شعار سال: اگر چه جنجال علیه صنایع آببر کشور، قدری با سانتیمانتالیزم حاکم در میان گروههای زیستمحیطی کشور، آغشته است، ولی به فرض که بپذیریم یکی از دلایل کم آبی وجود همین صنایع است، در این صورت، الان در این خصوص اساسا چه کاری میتوانیم بکنیم؟ در این زمینه، با آقای پورفسور پرویز کردوانی استاد دانشگاه و اقلیمشناس شهیر گفتگو کردهایم که در خلال بحث، بپرسیم سایر کشورهای پیشرفته، رابطه میان حفظ منابع آبی و توسعه صنعتی را چگونه حل و فصل کردهاند؟
جناب دکتر! درباره کمبود آب، این روزها بحثهای زیادی در جریان است، بیان علمی جنابعالی در این خصوص چیست و اگر مشکل جدی است، علت اصلی را در چه میدانید؟
مشکل خیلی جدی است. وضع آب خیلی بد است؛ منتهی اینکه چه زمان منابع آبی به نقطه صفر میرسد، بستگی به نحوه استفاده شهروندان از آب دارد. در بروز این وضعیت هم عوامل زیادی دخیل است، اما پاشنه آشیل بحران آب، سدسازی، چاه عمیق، صنایع فولاد و پتروشیمی و شیر و شلنگ است. متاسفانه در جانمایی سدسازیها وکارخانهها دقت لازم صورت نگرفته است. صنایع آببر مثل فولاد و پتروشیمی نباید در مناطق کم آب و مجاورت شهرها تاسیس میشد.

منظورتان از اینکه یکی از عوامل بحران آب را شیر و شلنگ نامیدید، چیست؟
اروپاییان تا صد و هفتاد سال پیش، بخشی از آب مورد نیاز خود را از پشت بامها جمعآوری و تامین میکردند، در بیت المقدس هم قبل از اینکه این منطقه به دست اسرائیلیها بیفتد، از پشت بامها آب خود را تامین میکردند. بعد از این مرحله بود که تصفیه فاضلاب و لولهکشی آب انجام شد و شیر و شیلنگ را اختراع کردند. این شیر و شیلنگ حتی جای جارو را گرفت و با همین وسیله به شستوشوی خودرو و آب دادن فضای سبز ساختمانها هم مبادرت کردند و منابع آبی شهرها را به نابودی کشاندند. در کشور ما هم حتی در مناطق شمالی که ساختمان شیروانی داشتند، باز هم به شیر و شیلنگ برای آبیاری همه امور روی آوردند.
این مواردی که الان درباره نیاز فولاد و پتروشیمی به آب مطرح میشود، یعنی آن موقع به ذهن سازندگان صنایع ایران نرسیده بود؟
ببینید! ما که ابتدا صنعت نداشتیم و اقتصاد ما کشاورزی بود. صنعت چغندر قند و کارخانه پنبه هم در ارتباط با کشاورزی پدید آمدند. در سالهای بعد از انقلاب یک مقدار تغییر در استراتژی اقتصادی پدید آمد. اول قرار شد کشاورزی را توسعه دهند. بعد از آن گفتند خیر، کشورهایی که ترقی کردهاند، صنعت داشتهاند و صنعت توسعه داده شد. بعدا اعلام کردند که این صنایع کارآمد نیستند و صنایعی که کشورهای پیشرفته دنبال کردهاند، صنایع فولاد، پتروشیمی و از این قبیل است. اطلاع نداشتند که آن صنایع را حتی در کنار رودخانه هم ایجاد نمیکنند بلکه در کنار دریا درست میکنند.
خوب آن موضوع تغییر استراتژی اقتصادی و عواقب آن مربوط با سالهای اول انقلاب بود.
خیر! الان هم همین اتفاق در جریان است. به یاد داشته باشید که هر یک تن فولاد، به ۳۲ متر مکعب آب نیاز دارد. ما میگوییم آب نیست، اما آقای رئیس جمهور هر ماه برای افتتاح یک طرح به استانی سفر میکند. مثلا ۱۸۰۰ طرح در اصفهان افتتاح شده است. ۹۰۰ طرح در یزد افتتاح شده است. همه اینها طرح تقریبا صنعتی هستند و به مردم نمیگویند که کارخانه فولاد را در آران و بیدگل که در جنوب کاشان و در کنار کویر است، افتتاح کردهاند. مثلاٌ گلگهر یزد، این شهر کمتر از آران بیدگل و به میزان ۶۰ میلیمتر بارندگی در سال دارد؛ و یا گلگهر سیرجان، مس سرچشمه، چادرملوی یزد، اینها آب ندارند و هر مقدار آبی که موجود بود، استفاده کردند و تمام شده است.
به نظر شما مسائل صنعت ایران با آب، در همین موضوع جانمایی محدود میشود؟
این بخشی از مشکل و البته بخش بزرگ آن است. دلایل دیگری هم در مورد نقش صنایع میتوان برشمرد که البته خیلی تاثیرگذار در بحران کم آبی نیستند، اما اهمیت دارند برای مثال صنایع باید از پساب خودشان استفاده کنند؛ اما تاکنون هیچ دولتی و هیچ نهادی صنایع را ملزم به چنین کاری نکرده است. در قانون، اولویت مصرف آب، به آب شرب است در حالی که ساخت صنایع کوچک و بزرگ در نزدیکی شهرهای پرجمعیتی مانند اصفهان و یزد که شهرهای کم آبی هستند، باعث تشدید وضعیت کم آبی در این منطقه شده است. تامین آب صنایع باعث محدودیت در آبرسانی به مناطق مسکونی اطراف شهرها شده است.
جناب پورفسور! به نظر میرسد که شما اساسا میانهای با صنعت ندارید؟
من مخالف صنعت نیستم! اما میگویم ما برای اینکه به توسعه صنعتی و اقتصادی برسیم، نباید هزینههای سنگینی را به کشور تحمیل کنیم.
خوب الان این کارخانههایی که به قول شما بد جانمایی شدند را چه میشود کرد؟ نمیشود که تعطیل کرد، چون اشتغال و معیشت مردم به آن پیوند خورده است؟
باید بررسی کارشناسی و جانمایی مجدد صورت گیرد و کارخانههای آببر به مجاورت دریای شمال یا جنوب منتقل شوند. البته انتقال کارخانهها و صنایع به دو استان گیلان و مازندران ممکن است به نابودی اکوسیستم و سرسبزی و جنگلهای آن مناطق منجر شود. برخی کارشناسان برای حل مساله کم آبی، پیشنهاد آب خلیج فارس را دادهاند. در حال حاضر ۹۰۰ کیلومتر آن را شروع کردهاند و تصفیه خانه آن را احداث کردهاند. اما این کار به این شیوه درست نیست. سطح آب اقیانوسها در حال بالا آمدن است. به همین دلیل باید کارخانهها با فاصله منطقی از دریا دایر شوند و آب بعد از تصفیه، به وسیله لوله یا تانکر به کارخانه منتقل شود.
یک سوالی که وجود دارد اینکه اگر همین صنایع پدید نمیآمد، با توجه به استعداد کمی که اقلیم ما برای کشاورزی دارد، معلوم نیست الان چه وضعی داشتیم؟
ایران یک کشور کشاورزی است. برای اینکه انواع محصولات در ایران کشت میشود. هلند آرزوی کشاورزی را دارد، اما گلخانه درست کرده است. اما در کشور ما در همه جا آب را به صنایع دادهاند و دیگر برای کشاورزی چیزی نمانده است. در زمان شاه ما آب شیرین کن داشتیم. به کارکنان جنوب با گالن آب میدادند و لولهکشی انجام نمیدادند که آب را تصفیه کنند و به چمن آب بدهند. در هر صورت الان هم میشود برخی صنایع مرتبط با کشاورزی مثل کارخانههای پنبه و ریسندگی را تقویت کرد.
یعنی شما این موضوع که کشاورزی مصرف بالای آب دارد، را قبول ندارید؟ خیلیها به شوخی میگویند، هندوانه به اندازه یک کارخانه آب مصرف میکند؟
همین تصور که کشاورزی ۹۰ درصد آب را مصرف میکند، باعث شده که مسئولان آب را به روی کشاورزان بستند و استفاده از چاههای عمیق ممنوع شده و روستاهای زیادی خالی از سکنه شدهاند. درباره میزان آب مورد نیاز گندم و هندوانه هم تصورات غلطی به جامعه تلقین شده است. گندم فقط ۱۰ سانتیمتر در خاک ریشه دارد و نیازی به شخم زدن عمیق ندارد یا هندوانه حتی با یک کوزه آب میتواند رشد کند. انگور از این دو هم، آب کمتری مصرف میکند. بنابراین بخش کشاورزی ایران آب بر نیست بلکه مهندسان و خود کشاورزان از آب زیاد استفاده میکنند، چرا که در این زمینه آموزش کافی ندیدهاند. کشاورزی خودش یکی از عوامل خودکفایی است.
تجربه دیگر کشورها در این زمینه یعنی هم حل بحران آب و هم صنایع آببر چگونه است؟
تمام صنایع فولاد اروپا و آمریکا در کنار دریا و دریاچه است. در زمینه مدیریت بحران کم آبی هم تجربههای موفقی وجود دارد که یکی از آنها تجربه لوسآنجلس است. در سال ۲۰۱۵ جری براون، فرماندار ایالت کالیفرنیا به منظور مدیریت بحران کم آبی در لسآنجلس دو لایحه قانونیِ محدودیت مصرف آب را به تصویب رساند که نه تنها میزان مصرف آب خانگی شهروندان کالیفرنیا را محدود میکرد، بلکه مصارف آبی خارج از منزل نظیر آبیاریهای فضای سبز را نیز شامل میشد. این بدان معنی بود که میزان زمان دقیق استفاده شهروندان کالیفرنیایی از آب برای برای حمام، سیفون و حتی شستوشوی لباس نیز تعیین شده بود. این قوانین شامل محدودیتهای اولیهای بود که میزان مصرف خانگی آب را برای هر شخص تعیین میکرد؛ استفاده روزانه ۵۵ گالن (۲۰۸ لیتر) به ازای هر شخص محدودیتی است که تا سال ۲۰۲۲ پیشبینی شده است و انتظار میرود که این رقم تا ۲۰۳۰ به ۵۰ گالن (۱۹۰ لیتر) کاهش یابد.
بر اساس گزارش وب سایت سازمان زمینشناسی آمریکا، اگر بخواهیم واقعبینانه و عملی به این موضوع بنگریم میزان مصرف آب در شرایط معمول ۳۶ گالن برای پرکردن وان حمام، ۸ الی ۲۷ گالن برای شستن ظرفها، ۳ گالن برای سیفون و حدود ۴۰ گالن برای شستوشوی لباسها است که این میزان دو برابر آن سهمیهای است که به هر نفر تخصیص یافته بود. اگر اینکار براون نبود، امروز لسآنجلس به بیابان تبدیل شده بود.
در مجموع خود شما چه توصیهای دارید برای غلبه بر بحران آب در ایران؟
آنچه که مسلم است با قطع آب و برق در تابستان و یا کاهش پوشش گیاهی شهرها این مشکل حل نمیشود. با نبود آب جاذبههای گردشگری ما هم آسیب جدی خواهد دید. باید کار اساسی و قاطع انجام داد. مثل کار براون در کالیفرنیا!
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از رسانه کارخانهدار، تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۴۰۰، کد خبر:_، www.karkhanedar.com.