پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۹۵۷۲۶
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۳:۳۴

محرم امسال ،بسیجی مجاهد باشیم

راوی داستان زیر، از مسافرتی که در روز عاشورا به یکی از کشور‌های همسایه داشته و همسفر بودنش با یک زن و مرد مسیحی می‌گوید و بسیجی مجاهد بودن در ایامی که نمی‌شود عزاداری کرد، اما می‌شود دل دیگران را به سمت اسلام نرم کرد. در آخر اظهار می‌دارد که دهه محرم است حالا که نمیشه عزاداری درستی کرد بیایدتصمیم بگیریم ده روز بسیجی مجاهدباشیم وهرکدام یک شهید را الگو قراربدهیم. ببینیم چی میشه؟
شعار سال:چندسال قبل برای کاری علمی مجبورشدم روز عاشورا به یکی ازکشورهای همسایه سفرکنم  هواپیما نبود با ماشین به مرز رفتم خیلی نارحت بودم نمیدانستم برای امام حسین «ع»چیکارکنم..سرآخرتصمیم گرفتم آنروز بسیجی مجاهد باشم.
 
از مرز با ماشینی با دو نفر زن و شوهر غیرشیعه بسمت پایتخت آن کشور حرکت کردیم.بدجوری بوی مشروب توی ماشین پیچیده بودقدری با تلخی به راننده گفتم مشروب خوردی؟ حرکت نکنیم؟ او که به سختی فارسی حرف میزد با عصبانیت گفت نخوردم توی صندوق عقب یک( گالن) مشروب هست!!!؟خواستم علمی نصیحتش کنم گفتم حضرت مسیح ومشروب..که قاطع پرید توی حرفم وگفت خدا،مسیح،عشق،..همه عرق عرق عرق...
 
دیگرچیزی نگفتم یادقرارم افتادم به آن زن وشوهرگفتم خاصیت این جاده پیچ درپیچ اینه اگرشکمتان خالی  باشه حتما تا مقصد بالا میآرید.آنها گفتند قدری گرسنه ایم از غذای گرمی که همراه داشتم به آنها دادم.جایی ایستادیم قدری خدمت نمودم و برای راننده هم نوشابه ای خریدم اما نخورد.
 
بین راه راننده نوار شادی گذاشت..خدایا عاشورا بود چه کنم؟ به راننده گفتم چقدر پول بهت بدم تا ضبط رو خاموش کنی ؟او با تعجب گفت چرا؟گفتم امروز سالگرد شهادت جد ما (ازمادری)ست .گفت....چندسالش بود گفتم ۶۳سال ...پول نگرفت وضبط روخاموش کرد.
 
دیروقت بود اون زن و شوهر پول اون کشور رو نداشتند.قدری پول بهشون دادم. راننده گفته بود شهربزرگ است فقط یکجا شما راپیاده می کنم متوجه شدم زبان آن کشور را هم بلد نیستند به راننده آدرس دادم هتلی که خدمه اش فارسی بلدبودن برویم. دم درب هتل دیدم برای شام هم غذای حلال ندارند چندکنسرو بهشان دادم. رفتم ساکم را کنار گالن مشروب راننده بردارم و برم که راننده مچ مرا گرفت !!گفت من تو را  رسوند! گفتم نه قرارمان این بود یکجا پیاده بشیم.گفت توخیلی مرد!!من تو رسوند.گفتم نه تشکر باتواضعی گفت من باتو دوست تو خیلی خوب و...شماره تلفن خواست گفتم اینجا فعلا...گفت من با تو دوست هروقت پیش تو آمد چندروز مشروب نخورد....
 
خلاصه او حاضربود ازعرقی که از همه براش مهمتر بود بگذره فقط بخاطر اینکه من چندساعت بجای اثبات خدا،دیندار (بسیجی)بودن خودرا اثبات کرده بودم این راز دلربایی حاج قاسم است یک عمر"بسیجی  مجاهد" بودن این از اسرار خروج مردم دنیا از کاباره ها و دیسکوها و رفتن به خیمه امام زمان عج است.

دهه محرم است حالا که نمیشه عزاداری درستی کرد بیایدتصمیم بگیریم ده روز بسیجی مجاهدباشیم وهرکدام یک شهید را الگو قراربدهیم.ببینیم چی میشه؟
یاعلی

پایگاه تحلیلی- خبری شعار سال، برگرفته از فضای مجازی
خبرهای مرتبط
آخرین اخبار
پربازدیدترین