سالهاست که مسئله آبیاری محصولات کشاورزی با آب فاضلاب به عنوان یک معضل مهم و یک تهدید جدی برای سلامتی مردم شناسایی شده است. با این حال گزارش میدانی دیدار از برخی مراکز تولید محصولات کشاورزی در اطراف تهران نشان میدهد که این معضل همچنان بدون تغییری ادامه دارد و روشن نیست که کدام ارگان و نهادی مسئول سلامت مردم است.
شعار سال: ساعت حدود ۱۱ را نشان میدهد، گرمای هوا از یک سو و دم آبی که روی خاک پاشیده شده بود از سوی دیگر به شدت توی صورت و تنت مینشیند، از دل بازار میوه و صیفی جات صالح آباد راهی را برای رفتن به زمینهای کشاورزی که پشت این بازار قرار دارد پیدا میمی کنم. تعجب میکنم این ساعت روز نه از فروشنده خبری هست و نه از خریدار؛ گاهی برمی گشتم و پشت سرم را نگاه میکردم هیچ کس نبود.
از در پشتی بازار وارد محوطه سرسبزی شدم که صدای رودی کوچک و گنجشکهایی که کمی دورتر بودند توجه ام را جلب کرد. تردید نکردم و به راهم در کنار رود ادامه دادم؛ از دور پیرمردی را در کنار زمین دیدم و زن و پسری نوجوان که داخل زمین مشغول کندن بلال بودند.
پیرمرد برگشت و مرا مردد برای رفتن و ماندن دید، با لبخندی مهربان نزدیک شد و گفت: چیزی لازم دارید؛ پس از چند ثانیه که نگاهم را از قیافه آفتاب سوختهاش و دستهای پینه بسته اش برداشتم گفتم سلام؛ چند تا سوال داشتم.
از لهجه اش فهمیدم که از مهمانان افغان است، گفت بگو دخترم چیزی شده؟ کسی تو را اذیت کرده؟ خندیدم و گفتم نه نه فقط چند تا سوال دارم، با سر به من فهماند که منتظر سوال است؛ گفتم میخواهم بدانم زمین هایتان را چگونه آبیاری میکنید این رود از کجا میآید، میگوید: این زمینهای کشاورزی همه برای مش باقر است من و آن پسر (به پشت سرم اشاره میکند برمی گردم پسری تقریبا ۲۰ ساله خیره به ما نگاه میکرد) اینجا نگهبانیم. اون نگهبان صبح است و من نگهبان شب. ما ۲۴ ساعت اینجاییم.
گفتم نگفتید چه جوری زمینها را آبیاری میکنید؛ گفت آن ساختمان را میبینی، (به دور اشاره میکند یک کانکس وسط زمین بود) گفتم بله گفت آنجا یک موتورخانه کوچک است که از چاه آب میکشد و میفرستد به زمینهای کشاورزی. گفتم یعنی چاه مجاز؟ خندهای کرد و گفت من اینها را نمیدانم دخترم، فقط میدانم که آب از دل چاههایی که آنجا هست به زمینها فرستاده میشود.
کمی به دور و برم بیشتر نگاه میکنم، میگویم و منشا این رودخانه کوچک کجاست، گفت در بالادست چاه بزرگی هست که این آب از آنجا به این سمت میآید، گفتم و همیشه آب دارد گفت: آره ما اینجا همیشه آب داریم.
گفتم حالا چه چیزهایی میکارید، گفت: سبزی، بلال، بادمجان و ... گفتم من شنیدم که برای این محصولات از آب فاضلاب استفاده میکنند.
صدایش را پایین آورد و گفت: زمین کشاورزی که آن طرف هست برای آقا الیاس است بعضی شبها میآید موتور برقی را در وسط زمین روشن میکند و زمینها را آب میدهد و خیلی بوی بدی هم میآید، میگویم: یعنی بوی فاضلاب است میگوید نمیدانم دقیق، باز هم با تردید میگوید به کسی چیزی نگویی من اینجا کارگرم و صبح تا شب زحمت میکشم تا خرج زن و بچه ام را بدهم.
با هم قدم زنان مسیر را به سمت بازار کج میکنیم میگویم: خرج زندگی تامین میشود؟ و میگوید: خداروشکر میگذرد. به پسر جوان که دقایق طولانی به ما خیره شده است نزدیک میشویم. میپرسم: نگهبان بودن سخت است؟ با لبخند میگوید شغلم همین است کار نکنم از کجا پول بیاورم. با لبخند تایید میکنم و به مسیرم ادامه میدهم.
پیرمرد مهربان اصرار میکند که بنشینم و میوه و چای تعارف میکند و تشکر میکنم و میگویم باید خودم را به کهریزک برسانم ماشین منتظرم است. با اصرار خربزهای را به من میدهد و هر چه میگوییم که نیاز نیست، میگوید: نمیشود، تو مهمان ما بودی باید پذیرایی میکردیم. تشکر میکنم و خربزه به دست به سمت ماشین برمیگردم و تا به ماشین برسم میگویم چقدر بد است بعضی از ماها با این مهمانان بدرفتاری میکنیم و حتی لبخندمان را از آنها دریغ میکنیم.
کهریزک و کارخانههای صنعتی و بوی نامطبوع
پرسان پرسان خودم را به منطقهای در کهریزک که کشاورزی انجام میشود رساندم، در مسیر از هر کسی سوال میکردم با تعجب نگاهم میکرد و میپرسید: چیزی لازم دارید به ما بگویید. تشکر کردم و گفتم فقط میخواهم زمینها را از نزدیک ببینم. با چند تا سوال جواب دیگر به منطقهای رسیدم که تا چشم کار میکرد زمین کشاورزی بود. هر چه منتظر شدم تا کسی را پیدا کنم از چند و، چون کشاورزی شان سوالی بپرسم کسی و پیدا نکردم البته سر ظهر بود و منطقی بود کسی را پیدا نکنم.
در مسیر برگشت عدهای پیرمرد و جوانی را دیدم که زیر یک آلاچیق نشسته بودند؛ البته بدون ماسک. از ماشین پیاده میشوم و ماسکم را روی صورت محکم میکنم و نزدیک میشوم و میگویم: چرا هیچ کدام ماسک ندارید، یکی از جوانها که خیلی از سوالم خوشش نیامد با اخمی گفت اینجا فضای باز است و ما هیچ کدام کرونا نداریم و دیگر اجازه نداد سوالی بپرسم.
یکی از پیرمردها با لبخندی گفت کمکی از دست من بر میآید؟ گفتم میخواستم بدانم که زمینهای کشاورزی اینجا هنوز هم با آب فاضلاب آبیاری میشوند؟ کمی تردید میکند در جواب دادن؛ میگوید خدا میداند من چه بگویم؛ چند سال پیش یک عده از دولتیها آمدند و همه زمینها و محصولاتی که با آب فاضلاب آبیاری شده بودند و از بین بردند و رفتند.
گفتم این اتفاق کی افتاده؟ گفت همین یکی دو سال پیش چند روز همه آمدند و محصولات را از بین بردند و رفتند و کلی هم به کشاورزها هشدار دادند که دیگر این کارا نکنند، ولی دیگر کسی سراغ کشاورزها نیامد.
پیرمرد دیگری که آنجا نشسته بود و با دقت این چند دقیقه گفتگو را گوش داد بود، میان حرفمان دوید و گفت ما هر چه بگوییم دردسر میشود برایمان. اگر مسوولان این موضوع خیلی برایشان مهم است خودشان بیایند پیگیری کنند.
دیگرحرفی برای گفتن نبود آنها ترس این را داشتند که هر چه بگویند برای خودشان یا هم محلی شان دردسر شود. بهتر بود سراغ مسوولانی بروم که بتوانم جواب درستی بگیرم.
مسوولیت این کار با وزارت نیرو است
آبیاری محصولات کشاورزی با فاضلاب مدتهاست که به عنوان یک موضوع مطرح است و بارها در مورد آن هشدار داده شده است. البته همه دستگاهها مانند وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، محیط زیست، شهرداری و شورای شهر که در این چند سال موضوع آبیاری محصولات کشاورزی با فاضلاب را پیگیری کردند مسوول مستقیم آن نیستند و رفع این مشکل با وزارت نیرو و شرکتهای آب و فاضلاب است.
این موضوع را هدایت فهمی مدیر کل دفتر برنامهریزی کلان آب و آبفای وزارت نیرو به دیدار نیوز گفت و تاکید کرد: این مساله سالهاست دغدغه وزارت خانه و شرکتهای آب و فاضلاب است، اما کمبود امکانات و بودجه مانع از آن شده که این کار به سرانجام برسد.
این که هر مسوولی موضوع مشکلات مادی و تحریم و برای انجام ندادن کارهایی که وظیفه شان است دستاویز قرار میدهند نکتهای است که نباید فراموش کرد که فهمی هم روی موضوع صحه میگذارد و میگوید: وزارت نیرو به طور جدی به دنبال تامین منابع برای این معضل است و در صورت تامین منابع به صورت جدی کارش را شروع میکند و محیط زیست هم به عنوان دستگاه ناظر باید کنار ما قرار داشته باشد.
این که وزارت محترم نیرو و مسوولان آن چه زمانی میتوانند این بودجه را که به نظر میآید تامینش کار سختی نباشد، محقق کنند و جان صدها و شاید هم هزاران شهروندی که ممکن است از محصولاتی که با آب فاضلاب آبیاری میشوند بیمار شوند را نجات دهند، امری است که به نظر روشن نیست و هنوز باید به انتظار ماند.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت دیدار، تاریخ انتشار:۲۲ مرداد ۱۳۹۹، کدخبر:۶۸۳۶۱، www.didarnews.ir