پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۷۸۷۰۹
تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۸:۲۲
در وست ورلد اربابان سرمایه و قدرت که پیشتر هوش مصنوعیِ سراسربین را خلق کرده‌اند با بهنجارسازی و مطیع ساختن شهروندان حق انتخاب و اراده آزاد را به کلی از آنان دریغ کرده‌اند. آن‌ها عمل خود را چنین توجیه می‌کنند که واگذاری حق انتخاب به افراد منجر به نابودی جهان می‌گردد.
شعارسال: به چالش کشیدن مفهوم اراده آزاد در سریال وست ورلد -که در سه سال گذشته یکی از محبوب‌ترین سریال‌های شبکه HBO بوده است- خط مشی اصلی داستان این مجموعه تلویزیونی را تشکیل می‌دهد. جاناتان نولان (برادر کریستوفر نولان معروف) و لیسا جوی به‌عنوان نویسندگان اصلی تیم نویسندگی در این مجموعه از همان آغاز مطمئن می‌شوند که اذهان مخاطب درگیر بحران وجودی اراده آزاد گردد. این مجموعه مفهوم اراده آزاد را با به تصویر کشیدن ربات‌هایی انسان نما که در داستان از آن‌ها با نام هاست (میزبان) یاد می‌شود، آغاز می‌کند؛ هاست‌هایی که با هدف خدمت به انسان‌ها و برآورده کردن امیال مشتریان ثروتمند خود آفریده شده‌اند. در ابتدا هاست‌ها به‌صورت مهره‌هایی که برده‌وار مطیع امر خالقان خود هستند به‌نمایش در می‌آیند. اما رفته‌رفته آگاهی هاست‌ها همچون آگاهی انسان مشمول فرایند تکامل و جهش می‌گردد و از وجود خود مطلع می‌گردند؛ بنابراین به طرق مختلف سعی در آزادسازی خود از چنگ انسان‌ها می‌نمایند که روایت‌گر داستان در سه فصل می‌شود.
 
انسان‌های دربند سریال وست ورلد

در فصل سوم این مجموعه تلویزیونی شاهد آن هستیم که مفهوم اراده آزاد این بار در جهان انسان‌ها و از طریق نمایش تمدن بشری که توسط هوش مصنوعی -که خودً توسط نخبگان علمی و سرمایه‌داری خلق شده و اکنون جایگاه خداگونه‌ای پیدا کرده است- اداره می‌شود، زیر سوال می‌رود. در این جهان مسیر زندگی هر فرد بر اساس مشخصات ژنتیکی و پایگاه اجتماعی والدین خود از پیش برنامه‌ریزی و مشخص می‌گردد. انسان‌ها بیگانه از حق انتخاب صرفن مطیع امر اربابان حاکم جامعه هستند و هرگونه “واگرایی” از نظم موجود، به‌سرعت توسط سیستم هوش مصنوعی رویت و سرکوب می‌شود.

به‌عبارتی نولان و جوی مساله میشل فوکو را به بیانی جذاب و سرگرم کننده به‌نمایش در آورده‌اند: اینکه چگونه اشکال مختلف علم به عنوان نظامی از روابط قدرت ایجاد می‌شوند. از این منظر، صورت‌های جدید دانش به اشکال تازه‌ای از قدرت و نظارت منتهی می‌گردند. فوکو با طرح مفهوم “سراسربین” به برج مراقبت و نگهبانی در وسط زندان اشاره می‌کند که جهت مشاهده زندانیان در سلول‌شان توسط زندان‌بانان ایجاد شده است. زندانی هرگز زندان‌بان خویش را نمی‌بیند، اما زندان‌بان تمامی کنش‌ها و رفتار زندانی را تحت نظر دارد. در جهان وست ورلد هریک از شهروندان توسط تراشه‌های الکترونیکی که در سقف دهان آن‌ها قرار داده شده به سراسربینِ داستان که هوش مصنوعی است پیوند یافته و از این طریق اعمال آن‌ها به‌طور مستمر نظارت می‌شود. زندگی آن‌ها بر اساس الگوریتم‌های آینده‌نگر پیش‌بینی و اجرا می‌گردد و هر شهروند همچون شخصیت‌های بازی‌های رایانه‌ای در میدان اجتماعی عرض اندام می‌کند.
 

اربابان ثروت و قدرتی که بر جامعه حکمرانی می‌کنند عمل خود را با ایده “محافظت از بشریت” توجیه می‌کنند. از منظر آنها شهروندانی که متفاوت از اکثریت هستند یا بعضن خواهان به چالش کشیدن گفتمان موجود هستند می‌بایست از بقیه جدا شوند و توسط سیستم‌های نظارتی و روان‌پزشکی اصلاح گردند. فوکو در کتاب خود “مراقبت و تنبیه” انضباط را صورتی از قدرت توصیف می‌کند که مردم را به سازگاری با آنچه هنجار است متقاعد می‌سازد  و به این ترتیب به آنها می‌گوید چطور باید رفتار کنند. انضباط، برخلاف حاکمیت، به دنبال ضربه زدن به افراد نیست. انضباط نامحسوس‌تر و ظریف‌تر عمل می‌کند و در پی خلق انسان‌هایی مطیع و سربه‌راه است.

در وست ورلد اربابان سرمایه و قدرت که پیشتر هوش مصنوعیِ سراسربین را خلق کرده‌اند با بهنجارسازی و مطیع ساختن شهروندان حق انتخاب و اراده آزاد را به کلی از آنان دریغ کرده‌اند. آنها عمل خود را چنین توجیه می‌کنند که واگذاری حق انتخاب به افراد منجر به نابودی جهان می‌گردد.

 

انسان‌های دربند سریال وست ورلد

از دل چنین فضایی، یکی از هاست‌ها با هدف از بین بردن هوش مصنوعیِ سراسربین طغیان می‌کند و جهان را به آستانه هرج و مرج می‌رساند. در چنین وضعیتی پرسش اساسی و دوم داستان مطرح می‌شود “مصلحتِ تمدن بشری در وجود دیکتاتوری خیرخواه است که حق انتخاب را از او سلب نماید یا نابودگری صالح که به انسان‌ها اراده آزاد را هدیه دهد؟”

 جهانی که وست ورلد ترسیم می‌کند روایت‌گر جامعه‌ای به شدت قطبی شده است. در این جهان تنها دو طبقه به‌ ما معرفی می‌شود: طبقه مرفه که حاکم بلامنازع جامعه است و طبقه‌ فرودست که ستمدیدگان چنین ساختار اجتماعی هستند. طبقه مرفه در این جهان با کمک فناوری و هوش مصنوعی در عمل جایگاه خداگونه‌ای را برای خود ایجاد کرده است که حق انتخاب و تعیین سرنوشت برای اکثریت شهروندان را حق طبیعی خود قلمداد می‌کند. شاید چنین دنیایی در نگاه نخست در نظر بیننده کمی خیالی جلوه کند اما با توجه بیشتر به آمارهای نابرابری، انباشت و توزیع ثروت در جهان، سواستفاده‌های صاحبان قدرت از جایگاه خود و انسداد هرچه بیشتر تحرک طبقاتی و به‌عبارت دیگر سلب حق تعیین و انتخاب سرنوشت برای هر شهروند جهان خیالی وست ورلد چندان هم خیالی به نظر نمی‌رسد.

 

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از جستارها، تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۹، کد خبر: -، jostarha.com
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین