شعارسال: همدردی عبارتست از احساس ناخوشایند داشتن برای دیگران بخاطر اتفاقی که برای آنها رخ داده است.
در دو سه سال اخیر ایرانیان در دی ماه شاهد اتفاقات تلخی بودند از حادثه پلاسکو و سانچی گرفته تا سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی.
همه حادثهها هم تلخ بود هم جانگداز، در حادثه سانچی وزیر کارِ وقت که از قضا اکنون سخنگوی دولت است با خانواده داغداران همدردی کرد و در تلویزیون چند بار گریست.
حادثه هواپیمای اوکراینی هم خانوادههای بسیاری را داغدار کرد نخست وزیر کانادا با حضور در کنار خانوادههای قربانیان از آنها دلجویی کرد حتی در ویدئویی مشاهده کردیم مردم کانادا برای همدردی با یکی از خانوادهها در صف ایستاده بودند.
یا شهردار شهر Edmonton کانادا، در مراسم گرامی داشت قربانیان هواپیما اوکراینی به زبان فارسی گفت: "من در درد و اندوه شما شریک هستم" استفاده از زبان مادری جانباختگان برای حس همدردی بیشتر با آنها بود.
جاستین ترودو نخست وزیر کانادا در کنار پدر یکی از جانباختگان هواپیمای اوکراینی
جانشین ترودو به محض اطلاع از این حادثه ناگوار یک نشست خبری برگزار کرد و در آن به بیان زوایای سقوط این هواپیما برای شهروندانی پرداخت که کانادا را به عنوان کشور دوم خود انتخاب کرده بودند.
عکسهای بعضی خانوادههای قربانیان با جاستین ترودو هم در ایران بازتابهای فراوانی داشت.
در این حادثه از لحاظ همدردی با خانواده ها، کاناداییها چیزی کم نگذاشتند و از عالیترین مقام کشور تا مردم عادی تلاش کردند تا خود را کنار خانواده جانباختگان قرار دهند.
در این حادثه ملت ایران از جمله دانشجویان برای بیان احساسات و همدردی خود با جان باختگان به خیابان آمدند و با روشن کردن شمع یاد آنها را گرامی داشتند.
تاخیر ۷۲ ساعته در اعلام اصلی سقوط هواپیمای اوکراینی و مغایرت با آنچه در ساعات اولیه اعلام شد این ذهنیت را ایجاد کرد که مسئولان پنهان کاری کردند.
شاید کمترین توقع از مسئولین بعد از ۳ روز اظهار نظرهای ضدونقیض و پنهان کردن حقیقت، حضور فوری و مستمر مقامات ذی ربط در کنار خانوادههای داغ دیده برای ابراز همدردی باشد.
آنچه مسلم است وسعت شبکههای اجتماعی مردم را از برخورد مقامات کشورهای دیگر با این حادثه آگاه کرده است و هر ایرانی در صدد مقایسه خود با شهروندان سایر کشورها برمی آید.
در مواقع بحران و غلیان خشم عمومی باید نگران فاصله مردم و مسئولین باشیم. فاصلهای که در عصر ارتباطات میتواند روز به روز عمیقتر شود.
شرایط بحرانی، مدیریت بحران میطلبد. در یک حادثه این چنینی که چند روز به تیتر اول روزنامههای جهان تبدیل شده است و خبرگزاریهای دنیا به تحلیل ابعاد مختلف آن میپردازند هنوز مسئولین ما به یک دیدار ساده و همدردی با خانواده جانباختگان تن نداده اند.
یقینا اینگونه برخوردها منجر به نارضایتی مردم خواهد شد. نارضایتی آنها را وادار میکند تا به خیابان بیایند و گاها برای متنبه کردن مسئولانی که از قافله عقب مانده اند شعار استعفا سر دهند.
در نهایت بار کم کاری مسئولان بر دوش نیروی انتظامی میافتد تا در مقابل سیل عظیمی از جمعیت معترض ایستادگی کند. حال که کار از کار گذشته و از قافله دنیا عقب مانده ایم بیاییم خشم مردم را درک کنیم و با آنها با عطوفت و مهربانی رفتار کنیم اجازه ندهیم فاصله بین مردم و مسئولان بیشتر شود و اعتراضات مردم به خشونت و شعارهای هنجارشکنانه کشیده شود.
به رغم اظهار تاسف در سطوح عالی و نظامی باز این حس شکل گرفت که مسئولان ما پنهان کاری کردند، با خانوادههای جانباختگان همدردی نکردند، اما اکنون میتوانند با عذرخواهی کردن، حضور در میان مردم و همراه شدن با آنها از خشم عمومی بکاهند و یک درد مشترک را فریاد بزنند.
خواسته اکثریت مردم تعیین مکانی برای تشییع جمعی و سوگواری عمومی است وزارت کشور میتواند با مجوز تجمع موافقت کند تا مردم به دور از هیجانات سیاسی در تشییع جانباختگان شرکت کنند و درد خود را التیام بخشند.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از سایت تحلیلی خبری عصرایران ، تاریخ انتشار: 24 دی 1398 ، کدخبر: 708765 ، www.asriran.com