شعار سال: استیون اسپیلبرگ که سال2017 فیلم «پست» را براساس داستان واقعی رویارویی رسانههای آمریکایی با پنتاگون بر سر مواضع دولت آمریکا در قبال افکار عمومی در مورد جنگ ویتنام در اوایل دهه70 میلادی ساخت تا روزنامه «واشنگتن پست» را قهرمان این رویارویی نشان دهد، روزنامه «نیویورک تایمز» خیز برداشت تا فیلم و کارگردانش را مورد انتقاد قرار دهد. محور انتقاد تایمز هم تقلیل دادن نقش این روزنامه در این مواجهه بود. نیویورکتایمز میگفت این روزنامه نه تنها اولین رسانهای بود که اسناد واشنگتن را منتشر کرد بلکه در ادامه ماجرا هم نقش اصلی مقاومت رسانهها و محکوم شدن دولت در دادگاه را خودش بازی کرده بود. فیلم اسپیلبرگ، اولی را درست به نمایش گذاشته اما از نظر تایمز در دومی کم گذاشته بود. به احتمال زیاد حق هم با تایمز بود.
تایمز در طول عمر 170ساله خود همیشه یک رسانه
دست چپی محسوب میشده که حتی اسپیلبرگ هم در فیلمش، این مسأله را با نمایش رقابت میان واشنگتنپست و نیویورکتایمز پررنگ میکند. واشنگتنپست دارد عرق میریزد تا بتواند گزارش اختصاصی از عروسی دختر رییسجمهوری را پوشش دهد درحالی که تایمز به افشاگری علیه همه چهار دولت درگیر در جنگ ویتنام در طول حدود 20سال تداوم آن، فکر میکند. اما چرا اسناد دولتی آن هم در موضوع حساسی چون جنگ ویتنام باید دست یک روزنامه منتقد بیفتد؟ فیلم به این موضوع پاسخ سرراستی میدهد: همیشه یک افشاگر شجاع هست که دموکراسی و آزادی آمریکایی را بر جان و مال خودش مقدم میدارد.
اما فیلم درباره «عملیات مرغ مقلد» که بیش از دو دهه از اواخر دهه40 در همکاری نزدیک میان سازمان سیا و چند رسانه چاپی وقت اجرا شده، چیزی نمیگوید. عملیاتی که سال77 مجله «رولینگ استونز» در مقالهای از آن پرده برداشت و تصریح کرد که در جریان جنگ سرد، «آلن دالس» رییس وقت سازمان سیا، 25رسانه چاپی و شبکه کابلی را در این عملیات به صورت هماهنگ به خدمت گرفته است. حتی نیویورک تایمز هم؟ بله. حتی نیویورک تایمز منتقد هم!
کاترین گراهام، صاحب روزنامه واشنگتن پست و قهرمان فیلم پست که نقش او را مریل استریپ بازی میکند، در بیوگرافیاش ادعا کرده که «سازمان جهانی روزنامهنگاران» بهعنوان سازمانی در جبهه کمونیستها آغاز بهکار کرد و از مسکو پول میگرفت تا خبرنگاران روزنامههای مهم اروپایی را برای انتشار اخبار موافق کمونیستها ترغیب کند. بنابراین عملیات مرغ مقلد در واکنش به این سازمان، زیر نظر فیل گراهام، همسر کاترین در واشنگتنپست هدایت میشد. براساس این بیوگرافی که دبورا دیویس در سال79 آن را نوشته، نیویورکتایمز، نیوزویک و CBS ماشینهای اصلی این عملیات بودهاند.
نیویورکتایمز روزنامهای که جمله «همه اخبار، مناسب انتشارند» را انتخاب کرده و از فرط دقت و ریزنگری در اخبار منتشره به «زن خاکستری» مشهور است و سالها، لطیفهای در میان مردم آمریکا در مورد آن وجود داشته که از وجهه آن در افکار عمومی پرده برمیدارد: «شما نمردهاید مگر آن که خبر مجلس ختمتان را نیویورکتایمز چاپ کند». همچنین طبق آخرین نظرسنجی پایگاه «AllSides» مرتبط با پژوهش بر سوگیریهای سیاسی رسانههای آمریکایی، 40 درصد مردم این کشور معتقدند نیویورکتایمز، دست چپی است، 20درصد فکر میکنند در انتشار اخبار بدون سوگیری و خنثی عمل میکند و 11درصد آن را محافظهکار میدانند.
بنابراین دستگاه امنیتی آمریکا باید بداند که چنین وجههای از این رسانه در میان مردم آمریکا و جهان وجود دارد. آیا این وجهه باعث میشود که میان سازمان سیا و یک رسانه منتقد دولت، همکاری شکل نگیرد؟ شواهد بسیاری خلاف این را میگویند. نیویورکتایمز در انتشار بسیاری از اخبار مهم آمریکا و جهان، «نخستین» بوده است. اخباری که افکار عمومی عادت دارد با عبارت «درز کردن» از منابع انتشار آن چشم بپوشد اما واقعیت آن است که همه ماجرا در همان درز نهفته است.
رونن برگمن، نویسنده صهیونیست کتاب «برخیز و اول تو بکش» که خود سابقه همکاری طولانی مدت با نیویورکتایمز را دارد، یکی دیگر از این موارد را که از قضا خیلی هم مهم است، فاش میکند: «اسرائیل در سال۱۹۵۶ بهعنوان قدرت اطلاعاتی مطرح شد. همان سالی که نیکیتا خروشچف در کنگره بیستم حزب کمونیست بهطور مخفی سخنرانی کرد و در آن به صورت صریح از جنایاتی که سلفش جوزف استالین انجام داده بود، انتقاد کرد. هر جاسوسی در غرب مشتاق بود تا به مفاد این سخنرانی دست یابد تا شناخت صحیحی از ذهنیت خروشچف داشته باشد، اما هیچیک از آنها نتوانستند از سد آهنین پنهانکاری روسها بگذرند. اطلاعات رژیم اسرائیل بود که توانست چنین اقدامی انجام دهد و ایسر هرل دستور داد تا کپی سخنرانی به سازمان سیا ارائه شود.»
او سپس توضیح میدهد که خبر این ماجرا از کجا به اطلاع مردم میرسد: «آلن دالس مدیر سیا که تحت تأثیر قرار گرفته بود، آن را به دووایت آیزنهاور، رییسجمهوری آمریکا ارائه داد و او دستور داد که این مطلب به روزنامه نیویورک تایمز درز پیدا کند. انتشار این توجه مردم زیادی در سطح جهان را به خود جلب کرد و اتحاد جماهیر شوروی را به شدت شرمسار کرد.»
سؤال این است که چرا آیزنهاور، رییسجمهوری وقت آمریکا تصمیم میگیرد چنین خبری در نیویورکتایمز منتشر شود؟ دالس، مدیر وقت سیا چطور آن را به دست تایمز میرساند؟ پاسخ این سؤال دوم را شاید بتوانیم به سادگی با همان «عملیات مرغ مقلد» بدهیم و قانع شویم اما با وجهه و کاراکتری که از تایمز شناختهایم، باید پیچیدگی زیادی در رفتار دولت آمریکا با افکار عمومی و مداخل ارتباطش با رسانهها وجود داشته باشد. آیا آنها، اعتمادبرانگیز بودن یک رسانه منتقد را محملی برای جلب همه طیفهای مخاطبان دیدهاند؟ آیا رسانههای منتقد میتوانند پروتکلهایی برای همکاری با دولت در چارچوب منافع ملی داشته باشند؟ آیا نحوه برخورد با رسانههای منتقد میتواند تضمینی برای جلب نظر بخش منتقد و مخالف و عصبانی در میان افکار عمومی ایجاد کند؟ اینها سوالاتی است که میتواند هم برای رسانه و هم دولت، محل تأمل جدی باشد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه صبح نو، تاریخ انتشار 23 فروردین 99، شماره: 910