پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۷۵۹۷۳
تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۵:۱۱
«اجاره‌نشین‌ها»فیلمی از داریوش مهرجویی بیش از هرچیز، یک پیش‌گویی از سرنوشت جوامعی است که در آن فردی از افراد جامعه، با ظاهرسازی متکّی به دروغی محکم، آن‌گونه که حتّی خودش نیز باورش شود!، خویش را مالک انحصاری محق جامعه می‌پندارد و خواهان تمکین دیگرانی می‌شود که خودش هیچ مزیّتی بر ایشان ندارد. دیگرانی که بالقوّه مالکان و صاحبان اصیل و واقعی جامعه هستند، امّا راه احراز این مالکیّت را نمی‌دانند. جامعه‌ای متنوّع از کف بازار تا سقف هنر.

شعار سال: «اجاره‌نشین‌ها» فیلمی از داریوش مهرجویی مبتنی بر روایتی کمدی – درام است که در سال ۱۳۶۵ ساخته شد. داستان فیلم با نصبِ پلاک بر دیوار خانه‌ای آغاز می‌شود که در وسط بیابانی واقع شده و قرار است در آینده‌ای نامعلوم آباد شود و خیابان‌ها و اتوبان‌ از داخل و کنارش بگذرند. صاحبانِ اصیلِ خانه غایب‌اند و یکی از مستأجران که برای خویش در ساختنِ این خانه حق آب و گل قائل است، به عنوان مباشری خودخوانده نسبت به دریافت اجاره‌بهای ماهیانه از سه مستأجر دیگر اقدام می‌کند و در پی آن است تا با عدم انجام تعمیرات لازم، دیگرمستأجران به ستوه بیایند و آن‌جا را ترک کنند تا بتواند کل ساختمان را در سیطره و چه بسا مالکیّت خود درآورد. ترکیب مستأجران نیز متنوّع است.

زن و شوهری که اهل مطالعه‌اند و کتابخانه‌ای قابل توجّه در خانه‌شان دارند. دو مردِ هم‌خانه که یکی از آن‌ها ویلچرنشین است و دیگری در آژانس معاملات املاک مشغول به کار است و دیگرمستأجر که لهجه‌ای ارمنی دارد و خواننده‌ی اپرا می‌باشد و در آخرین طبقه ساکن است. مباشر خودخوانده نیز به همراه مادر، فرزند، برادر، همسر برادر و نوزادشان در نخستین طبقه زندگی می‌کند. وضعیّت ساختمان روز به روز رو به فرسایش می‌رود و با وجود بروز خرابی‌های فاجعه‌بارِ روزانه، هرگونه اقدام اصلاحی مستأجران نیز با مقاومت مباشر خودخوانده مواجه می‌شود.

در یکی از سکانس‌ها می‌بینیم که همه به پشت‌بام رفته‌اند و مشاهده می‌کنند مستأجری که خواننده‌ی اپرا بود پشت‌بام را بدل به باغچه‌ای باصفا کرده است. شیوه‌ی تأمین آب گیاهان را نیز دو تانکرِ آب که بر خرپشته‌ی ساختمان نصب شده است معرّفی می‌کند و می‌بالد که از این راه در مصرف آب نیز صرفه‌جویی قابل ملاحظه‌ای صورت گرفته است. امّا مسأله آن است که عدم رعایت اصول درستِ مهندسی منجر به آن شده که آب، روز به روز از پشت‌بام در پی و بدنه‌ی ساختمان نفوذ کند و موجب سستیِ بیش از پیش خانه‌ای شود که توسط برادرِ مباشرِ خودخوانده با همکاریِ دیگر همکلاسی‌های دورانِ دانشجویی‌اش به عنوان نخستین کار عملی و البتّه بدون داشتن بهره‌ای از تجربه‌ی لازم! ساخته شده است.

در یکی دیگر از صحنه‌های فیلم که اجاره‌نشین‌ها کارگرانی را برای انجام تعمیراتِ فوری آورده‌اند می‌بینیم که در نزاعِ میان ایشان و مباشر خودخوانده، یکی از تانکرهای پر آب کج می‌شود و امّا سقوط نمی‌کند. مهم‌تر امّا آن است که چنین واقعه‌ای نادیده گرفته می‌شود و دعوای داخلی ادامه می‌یابد. چند سکانس پس از این، چند کبوتر که پروازی آرام را به نمایش گذاشته‌اند بر تانکرِ نیمه‌وارونه می‌نشینند و همین اندک‌فشار وارده کافی است تا سقف سست خانه، آخرین تاب‌آوری‌اش را از دست بدهد و سقوط تانکر منجر به آن گردد تا ترَک‌هایی بزرگ در دیوارهای ساختمان آشکار شود و سیلابی ناگهانی در طبقات به راه افتد و همه‌ی اهالی را آواره‌ی کوچه‌ای کند که هنوز ساخته هم نشده است!

در آخرین سکانس، در حالی که در طبقه‌ای مخروبه و میان وسایل درهم‌ریخته همه‌ی مستأجران از جمله مباشرِ خودخوانده با وضعیّتی بغرنج‌تر از دیگران حضور دارند، مأموری که در نخستین صحنه‌ی فیلم مشغول به کوبیدن پلاک بر دیوار خانه بود با دو همراه سر می‌رسد و می‌گوید که صاحب اصیل این خانه مجهول‌الهویّه است و یکایک مستأجران می‌توانند با پرداخت اجاره‌بها به شرط تملیک، صاحبِ خانه‌ای در همان ساختمان شوند.

«اجاره‌نشین‌ها» بیش از هرچیز، یک پیش‌گویی از سرنوشتِ جوامعی است که به تعبیرِ دقیق واتسلاو هاول در کتابِ کوچک و بسیار فربهِ «قدرتِ بی‌قدرتان»، «زیرِ سقفِ دروغ» زندگی را به سر می‌برند. در چنین جوامعی فردی از افراد جامعه، با ظاهرسازیِ متکّی به دروغی محکم، آن‌گونه که حتّی خودش نیز باورش شود!، خویش را مالک انحصاری محق جامعه می‌پندارد و خواهانِ تمکین دیگرانی می‌شود که خودش هیچ مزیّتی بر ایشان ندارد. دیگرانی که بالقوّه مالکان و صاحبانِ اصیل و واقعی جامعه هستند، امّا راه احراز این مالکیّت را نمی‌دانند. جامعه‌ای متنوّع از کف بازار تا سقف هنر.

داریوش مهرجویی نشان می‌دهد که چگونه انباشتِ آب مشکلات در سقفِ خانه، منجر به سستی پی و دیوارها می‌شود و جلوگیری از انجام اصلاحات به هنگام، خانه‌ای را که با مهندسی متناسب ساخته نشده است در معرض فروپاشی قرار می‌دهد. طرفه آن‌که فروپاشی نهایی خانه و خانمان افرادی که سال‌ها زیر سقف دروغ به سر برده‌اند، نه با واقعه‌ای مهیب، بلکه با حادثه‌ای به ظاهر کوچک و حتّی آرام همچون نشستن چند کبوتر بر تانکر آب رخ خواهد داد. لحظه‌ای که آخرین تاب‌آوری نیز با اندک فشار وارده از دست خواهد رفت.

در آینه‌ی عبرت «اجاره‌نشین‌ها» باید نگریست. خود حقیقت نقد حال ماست آن..

یادداشت سعید رضادوست

برگرفته از فضای مجازی

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین