شعار سال: «نَمگاز»، روستایی که برای رسیدن به آن در سریعترین زمان ممکن، باید سفر دوساعته هوایی تا بندر عباس، سفر زمینی ۴ ساعته تا قلعه گنج کرمان و از آنجا به مدت ۴ ساعت در جادهای نا ایمن که نیمی از آن خاکی است و بخشی هم توسط سیل تخریب شده است، طی کرد.
برای تهیه گزارشی ازمشکلاتی که سیل در منطقه به بارآورده بود، وارد نمگاز که یکی از بزرگترین روستاهای دهستان مارز در شهرستان قلعه گنج است، شدم، اما مواجهه با مردم این دیار حائز نکته مهمی است و آن نیاز مبرم به حضور تیم پزشکی برای درمان اهالی نمگاز است که هزینهی رساندن خود به یک مرکز درمانی بیش از هزینه درمان شان است و این در حالی است که عمده درآمد اهالی این روستا یارانه نقدی است.
فاصلهی بسیاز زیاد با مرکز استان کرمان و نبود مراکز درمانی مجهر در شهرستان قلعه گنج و شهرستانهای اطراف، باعث سرسام آور شدن هزینههای رفت و آمد اهالی نمگاز شده است.
«حببیه» مادربارداری است که سه کودک ۳، ۵ و ۸ ساله هم دارد. او که الان ۲۴ سال سن دارد، تا کنون توسط پزشک زنان معاینه نشده است.
همسر حبیبه خانواده خود را رها کرده و به استان دیگری کوچ کرده است. حنانه دختر بزرگ او، دچار ریزش موی سکهای است که یک بار توانسته به پزشکی در بندرعباس مراجعه کند، اما هزینه یک میلیون تومانی آزمایش تجویز شده توسط پزشک و دست خالی مادر باعث شده که دچار کچلی شود.
رضا پسر کوچک حبیبه است که تودهی چربی روی شکمش جا خوش کرده است، اما او هم نتوانسته برای درمان به مرکز درمانی برود.
حبیبه بارها به مرکز کمیته امداد شهرستان قلعه گنج مراجعه کرده است، اما به دلیل رها شدگی از سوی همسر و ثبت نشدن طلاق، کمیته امداد حاضر به تحت پوشش قرار دادن وی نشده است. اکنون او و سه فرزندش در کپری فرسوده و به شدت غیربهداشتی روزگار خود را میگذرانند.
رها کردن خانوده از سوی سرپرست خانوار، برای تعداد قابل توجهی از زنان روستا از جمله خواهر حبیبه اتفاق افتاده است.
«زیبا» پیرزنی در همسایگی حبیبه است که خود دچار عارضه قلبی، درد شدید سینه و فشارخون بالا است، اما هزینه سفر ۶ ساعته به مرکز استان یعنی کرمان برای او حدود ۶۰۰ هزار تومان است، یعنی چیزی برابر با دو برابر درآمد ماهیانه خانواده.
از سوی دیگر «عبدالله» همسر زیبا نیز دچار عارضه قلبی است که پزشکی در کرمان عمل جراحی قلب باز برای وی تجویز کرده است.
عبدالله میگوید هزینه ویزیت و نسخهی پزشک به همراه هزینه رفت و آمدش چیزی حدود یک ملیون و سیصد هزار تومان شده است که برای مراجعه مجدد دیگر توان مالی ندارد.
«عباس» صاحب ۸ فرزند است که همسرش دچار دیسک کمر و ساییدگی زانو شده است. او میگوید برای تامین هزینه رفت و آمد به پزشک متخصص در کرمان، تمام دارایی اش که ۱۰ گوسفند بوده را فروخته است.
مشکلات پدید آمده مالی و ناکام ماندن عباس در تحت پوشش قرارگرفتن توسط کمیته امداد، باعث شده تا فرزندان وی که وضعیت درسی خوبی داشته اند یک به یک ترک تحصیل کنند.
دختر ارشد عباس بعد از سه سال گذراندن تحصیلات در دانشگاه، به خاطر فقر مالی خانواده بر اثر بیماری مادر، در آخرین سال دانشگاه انصراف داده است.
پسرعباس نیز در رشته حسابداری دانشگاه ملی کرمان پذیرفته شده، اما عدم توانایی خانواده درپرداخت هزینه ۵۰۰ هزارتومانی خوابگاه باعث شده وی دانشگاه را رها کند و اکنون به عنوان سرباز فراری از خدمت در یکی از شهرستانهای جنوبی کشور مشغول کارگری شود.
فاطمه زنی ۴۷ ساله با ۵ فرزند است که به تازگی همسرش، خانواده را رها کرده است. ثبت نکردن طلاق به دلیل ملاحظات قومی و قبیلهای باعث شده درخواست عضویت وی نیز توسط کمیته امداد رد شود.
«فرهاد» جوان نمگازی است که در حین ترمیم دیوارههای کپر خود میگوید خانوادهای ۸ نفرهای دارد که بعد از شمارش فرزندانش متوجه میشود که خانواده اش ۷ نفر جمعیت دارد. او که اکنون سی سالگی خود را میگذراند علت تعداد زیاد فرزندان خود و سایر اهالی را استفاده از یارانه آنها میداند.
دو فرزند خردسال او دچار سوء تغذیه شده اند.
یکی از اهالی روستا دندانهای خود را نشان میدهد که تقریبا چیزی از آنها باقی نمانده و هر آنچه بود نیز سیاه و عفونی به نظر میآمد. وی میگفت برای تسکین درد خود روزی یک ورق قرص ژلوفن مصرف میکند تا مسکنها علاوه بر استعمال تریاک باعث شود که او مقداری از روز را بتواند بخوابد.
مشکلات دهان و دندان البته برای بسیاری از زنان و کودکان نیز مشهود بود. اغلب اهالی اظهار میکردند که تاکنون مطب دندان پزشکی را ندیده اند.
پس از گذشت دو ساعت، کم کم اهالی با دفترچه ها، تصاویر رادیولوژی و نسخ درمانی خود به امید حل شدن مشکل جمع شدند. تقریبا میشود گفت که تمام اهالی هریک با یک بیماری دست و پنجه نرم میکردند، اما در این روستا بیماریهای جسمی تنها شایع نبود.
«زینب» دختر ۱۹ سالهای است که در ۱۶ سالگی ازدواج کرده، ولی سه ماه بعد از ازدواج، همسرش را در یک سانحه از دست داده بود.
چهره زینب همانند سایر زنان روستا بسیار مسنتر از سن واقعی شان است، او در تمام این مدت، لباس مشکی بر تن داشته، از اصلاح چهره اش خودداری کرده و متاسفانه به مشکلات اعصاب و روان نیز دچار شده است.
زینب میگوید مصرف قرصهایی که یک پزشک عمومی در کهنوج برای وی تجویز کرده است حالش را بدتر میکند برای همین از مصرف آنها خودداری میکنند.
نرخ بالای معلولیت و سطح پایین بهداشت نه تنها در همین روستا بلکه در تمام منطقه قلعه گنج مشهود است به طوری که بنا بر اظهارات رییس اداره بهزیستی این شهر، نرخ به دنیا آمدن کودکان معلول در قلعه گنج دوبرابر میانگین کشوری است که در این بین روستاهایی هم، چون نمگاز که در دوردست قرارگرفته اند وضع بدتری دارند.
معاینه زنان این روستا توسط پزشک متخصص زنان تاکنون صورت نگرفته است، اگرچه برخی اهالی خود متوجه برخی بیماریهای مختص زنان در خود شده بودند، اما از میزان اثرگزاری آن اظهار بی اطلاعی میکردند.
با این اوصاف حضور تیم پزشک متخصص در دهستان مارز و به ویژه روستای نمگاز فوری و ضروری است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری جماران ، تاریخ انتشار 6 اردیبهشت 99، کد خبر: 1417631، www.jamaran.news