد سياسي ممكن است انقلابي و راديكال به‌نظر بيايد، كاركردي ضدانقلابي خواهد داشت. «مؤلف همچون توليدكننده» مفهومي است كه بنيامين آن را طرح مي‌كند تا اثبات کند بسياري از نويسندگان متعهد زمانه همبستگي خود با پرولتاريا [ جامعه]را نه همچون يك توليدكننده، بلكه صرفاً در ذهن خود تجربه مي‌كند.
بنيامين براي تبيين ايده خود به برشت ارجاع مي‌دهد: «فكر به چه درد مي‌خورد اگر كه مسئله مهم در سياست، نه فكركردن در انزوا، بلكه به‌قولِ برشت هنر انديشيدن در درون سر مردمان باشد». غايتِ ايده بنيامين كه همان دگرگوني در اشكال و ابزار توليد است، در كارِ برشت ديده مي‌شود. برشت مفهومِ «دگرگوني كاركردي» را به‌كار مي‌برد و از روشنفكران مي‌خواهد تا جاي ممكن براي آپاراتوس توليد، خوراك فراهم نكنند. وضعيتي كه بنيامين از آن سخن مي‌گويد و برشت خطاب به روشنفكران زمانه‌اش اخطار مي‌كند، بي‌شباهت به وضعيت مستقر ادبيات ما نيست. پيكار براي آزادي بيان و نوشتار، موضع‌گيري عليهِ سانسور و موانعِ انتشار كتاب، اگر با برهم‌زدنِ آپاراتوس موجود همراه نباشد، مصداقِ همان رويكرد راديكالي است كه كاركردي واپس‌گرايانه دارد. این‌دست نویسندگان به‌ظاهر رادیکال به‌جاي راه‌اندازي جنبشي ادبي كه كاركردي سياسي داشته باشد، در كارِ فرقه‌سازي و جاانداختنِ جريان‌هاي مُد روز و بابِ طبع بازارند.
نويسندگاني كه در همين آپاراتوس موجود، ممكن شده‌اند، نوشته‌اند، چاپ كرده‌اند و به ضرب‌وزور تبليغات در چرخه صنعت فرهنگ‌سازي به چند چاپ رسيد‌ه‌اند، جايزه گرفته‌اند و اينك كه بازار كتاب و ادبيات، به‌يُمنِ انبوه‌سازيِ ادبي و گراني كاغذ و ديگر چيزها، از رمقِ پيش افتاده است، تغيير جايگاه داده و در طرفِ منتقد راديكالِ وضع موجودي نشسته‌اند كه خودْ از مسببان آن بوده‌اند و دست‌كم به‌قولِ بنيامين خوراكِ آن را فراهم مي‌آوردند. رو كردنِ دست نويسندگاني كه با رويكردي از جنسِ انقلابي، كاركردي ارتجاعي و ضدانقلابي دارند، كارِ اساسي بنيامين در مقاله «مؤلف همچون توليدكننده» است.
پس نويسندگاني از اين جَنم هماره در تاريخ بوده‌اند و اينكه نويسندگاني اين‌چنيني هم‌چنان هستند چندان جاي شگفتي نيست! منتها در زمانه‌اي كه بنيامين از نويسندگانِ ادبيات سرگرمي سخن مي‌گفت، در طرفِ ديگر نويسندگانِ پيشرو هم‌چون برشت حضور داشتند و به‌رغمِ فشارهاي سياسي و طرد و تبعيد و حضور تمام‌قدِ فاشيسم، از ادبيات و هنري سخن مي‌گفتند كه «وضعيت‌ها را بازتوليد نمي‌كند، بلكه آن‌ها را كشف مي‌كند، برملا مي‌سازد.» كاري كه به‌بركتِ سيطره بازار و مناسباتش بر نشر و ادبيات ما، چندان از آثار ادبيِ اخير برنمي‌آيد و شاهد اين مدعا نيز كتاب‌هايي كه امسال در نمايشگاه كتاب منتشر شدند و در زمينه ادبيات داستانيِ ايران اتفاقِ مهم همان بازنشرها بوده است و تك‌وتوك كتاب درخورِ تازه و چاپ اول كه آن‌هم در هياهوي بازار كتاب اغلب ناپيداست.
1،2.
فهم برشت، والتر بنيامين، نيما عيسي‌پور و ديگران، نشر بيدگل

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 11 اردیبهشت 98، شماره: 3416


اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین