پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۶۳۲
تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۵
یکی از مددجویان کرمان از نحوه برخورد برخی از امدادگران کمیته امداد امام خمینی(ره) کرمان به شدت گلایه مند است و رفتار آنان را که البته تعداد کم و انگشت شماری هستند، قابل تامل می‌داند.

شعارسال: این مددجو شرح حال خود را این گونه نوشت: شانزده ساله بودم که پدرم ازدواج مجدد کرد و طوفان اختلاف در خانواده آغاز شد. پدر چتر حمایت خود را از سر خانواده برداشت و مادر، نان آور خانه شد‌.

نوزده ساله بودم به پیشنهاد برخی نزدیکان دلسوز پدر، برای بستن دهان مادر و پایان گرفتن جنجال‌ها،ازدواج مرا با برادر زن پدر، صورت دادند. اشتباه فاحش و غیرقابل جبرانی که تا به امروز سنگینی آن بر روح و روانم احساس می‌شود.

همسر محترم که سابقه ناراحتی مزمن روانی و افسردگی شدید داشت به عنوان داماد سرخانه به خانه ما آمد و ما با مختصر درآمد گچ کاری ایشان و کمک مالی مادر، گذران زندگی می‌کردیم. دخالت های زن پدر به عنوان خواهر شوهرم کانون زندگی ما را متلاطم ساخت و اعصاب همسر بیمارم را متشنج‌تر نمود بگونه‌ای که مغزش توان حل و فصل قضایا را نیاورد و در خرداد ماه ۸۷ در اثر افسردگی خودکشی کرد.

میراث به جا مانده از وی قطعه زمینی با متراژ کمتر از هفت قصب،یک موتور سیکلت و سه دّر یتیم فرزندان مشترک بودند. دست کمک به سمت کمیته‌ی امداد منطقه‌ی ۴ دراز کردیم و آفرین بر همّت والای مددکاران محترم وظیفه شناسی که احسان را در حق مددجویان تمام کردند و همچنین در کنار آنان خیریه انصارالرسول با نام نامی پبامبر رحمت که همیشه یار و مددکار ایتام بوده و هست زندگی ما را سامانی دادند.

با کمک بلاعوض ۶ میلیون تومانی و اخذ مبلغ پانزده میلیون تومان وام از بانک‌های سطح شهر، زمین ایتام تبدیل به دو واحد ۷۵ متری مسکونی شد که یک واحد جهت پرداخت بدهی ساخت و ساز به رهن رفت و واحد دیگر به اجاره ماهیانه ۳۰۰هزار تومان که با این مبلغ اقساط وام را می‌پردازیم و با هزینه‌ای که از طرح اکرام ایتام دریافت می‌کنیم زندگی چهار نفره را می‌گذرانیم.

در منزل فرسوده‌ی پدری که آشپزخانه ندارد، فاضلاب آن بالاست، گچ دیوارها ریخته و هرازچندگاهی از میان آجرهای داخل منزل، مارمولکی، عقربی، هزارپایی به ما سر می‌زند!!!

ناشکری نمی‌کنیم سقفی بر سر داریم راضی هستیم به رضای خدا الحمدالله از سال ۷۴ تا ۹۲ کارهای زیادی انجام داده‌ام.خبرنگاری،منشی‌گری،حتی کارخدماتی نیز انجام داده‌ام کار حلال که عار نیست.

سال پیش مددکار جوان و جویای نامی که تازه به کمیته‌ی امداد منطقه‌ی ۴ منتقل شده بود، تشخیص به قطع پرونده‌ی ما داد و ما مفتخر به دریافت کد ۶۰ شدیم(قطع مستمری ماهانه، امکانات فرهنگی و آموزش و

اما حمایت امداد در زمینه درمان و طرح اکرام ایتام ادامه داشت تا چند روز قبل که یکی از فرزندان بیمار شده بود جهت تمدید کارت درمان به امداد مراجعه کردیم که فرمودند کلا مسدود شده و کارت‌ها را از بنده گرفتندبه مددکار مربوطه مراجعه کرده و دلیل را جویا شدم، فرمودند از بابت اجاره ماهی ۳۰۰ هزارتومان باید از طرح اکرام ایتام خارج شوید!

شرح مبسوطی از مشکلات را با دلیل و مدرک و سند و ادله مطرح کردم که مثنوی هفتاد من است و در این مقال نمی‌گنجد و عرض کردم که اجاره خانه از بابت قسط وام صرف می‌شود و زندگی ما تنها از محل اکرام ایتام می‌گذرد.ایشان فرمودند:استحقاق ندارید و باید از طرح اکرام ایتام خارج شوید.

عریضه‌ای به کمیته‌ی امداد مرکزی(کرمان) بردم، بندگان خدا با دقت و سرعت رسیدگی کردند با مددکار مربوطه تماس حاصل کرده و فرمودند که پرونده‌ی اکرام ایتام این خانواده باز باشد، ایشان با قاطعیت بی مانند فرمودند:حرف اول و آخر را من میزنم این پرونده باید بسته باشد ولاغیر!!!

بنده به عنوان یک مددجو دست همه‌ی خواهران امدادگر را می‌بوسم و بر همت همه برادران مددکار آفرین می‌گویم که همیشه یار واقعی مددجویان بوده و هستند اما گویی جوانان عزیزی که اخیرا به حرفه‌ی مددکاری درمی‌آیند منشور امدادگری را درست نیاموخته‌اند.

از جمله اصول امدادگری این است: به مددجو نزدیک شو- شرح مشکلاتش را بشنو- در صحت و سقم سخنانش تحقیق کن- به دور از غرض تصمیم بگیر- اولویت بندی کن و آنگاه تا حد امکان در رفع مشکلات وی بکوش که نجات یک نفر به مانند نجات همه‌ی انسان هاست.

اما غرض ورزی، لجبازی بیهوده، گوش سپردن به شایعات، بی توجهی به اظهارات مددجو، عدم تشخیص حقیقت ماجرا و متهم کردن پیوسته مددجو به دروغگی از الطاف دو خواهر مددکاری است که طی دو سال اخیر با آنها سر و کار داشته‌ام. خواهران عزیزی که با مددجو به تندی سخن می‌رانند، به او تهمت دروغگویی می‌زنند، حتی بدون توجه به فرمایش مافوق خود با قاطعیت می‌فرمایند:حرف اول و آخر را من می‌زنم!!!

آنچه در طول زندگی آمیخته به رنج و مشکلات خود درک کرده‌ام این است که حرف آخر را نه من می‌گویم نه کس دیگری، بلکه همیشه و درهمه حال خداوند رحمان و رحیم حرف اول و آخر را می‌زند و تمام انسان‌ها در قبال اعمال و گفتار خود مسئول و پیش خدا جوابگو خواهند بود..

این مقال، دل نوشته‌ای درد آلود بود که تقدیم شد به جامعه فهیم کرمانی

ضمن عرض ارادت خدمت تمام مددکاران محترم و دلسوزی که بدون غرض ورزی و با حسن نیت به گره گشایی از کار مردم می‌پردازند.

اجرکم عندالله سعیکم مشکور


با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از وبسایت هجرت نیور،تاریخ انتشار: 12آبان1394، کد خبر:25214:WWW.hejratnews.com 

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین