پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۳۶۶۴۱
تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۲۲:۲۵
اکثریت مردم بشاگرد به دوگویش مارزی گالی و ملکی گالی مکالمه می‌کنند. گویش مارزی گالی مشابه گویش بندری بوده و فقط در تلفظ بعضی کلمات و افعال اختلافاتی جزئی با آن‌ها دارد. گویش ملکی گالی دارای دستور منحصر به فردی بوده و علاوه بر گرامر خاص، لغات و اصطلاحات آن نیز کاملا منحصر به فرد هستند. تعداد کمی از مردم این منطقه به زبان بلوچی صحبت می‌کنند.
شعار سال: اکثریت مردم بشاگرد به دوگویش مارزی گالی و ملکی گالی مکالمه می کنند.

۱- گویش مارزی گالی مشابه گویش بندری بوده و فقط در تلفظ بعضی کلمات و افعال اختلافاتی جزئی با آن‌ها دارد. این گویش بیشتر در قسمت‌های شمالی بشاگرد همچون درابسر، گوهران وبعضی از روستا‌های مرکزی همچون سردشت رواج دارد.

این گویش دارای لهجه‌هایی نیز می باشد که با توجه به موقعیت جغرافیایی و قومی تفاوت‌هایی با هم دارند مثلا لهجه انگهرانی با توجه به قرابت و وابستگی‌های فامیلی که با روستا‌های درپهن و سندرک دارند بسیار نزدیک به هم می باشند و مردم درابسر با لهجه مخصوص خودشان صحبت می‌نمایند.

۲- گویش ملکی گالی که بیشتر در نواحی مرکزی، جنوب شرق و جنوب غرب بشاگرد ودر مناطقی همچون زنگیک، پیزگ و گافر رواج دارد دارای دستور منحصر به فردی بوده و علاوه بر گرامر خاص، لغات و اصطلاحات آن نیز کاملا منحصر به فرد می باشند.

ملکی به معنای محلی و بومی بوده و گال (لاخ) به معنای گفتگو ومکالمه می‌باشدو اصطلاح ملکی گال به معنای زبان بومی و محلی بشاگرد میباشد که این گویش به نام میشکالی (میرشکاری) نیز معروف است.
بشاگرد در لغت به معنای شکار گاه و تفریح گاه میباشد و با توجه به موقعیت جغرافیایی این منطقه که کوهستانی میباشد منطقه‌ای مناسب جهت شکار و تفریح بوده است؛ لذا اکثر اهالی بومی منطقه در شکار تسلطی خاص داشته اند و افراد شکارچی به عنوان میشکال (میر شکار) معروف بوده اند.
نام دیگر گویش ملکی گالی که بیشتر در خارج از منطقه بشاگرد معروف بوده است میشکالی (میر شکاری) میباشد که علت نامگذاری آن به دلیل تکلم اکثر افراد بومی منطقه که عموما شکارچی بوده اند میباشد.
این گویش نیز دارای لهجه‌های زنگیکی، پیزگی و گافری می باشد.

۳- تعداد قلیلی از مردم بشاگرد به زبان بلوچی صحبت می کنند.‌

نمی‌دانم آیا شما هم مثل من گاهی اوقات در بین دوستان و آشنایان گرقتار این بحث شده اید، که مثلاً فلان زبان آیا لهجه است، یا گویش، یا اصلاً فرق این‌ها از هم چیست؟ به نظر شما چه فرقی میان کردی، لری و یا اصفهانی و مشهدی است، زبان چیست و لهجه یا گویش کدام است؟

این سوالات معمولاً در جامعه شناسی زبان مطرح می‌شوند و هدف از آن دست یافتن به طبقه بندی انواع گوناگون زبان است در اجتماع مطرح می باشند.

بگذارید کمی ساده‌تر حرف بزنیم. بیایید با هم سفری داشته باشیم از بندرعباس به بشاگرد. مقصد اول ما سردشت است. گشتی درآن بزنید، و با مردم صحبت کنید. آیا حرف مردم را می‌فهمید؟ (من نمی‌دانم، که شما اهل کدام شهر استان می‌باشید، اما در ذهن خود شما را بندری فرض کرده ام، که از بندری برای تعاملات اجتماعی اش استفاده می‌کند.) اگر بندری زبان باشید، حتماً می‌فهمید که مردم چه می‌گویند، و مردم سردشت نیز حرف‌های شما را می‌فهمند. اما حتماً احساس می‌کنید، که سردشتی‌ها مثل مردم بندر صحبت نمی‌کنند، و از نظر تلفظ با لهجه محل شما فرق دارند. اما این تفاوت باعث نمی‌شود، که میان شما و اهالی سردشت ارتباط برقرار نشود.

حالا مسیر خود را عوض کنید، و به جا‌های دیگر بشاگرد سری بزنید. نمی‌دانم اهون را می‌پسندید، یا بلبل آباد را. اما برای منظور ما فرقی نمی‌کند. اگر مردم نفهمند، که شما مسافر هستیدو فکر کنند، که شما هم یکی از مردم این شهر هستید. مطمئن باشید، که با شما به همان زبان محلی خود، میشکالی صحبت خواهند کرد. حال اگرشما فقط زبان بندری را بلدباشید! طبیعی است، که حرف این مردم را نفهمید. نه از تلفظ آن سر در می‌آورید، و نه واژه‌های آن به گوشتان آشناست. گمان نکنم، که از دستور آن هم سر در بیاورید؛ و مجبور خواهید بود که بگویید: " لطفاً بندری و یا فارسی صحبت کنید، من حرف شما را نمی‌فهمم". خوب، از حالا به بعد وضع بهتر می‌شود، حالا که مردم بندری و یا فارسی صحبت می‌کنند، بهتر می‌فهمید. نمی‌دانم آیا شما قصد دارید، به سفرتان ادامه بدهید، یا نه؟ اما برای کار من همین دو شهر کافی است.

باز گردیم به مسئله خودمان. در طی همین سفر کوتاهی که داشتیم، دیدیم، که زبان تا چه حد می‌تواند متفاوت باشد. این مسئله در زبانشناسی با عنوان گوناگونی‌های زبان مطرح می‌شود؛ و علل مختلفی دارد. اما ما در این جا به علل آن نمی‌پردازیم. مهم این است، که بدانیم چطور می‌توان زبان‌هایی به این گوناگونی را از نظر اجتماعی طبقه بندی کرد. معمولاً می‌توان از دو منظر به گوناگونی‌های زبان در اجتماع نگریست. نخست: دیدگاه زبانشناسانه، و دوم دیدگاه غیر زبانشناسانه.

منظور از دیدگاه زبانشناسانه به کار بردن ملاک‌هایی زبانشناختی، برای طبقه بندی گونه‌های زبانی است.
بگذارید قبل از تخصصی شدن بحث اصطلاح گونه را برایتان تعریف نمایم. گونه اطلاقی عام وکلی است به جای زبان و لهجه و گویش. البته در زبانشناسی دلالت بر مفهومی تخصصی‌تر نیز دارد. اما در این جا زمانی گونه به کار می‌رود، که نخواهیم دقیقاً مشخص کنیم که چیزی زبان است، یا گویش، یا لهجه.

از ملاک‌های زبانشناسانه می‌گفتم. پیش از آن که سفر خود را از بندر عباس شروع کنیم، وقتی با مردم بندر عباس صحبت می‌کردیم، به خوبی حرف آن‌ها را می‌فهمیدیم و آن‌ها نیز حرف‌های ما را می‌فهمیدند، و به اصطلاح درک متقابل از هم داشتیم. از نظر تلفظ هم مردم دیگر با ما فرقی نداشتند. در این وضعیت که تفهیم وتفاهم کامل میان مردم اجتماعی برقرار شود، زبانشناسان می‌گویند، که مردم این اجتماع از زبانی مشترک استفاده می‌کنند. وقتی که از بندر عباس به سردشت بشاگرد آمدیم، وضع کمی فرق کرد. تفهیم و تفاهم برقرار می‌شد، اما معلوم بود، که زبان این مردم با آن چه که درتهران دیدیم فرق دارد. گاهی اوقات هم ممکن بود در موارد معدودی متوجه منظور افراد نشویم. علت آن هم عمدتاً نحوه خاصی از تلفظ اهالی سردشت بوده است. در این مورد، که میان افراد جامعه درک متقابل وجود دارد، اما تفاوت‌های زبانی بخصوص در سطح آوایی، مشهود باشد، زبانشناسان لهجه را مطرح می‌سازند. به این ترتیب حتماً می‌توانید بفهمید، آن چه که در گوهران صحبت می‌شود، لهجه گوهرانی است، یا زبان گوهرانی؟

در اهون و بلبل آباد وضع فرق می‌کرد. من که چیزی از زبان آن‌ها سر در نمی‌آوردم. اگر از آن‌ها نمی‌خواستم که به فارسی یا بندری با من صحبت کنند، حتما سردر گم می‌شدم. شاید لازم باشد این بار پیش از سفر به یکی از کلاس‌های آموزشی بروم تا این زبان‌ها را یاد بگیرم.

هرگاه در یک اجتماع گروهی از افراد از نظام ارتباطی استفاده کنند، که برای سایر افراد امکان مفاهمه و تعامل وجود نداشته باشد، زبانشناسان می‌گویند، در این اجتماع دو زبان متفاوت به کار می‌رود. به این ترتیب کردی، لری، ترکی، میشکالی، مازندرانی، و گونه‌هایی از این دست، زبان می‌باشند، نه لهجه. معمولاً تفاوت این زبان‌ها در همه سطوح زبانی یعنی سطوح واژگانی و نحوی (دستوری)، و آوایی است، و آن قدر تفاوت زیاد است، که امکان درک متقابل را ناممکن می‌سازد. ممکن است، بگویید، زبان‌هایی همچون کردی لری و مازندرانی همه گونه‌هایی، متولد از زبانی به نام فارسی هستند. پس می‌توان ادعا کرد، که این‌ها لهجه‌هایی از فارسی می‌باشند. باید گفت که این زبان‌ها تنها زمانی لهجه‌ای از فارسی بوده اند، که تفاوتشان با فارسی از نظر آوایی بوده است، اما با تحولی که هم در فارسی و هم در این زبان‌ها ایجاد شده، این زبان‌ها خود رفته رفته آن قدر تغییر یافته اند، که خود اکنون تبدیل به زبانی مستقل شده اند. این مسئله نه تنها در مورد فارسی، که درمورد دیگر زبان‌های هندو اروپایی¹ نیز صدق می‌کند. برای مثال زبان ایتالیایی و فرانسه دو گونه زبانی می‌باشند، که از مادری به نام لاتین متولد شده اند، و در طول زمان با پذیرفتن تغییر و تحول بسیار زبانی مستقل، با حفظ رابطه خویشاوندی شده اند.

تا این جا ملاک زبانشناختی یعنی درک متقابل را برای طبقه بندی زبان مطرح ساختیم؛ و با کمک این ملاک فهمیدیم که چه تفاوتی میان لهجه و زبان موجود است. اما حتماً شما اصطلاحی دیگر یعنی گویش را فراموش نکرده اید. با مقدمه ایی به سراغ آن نیز می‌رویم.

معمولاً چنین طبقه بندی‌هایی از زبان که تنها از منظر علمی و زبانشناسی انجام می‌شود، حرف آخر را نمی‌زند. زبان نهادی اجتماعی است، و در بسیاری از موارد دیدگاه‌های غیر زبانشناختی نیز برای طبقه بندی انواع زبان اعمال می‌شود. به این معنا، که در طبقه بندی گونه‌های زبانی به زبان، گویش و لهجه نمی‌توان فقط معیار درک متقابل را مد نظر قرار داد. (البته در پژوهش‌های زبانشناختی این معیار علمی‌ترین است.) همچنانکه گفته شد، مردم اجتماع خود معیار‌هایی برای طبقه بندی زبان دارند. ازجمله آن‌ها ست: نگرش افراد، مرز جغرافیایی، موقیت اجتماعی و.... در مثال زیر ما تاثیر مرز جغرافیایی – سیاسی و نگرش افراد را در طبقه بندی زبانی نشان خواهیم داد.

نگرش افراد: افغانی‌ها به عنوان مهاجر مدت زمان نسبتا مدیدی را در ایران سپری کرده اند. شاید به حسب ضرورت شما با یکی از آن‌ها گفتگو کرده باشید، به نظر شما در مقایسه بین زبان فارسی و افغانی (فارسی دری) آیا افغانی لهجه‌ای از فارسی است، یا زبان است؟ بنا به ملاک‌های زبانشناختی، فارسی دری خود لهجه‌ای از فارسی است، چرا که میان ایرانی‌ها و افغان‌هایی که ازفارسی دری استفاده می‌کنند، ارتباط متقابل برقرار می‌شود. اما آیا خود افغان‌ها چنین چیزی را می‌پذیرند؟ این مسئله در مورد تاجیک‌ها نیز صدق می‌کند. این طبقه بندی ناشی از عواملی همچون نگرش افراد به زبان خود، مرزبندی‌های جغرافیایی- سیاسی و عوامل اجتماعی است. عواملی که در بالا ذکر شد، به علاوه تعداد سخن گویان یک زبان، دارا بودن ادبیات نوشتاری، تعداد واژگان و خویشاوندی زبانی عواملی غیر زبانی می‌باشندکه در تعیین زبان بودن یا لهجه بودن دخالت دارند.

حال باز گردیم به گویش. از آن جایی که ممکن است ازنظر سیاسی وحفظ تمامیت ارضی صلاح نباشد، که در کشوری از وجود زبان‌های مختلف نام برده شود، بهتر دیده شد، که بجای زبان از اصطلاحی متعادل‌تر یعنی گویش استفاده شود. گویش از منظر زبانشناسی هیچ تفاوتی با زبان ندارد. تنها عامل غیر زبانی است، که چنین اصطلاحی را به جای زبان در اجتماع مرسوم می‌سازد. مثلاً می‌توان گفت گویش کردی، بجای زبان کردی، و یا گویش ترکی، بجای زبان ترکی، گویش میشکالی بجای زبان میشکالی، گویش بلوچی بجای زبان بلوچی و.

تا بدین جا طبقه بندی کلی از زبان به دست دادیم و تفاوت‌های آن را شناختیم. اما شاید شما هم مثل من متوجه این مسئله شده باشید، که حتی در بین مردمی که از یک لهجه یا زبان خاص مشترک استفاده می‌کنند، تفاوت‌هایی وجود دارد. این مسئله ناشی از این است، که هرکسی لهجه فردی² خاص خود را داراست. گاه ممکن است این تفاوت‌ها از سطح تفاوت‌های فردی فراتر رود، و گروه یا طبقه‌ای خاص از مردم را دربر گیرد. مثال آن تفاوت‌هایی است که میان زبان و نحوه سخن گفتن افراد تحصیل کرده اجتماع در مقابل کم سوادان وجود دارد. یا تفاوتی که میان سخن گفتن زنان و مردان وجود دارد. عواملی همچون منطقه جغرافیایی (محل زندگی افراد)، جنسیت، تحصیلات، طبقه اجتماعی، سن، و سبک در سخن گفتن افراد جامعه زبانی تفاوت‌هایی ایجاد می‌کند. کافی است از امروز به تمایزات محل زندگی، شغل، طبقه اجتماعی، و... مردم دوروبر خود دقت کنید، تا به میزان تاثیر آن‌ها در نحوه سخن گفتن افراد پی ببرید.

یکی از عوامل ایجاد تمایز زبانی سبک می‌باشد. زبانشناسان در تعریف سبک آن را مجموعه ایی از ویژگی‌های مختلف زبانی دانسته اند، که در موقعیت‌های مختلف اجتماعی به کار گرفته می‌شود. فرض کنید، که شما امروز دو قرار ملاقات دارید. ساعت ۱۰ صبح با مدیر یک موسسه آموزشی که تا پیش از این او را ملاقات نکرده اید، و ساعت ۴ بعد از ظهر با یکی از دوستانتان که از اول ابتدایی تا به حال او را می‌شناسید، و با هم بوده اید. طبیعی است، که آن چنان که با دوست خود بی تکلف و راحت صحبت می‌کنید، با مدیر آن آموزشگاه گفتگو نخواهید کرد. تفاوت‌های موجود در این دو نحوه گفتگو سبک را می‌سازد، که می‌تواند رسمی، محترمانه، عادی، محاوره ای، و یا... باشد. راستی می‌خواهید با دوست خود راجع به چه موضوعی صحبت کنید، هدف شما چیست، می‌خواهید انتقاد کنید، یا این که پیشنهادی بدهید، رابطه شما در چه حدی است، می‌خواهید چیزی را بنویسید و به او بدهید، یا این که می‌خواهید با او رودر رو صحبت کنید.

تمامی موارد بالا در انتخاب سبک موثر است.

با بحث سبک می‌توانیم موضوع گوناگونی‌های زبان را خاتمه دهیم، اما نباید از نظر دور داشت، که تنوع زبانی دلائل مختلفی دارد که بحث در باره آن مجالی دیگر می‌طلبد.

منابع:
ترادگیل، پیتر، زبانشناسی اجتماعی. در آمدی بر زبان و جامعه، ترجمه محمد طباطبایی، چ. اول، تهران: نشر اگه. ۱۳۷۶.
مدرسی، یحیی، درآمدی بر جامعه شناسی زبان، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۸.
Hudson, R.A. (۱۹۸۰) , Sociolinguistics, Cambridge, CambridgeUniversity Press.
Wardhaugh, Raoland. , (۱۹۸۶) , An Introduction to Sociolinguistics, Blackwell.

پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از وبلاگ نسیم بشاگرد
اخبار مرتبط
برچسب ها: زبان ، گویش ، لهجه ، بشاگردی
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین