شعار سال: گزارش «زیر پوست دستفروشی در پایتخت»، تأملی بر پدیده دستفروشی در شهر تهران به عنوان پایتخت و پرجمعیتترین شهر ایران بود، اما آیا این پدیده خاص تهران است؟ نه تنها پژوهشهای مطالعات جامعهشناسی شهری بلکه جستوجوی ساده در رسانههای محلی هم نشان میدهد، دستفروشی یا بساط گستری با زیست اجتماعی و اقتصادی برخی از شهرها گره خورده است. بازار روزهای رشت، فومن، ماسال و شهسوار که از جان مرغ تا شیر آدمیزاد در آنها یافت میشود، بساط ساحلی زنان بندرعباسی، قشمی و بوشهری یا بساط تهلنجیها در آبادان، دستفروشهای حوالی بازار وکیل شیراز، سوهان فروشیهای ورودی شهر قم و نقل و نبات فروشهای خیابان خسروی مشهد و ... تنها جلوهای از گستردگی پدیده دستفروشی در سطح کشور است.
اتاق اصناف منتقد پدیده دستفروشی
تیرماه سال ۱۳۹۷، علی فاضلی رئیس اتاق اصناف ایران اعلام کرد: «اکنون بیش از یک میلیون دستفروش در کنار واحدهای صنفی فعالیت میکنند.» او که از منتقدان پدیده دستفروشی است، تأکید کرد: «حضور دستفروشان به حدی شده که نظام بازار را تحت تاثیر قرار داده است و اصناف و وزارت کشور در چند زمینه از جمله فعالیت دستفروشان، تنظیم بازار، ساماندهی واحدهای بدون پروانه و هماهنگی اصناف و شهرداریها باید همکاریهای خود را گسترش دهند.» اظهارات رئیس اتاق اصناف، به خوبی نوع نگاه مسئولان و گروههای ذینفوذ به پدیده دستفروشی را نشان میدهد.
درد معیشت، کلیدواژه مشترک پژوهشها درباره دستفروشی
نتایج پژوهش «تبیین جامعه شناختی گرایش به دستفروشی» که در سال ۹۳ انجام شده است، نشان میدهد «نیاز مالی، دستیابی به درآمد مناسب، عدم لزوم پرداخت اجاره، استقلال کاری و روزمزد بودن» مهمترین دلایل انتخاب این شغل از سوی دستفروشان مرد محدوده بازار تهران بوده است.
مطالعه «آسیب شناسی نقاط حاشیه نشین شهر قزوین» نیز نشان میدهد «عمده ساکنان محله اقبالیه، خیرآباد و چوبیندر به مشاغل ناپایدار مانند دستفروشی و دورهگردی در معابر و خیابانها مشغولند.» پژوهش دیگری با عنوان «ویژگیهای اقتصادی ـ اجتماعی زنان شاغل در بخش غیررسمی» نشان میدهد «اکثر زنان دستفروش شهر رشت، بیسواد هستند و یا فقط سواد خواندن و نوشتن دارند، محل سکونت بیشتر آنها در روستاهای اطراف شهر رشت است، اغلب در گروه سنی ۴۰ تا ۵۹ سال قرار دارند و درآمد آنها تنها منبع درآمد خانواده محسوب میشود.» به این ترتیب، با اطمینان میتوان مدعی شد، دستفروشی بهرغم خوانشهای رسمی نه محدود و نه قابل حذف است.
نگاه امنیتی به دستفروشی و سوق آنها به سوی مشاغل سیاه
مجید فولادیان؛ استاد جامعهشناسی دانشگاه فردوسی مشهد در این باره میگوید: «اساسا سیاستگذاری در حوزه شهری، حداقل در شهر مشهد که من بر آن مطالعه کردم وجود ندارد؛ با این حال اگر دستفروشی را یکی از مشاغلی که قوانین و مسئولان شهری آن را غیرقانونی میدانند، اما از منظر ما مشروع است، قابل بحث است. از نظر من دستفروشی یک پدیده شهری همچون سایر پدیدههای موجود در شهر است، ممنوعیت آن نیز خاص ایران نیست، در اسپانیا و فرانسه هم همینطور است؛ البته ما در برخی از کشورها، چون سوئیس شاهد دستفروشی نیستیم یا در آلمان کمتر شاهد آن هستیم. هدف از مقایسه، این است که بگویم، کشورهایی که با مشکلات اقتصادی و معیشتی درگیرند، پدیده دستفروشی هم وجود دارد. شما نمیتوانید دستفروشی را از ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران تفکیک کنید و به آن انگ بزنید! هرچه میزان حاشیه نشینی افزایش یابد، اقتصاد شهری تحلیل برود و بر تعداد بیکاران افزوده شود، بر شمار دستفروشان افزوده میشود.»
وی ادامه میدهد: «من معتقدم دستفروشی پدیده خوبی است؛ چراکه حذف دستفروشان و دستفروشی از اقتصاد شهری پیامدهای خوبی ندارد. به طور مثال در مشهد نیروی انتظامی افتخار میکرد، طی طرحی کوچهای را که خانههایش پاتوق فروشندگان و مصرفکنندگان مواد مخدر بوده، تخریب کرده و شهرداری آنجا را تبدیل به پارک کرده است. اما آیا این به معنی از بین رفتن ساکنان آن خانههاست؟ خیر. ساکنان کمی آنسوتر و در شرایط به مراتب بدتری زیست میکردند. عموما موضع مسئولان برای حل مشکلات اینگونه است؛ هیچگاه درباره آینده و پیامدهای طرح سوال نمیپرسیم. در واقع، نگاه ما به پدیدهها نه اجتماعی بلکه امنیتی است. مسئولان میخواهند با نگاه امنیتی، نظم و امنیت را به شهر بازگردانند، درحالیکه شرایط پیچیدهتر میشوند؛ این رویکرد درباره دستفروشی هم وجود دارد و حذف این شغل سبب میشود این افراد، به یک لایه پایینتر سقوط میکنند و برای ادامه زیست به سراغ مشاغل سیاه میروند که حتی دیگر مشروع هم نیست؛ چراکه دستفروشی از منظر عمومی مشروع، اما از نظر مسئولان غیرقانونی است، اما مشاغل جدیدی که به سراغ آن میروند، رسما نوعی بزهکاری است.»
کرونا و تغییر الگوی دستفروشی
این جامعهشناس در پاسخ به اینکه مجموعه شرایط اقتصادی و به تبع آن، گسترش این پدیده ممکن است به پذیرش آن از سوی مدیران و حکمرانان شهری منجر شود یا نه، تصریح میکند: «نمیتوان پاسخ قطعی در اینباره داد؛ چون من تنها درباره شهر مشهد مطالعه کردم. مثلا اقتصاد شهر مشهد توریسم محور است و بعد از شیوع کرونا ضربه سنگینی خورده است؛ دستفروشی در این شهر هم زیر مجموعه اقتصاد توریسم قرار دارد. این اقتصاد بسیار گسترده بوده است، از خیابانهای اطراف حرم تا کوچه پس کوچههای این شهر. درحال حاضر، الگوی دستفروشی در این شهر تغییر کرده است؛ در خیابانهای اطراف حرم اصلا دیده نمیشوند؛ چراکه تعداد مأموران شهرداری در این محدوده زیاد است و به راحتی میتوانند بساط آنها را جمع کنند و از سوی دیگر، گروه هدف آنها تغییر کرده است. در گذشته خریداران آنها زائران بودند و امروز ساکنان شهر مشهد هستند؛ لذا امروز بسیار پراکنده شدهاند و به فضاهایی که برند مشخصی در آن وجود دارد، نقل مکان کردهاند. مثلا در راستهای که برندهای رستوران یا آجیل وجود دارد، شما شاهد بساطگستری شبکهای از دستفروشان هستید.»
فولادیان با بیان اینکه دستفروشان مشهدی از مناطق مرکز شهر پراکنده شدهاند، میافزاید: «ساعت کاری آنها نیز شبانه شده است که مأموران شهرداری و نیروهای انتظامی به دلیل عدم تطابق با ساعت اداری و میزان پراکندگی دستفروشان، امکان کمتری برای برخورد با آنها را دارند. اما بهطور قطعی نمیتوان گفت این وضعیت تا چه زمانی تداوم خواهد یافت؛ آیا گردش مالی مناسب را خواهند داشت؟ ممکن است تبدیل به ساخت تازهای شود، اما قطعی نیست.»
وی درباره امکان تشکلیابی دستفروشان مشهد در آینده میگوید: «این امکان در مشهد بسیار کم است؛ چراکه الگوی دستفروشی در شهرهای دیگر، ازجمله مشهد با دستفروشی در تهران متفاوت است. ساختار شهری تهران به گونهای است که پایینترین طبقه فرودستان در شهرها و شهرکهای اقمار و یا حواشی آنها زیست میکنند. بنابراین، دستفروشان تهرانی، در گروههای متوسط به پایین قرار میگیرند که از حداقل سواد و آگاهی برای تشکلیابی برخوردارند، اما در مشهد، حاشیه شهر کاملا با متن متصل است. بهعلاوه، براساس مشاهدات میتوانم بگویم عمده دستفروشان آن در پایینترین لایه از طبقه فرودست هستند، لذا از حداقل توانایی ارتباطی برای تشکلیابی برخوردار نیستند؛ بهعبارتی امکان کمتری در مقایسه با تهران دارند.»
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: «دستفروشان تهرانی در کنار هم فعالیت یا بساط میکنند، اما در مشهد دستفروشان پراکندهاند و حتی ممکن است در مواردی با یکدیگر رقابت نیز داشته باشند. به این ترتیب، تصور من این است که امکان فعالیت تشکلیافته و شبکهای دستفروشان در مشهد ممکن نیست.»
این جامعه شناس درباره تشکلیابی دستفروشان برای تعدیل روابط قدرت در اقتصاد و زیست شهری میگوید: «قطعا تشکلیابی به این موضوع کمک میکند، اما در جایی مثل مشهد، حول مشاغل نمیچرخد بلکه محور آن مسائل اجتماعی و زیستی، مثل آب، برق و آسفالت و ... است. مثلا در منطقهای از مشهد مردم برای رفع بحران آب، متحد شده و توانستند آن را حل کنند. یعنی ما تشکلهای صنفی ـ با محوریت مشاغل ـ میان فرودستان نداریم.
ترجیح تکدیگری بر دستفروشی در مشهد
فولادیان درباره ایجاد نوعی از رابطه قدرت و ساختار تبعیضآمیز میان دستفروشان ایرانی و دستفروشان مهاجر افغان، بلوچ و پاکستانی در ایران در مشهد، تأکید میکند: «مبنای این اعمال قدرتها، شبکه منافع، همچون محل بساطگستری و ارزش آن است.»
وی با اشاره بهاینکه اقتصاد مشهد متکی بر توریسم زیارتی است، تصریح میکند: «به طور سنتی تعداد متکدیان در این شهر بیش از دستفروشان است، در حالیکه در تهران برعکس است. دلیل اصلی این موضوع هم بافت اقتصادی مشهد است، به هرحال کسبه و اصناف این شهر نمیتوانند بپذیرند زائرانی که مشتریان بالقوهشان هستند بهجای خرید از آنها به سراغ دستفروشان بروند؛ بنابراین در مشهد نوعی اجماع ضمنی بر سر مخالفت با دستفروشی وجود دارد. به اینترتیب، گروهی که امکان دستفروشی از آنها سلب شده است، به سمت تکدیگری رفته است؛ چراکه امکان تکدیگری بیش از دستفروشی است.»
وی ادامه میدهد: «قطعا میان آنها رابطه قدرت بر مبنای آن منافع و منازعات اجتماعی وجود دارد؛ مثلا هرچه تعداد دستفروشان کمتر باشد امکان کار بیشتری برای آنها فراهم است. در نتیجه، آنها نسبت به دستفروشان مهاجر اعمال قدرت میکنند و این محدود به تهران و مشهد هم نمیشود. مثلا تا یکی، دو دهه پیش برچسب «افغانی» در روابط قدرت و منازعات اجتماعی بسیار کارکرد داشت و دستفروشان برای طرد دستفروشان مهاجر از آن بهره میبردند. به عقیده من این شکل از روابط قدرت بهمراتب از شکل اعمال قدرت قانونگذاران موثرتر است.»
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری تحلیلی دیدار ، تاریخ انتشار: 10 آذر 1399 ، کدخبر: 76587،www.didarnews.ir