پژوهشگر قرآن و عضو انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه دور ماندن از نگرش توحیدی، اصلیترین چالش تربیتی است، گفت: سیستم آموزشی ما مبتنی بر رقابت کسب نمره است و این امر مجال محبتورزی را از معلمان و مربیان میگیرد و در نتیجه مدارس به مکانی قانونمدار مبدل شده است تا به مرکزی تربیتی و به همین دلیل دانشآموزان پیش از کرونا از تعطیلی مدارس استقبال میکردند.
شعار سال: نفیسه مرادی، دانشجوی دکترای علوم قرآن و حدیث، پژوهشگر و عضو انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی، در گفتگو با ایکنا، درباره مهمترین چالشهای تربیتی موجود در آموزش و پرورش و فرایند این چرخه که به نظر میرسد به شکل مطلوب عمل نمیکند، اظهار کرد: به عنوان مسلمان موظفیم دانشآموزان را برای اینکه انسانهایی مؤمن تربیت شوند یاری کنیم. از این رو مهمترین چالش تربیتی آموزش و پرورش، دور ماندن از نگرش توحیدی است. امروز در تعالیم مدارس جای خداشناسی و خداباوری خالی است. این سخن به این معنا نیست که آموزشهای دینی در مدارس کمرنگ است، بلکه مباحث دینی صرفاً رویکردی آموزشی دارد و از مباحث نظری فراتر نمیرود و صرفاً به مجموعهای از محفوظات تبدیل شده است. البته این اشکال به سایر دروس نیز وارد است و ریشه آن را باید در سیستم آموزشی مبتنی بر بمباران اطلاعاتی دانشآموز و حفظ دروس و کسب نمره جستجو کرد.
مرادی ادامه داد: خداشناسی و خداباوری دو مقوله جدا و البته وابسته به یکدیگرند. خداشناسی یعنی شناخت خداوند از طریق اسما و صفاتش که با تدریس و تحقیق میتوان به آن دست یافت؛ لذا در این مرحله، آموزش بسیار مهم و اثرگذار است. البته خداباوری امری درونی و مرحلهای بالاتر از خداشناسی است. قرآن هم این دو مورد را در قالب اسلام و ایمان بیان کرده و در آیه ۱۴ سوره حجرات میفرماید: «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ؛ برخى از بادیهنشینان گفتند ایمان آوردیم بگو ایمان نیاوردهاید لیکن بگویید اسلام آوردیم و هنوز در دلهاى شما ایمان داخل نشده است». پس وقتی سخن از خداشناسی است، یعنی در دایره اسلام سیر میکنیم و وقتی از خداباوری سخن میگوییم، وارد قلمرو ایمان میشویم و یقیناً ایمان ورای اسلام است، هر چند اسلام زیربنای ایمان محسوب میشود.
این پژوهشگر قرآن افزود: ایمان به درونیترین لایههای وجود یعنی باورهای فرد مرتبط و همین باورهاست که ارزشها و هنجارهای هر انسانی را میسازد. وقتی در عمق وجود فرد، باور به خدایی یکتا که در تمام زمانها و مکانها ناظر و حاضر است شکل گیرد، این باور مانند یک هدایتگر و کنترل کننده درونی، لایههای رویین خود را ساماندهی میکند و مانند ستاره قطبی در سپهر وجود فرد عمل میکند و باعث میشود که وی مسیر خود را در ظلمات گم نکند و همیشه جهتیابی درستی داشته باشد. از این رو اموری برای انسان خداباور ارزشمند میشود که در راستای کسب رضایت الهی باشد و براساس همان ارزشها، هنجارهایش ساخته میشود. در واقع باید آن ستاره قطبی را در وجود دانشآموزان روشن کنیم تا بتوانند براساس هادی درون، مسیر حق و حقیقت را بیابند و در این شرایط ناصحان و مربیان بیرونی میتوانند بر آنان اثرگذار باشند. از آنجا که تمامی انسانها فطرتی خداجو دارند باید توجه کنیم که فطرت سپهری است که باید در آن ستاره خداباوری نورافشانی کند.
زیربنای خداباوری در سپهر وجود آدمی
مرادی در پاسخ به اینکه چگونه میتوان خداشناسی را به خداباوری تبدیل کرد، گفت: توجه همزمان به ثقلین درون و ثقلین بیرون، زیربنای خداباوری در سپهر وجود آدمی و مهمترین رکن در پرورش انسانهای خداباور است. ثقلین بیرون را میشناسیم که همان قرآن و حضرات معصومین (ع) هستند، اما ثقلین درون، عقل و قلب هستند، دو ظرف منطق و احساس. در خداشناسی، عقل افراد هدف قرار میگیرد و با بیان استدلالهایی همچون برهان نظم سعی میشود که عقل برای پذیرش خدایی یگانه آماده شود که بهترین راهکار تدریس و آموزش مباحث مرتبط است، اما با آموزش نمیتوان در قلب افراد نفوذ کرد، بلکه به ابزار دیگری نیاز است و آن برانگیختن احساسات توأم با عطوفت است تا مهر و محبت به خداوند در قلب فرد بنشیند و خداباوری در وجودش جوانه بزند.
وی افزود: احساسات و عواطف هم مستقیماً با رفتار و گفتار مربی یا معلم ارتباط دارد. از این رو مربیانی میتوانند بیشتر موفق شوند و مهربانتر باشند و روابط صمیمانهای با دانشآموز داشته باشند و این حلقه گمشده امروز در روابط میان مربی و متربی است، چراکه سیستم آموزشی مبتنی بر رقابت و بر پایه کسب نمره بیشتر است و این امر مجال محبتورزی را از معلمان و مربیان میگیرد و در نتیجه مدارس به مکانی قانونمدار مبدل میشوند و سپس شباهت مدارس به پادگان نظامی بیشتر میشود تا به مرکزی تربیتی و به همین دلیل دانشآموزان از تعطیلی مدارس استقبال میکنند (البته این سخن ناظر به زمان پیش از کروناست). در حالی که به قول نظیری نیشابوری «درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی / جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را». در واقع منش پیامبر (ص) در دعوت مردمان به دین خدا، مبتنی بر مهربانی و محبت بود، آنگونه که خداوند متعال در آیه ۱۲۸ سوره مبارکه توبه میفرماید: «لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ؛ قطعاً براى شما پیامبرى از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید، به [هدایت]شما حریص و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است». خداوند تأکید میکند که اگر پیامبر (ص) اخلاق خوبی نداشت، مردم از وی دور میشدند؛ لذا در سوره آلعمران آیه ۱۵۹ میفرماید: «وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ؛ و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند».
این پژوهشگر علوم قرآنی بیان کرد: وقتی سیستم آموزشی بر پایه رقابت مبتنی بر کسب نمره بیشتر بنا شود، در نتیجه برنده شدن به ارزش تبدیل میشود. این امر مدارس را به میدان مسابقهای تبدیل میکند، چون هدف کسب امتیاز بالاتر است؛ لذا ارزشهای اخلاقی در آن رنگ میبازد و حتی زیر پا نهاده میشود تا به هر طریقی فرد رتبه برتر را کسب کند و، چون همه افراد با هر سطح استعدادی با هم مقایسه میشوند، تفاوتهای فردی نادیده گرفته میشود و افراد تکبعدی پرورش مییابند. در چنین نظامی عواطف در راه قوانین رتبهمحور قربانی میشوند.
مرادی درباره نقش هر یک از بازیگران عرصه تربیت اعم از خانواده، معلم، مدرسه، رسانه و ... در فرایند تربیت و ارزیابی موقعیت هر یک از این بازیگران، گفت: اگر اکنون در زمان پیش از کرونا قرار داشتیم، میتوانستیم بگوییم خانواده در صدر قرار دارد، اما در شرایط امروز و با توجه به اینکه آموزش دروس در فضای مجازی انجام و بیشتر وقت دانشآموزان در این فضا سپری میشود، ابتدا نقش رسانه و فضای مجازی و سپس خانواده و نهایتاً مدرسه و معلم را در عرصه تربیت مهم و مؤثر میدانم. متأسفانه فضای مجازی از محتوای غنی و مناسب تهی و مملو از شبهات مختلف درباره ابعاد مختلف دین است. هرچند برخی افراد دغدغهمند به صورت پراکنده اقدامانی را انجام میدهند، اما کافی نیست و حتی به چشم نمیآید و به دلیل فقدان سیستمی منسجم در دریای وسیع دنیای مجازی گم میشود. خانوادهها نیز به دلیل نبود آشنایی کافی با این فضا معمولاً از فعالیتهای فرزندانشان در شبکههای اجتماعی و انواع پلتفرمهای موجود بیخبرند و حتی از شبهات مطرحشده در این محیط اطلاع کافی ندارند. از سوی دیگر معلمان نیز آموزشهای لازم را ندیدهاند، به نحوی که یا از شبهات بیاطلاعند یا پاسخ مناسبی برای آنها ندارند. از این رو چندان قادر نیستند که یاریگر دانشآموزان باشند.

وی همچنین درباره کیفیت آموزشهای کنونی و تأثیر آن در محقق شدن امر تربیت بیان کرد: تلاش مسئولان آموزش و پرورش برای تربیت فرزندان این مرز و بوم قابل تقدیر است، اما کافی نیست. آموزش و پرورش جایی نیست که افراد صرفاً بخواهند برای رفع تکلیف و عمل به وظیفه کاری را انجام دهند؛ بدون آنکه به نتایج و پیامدهای آن توجه کنند. امر تربیت نیازمند رصد دائمی است. هر برنامهای از ابتدای طرح و تدوین تا اجرا باید دقیق پیگیری شود و نتایج آن با پژوهشهای علمی مورد ارزیابی قرار گیرد تا نقاط قوت و ضعف آن مشخص و در صورت نیاز اصلاح شود.
مرادی در پایان اظهار کرد: هرچند نمیتوان بدون پژوهش و دادههای آماری دقیق، نظری قطعی داد، اما اگر روند کنونی برنامههای تربیتی آموزش و پرورش مفید و مؤثر میبود، باید اکنون آثار آن را در سطح جامعه میدیدیم. کسب رتبه نخست مردمان عصبانی در جهان در سال ۲۰۱۷، پایین بودن آمار ازدواج و بالا بودن آمار طلاق، عدم رغبت به فرزندآوری و ... حاکی از آن است که دانشآموزان برای زندگی واقعی تربیت نمیشوند، یعنی آموزشها در راستای واقعیات زندگی نیست. مهمترین نهاد و دستگاه در هر کشوری آموزش و پرورش است و به گفته وزیر آموزش و پرورش، اگر میخواهید تصویری از یک جامعه داشته باشید، وضعیت آموزش و پرورش آن را ببینید. این دقیقترین و صحیحترین سخن است. آینده کشور به دست فرزندانی است که در همین سیستم آموزش و پرورش تربیت میشوند. اگر به دنبال ایران اسلامی آباد و توسعهیافته و به دور از فساد اقتصادی و اخلاقی هستیم، تا آنجا که تمدن اسلامی را بنا نهیم و الگویی برای سایر ملل مسلمان شویم، مطمئنترین و کوتاهترین راه، سرمایهگذاری بر روی آموزش و پرورش است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از ایکنا، تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۹، کدخبر: iqna.ir، ۳۹۵۶۹۳۴