* مصداقی در خصوص مافیای دارو میتوانید صحبت کنید؟ الان برای واکسن هم این وضعیت را داریم؟واکسن نه، مسیر واکسن از روز اول با وزارت بهداشت مقررات تنظیم شد و تعداد واکسنی که در کشور تزریق شده، مشخص است به نام چه کسی است و کجا تزریق شده و در چه مکانی تزریق شده و دغدغهای در این زمینه برای واکسن نداریم، ولی در داروهای دیگر خلاهایی وجود دارد از مسیر صحیح و شبکه توزیع خارج میشوند و بعضاً شاهد اتفاقات تلخ در کشور هستیم.
برخی داروها خارج از شبکه است و به صورت بازار آزاد به فروش میرسد. به صورت قاچاق نیست که از کشور خارج شود یا در داخل به صورت قاچاق به فروش برسد. این سامانهها آماده است و امکانات فراهم و طراحی شده و مستقر شده است. متاسفانه در نهایی کردن آن شاید تعارض منافع باعث شده است عملیاتی نشود.
*تعارض منافع کجا با کجا؟من تعارض منافع را در تولید و چرخه توزیع دارو کاملاً مشاهده میکنم. آقای نمکی هم بهتر از من میداند و آقای عین اللهی هم در آینده به این خواهد رسید. من از ایشان خواهش میکنم بعنوان یک اولویت در نظر بگیرند، البته نامهای خدمت ایشان تقدیم کردیم که یک وقت ویژهای را باید برای ساماندهی این سامانههایی که از تامین مواد اولیه است، بگذارند؛ چون ما بخشی در مواد اولیه مشکل داریم.
* دولت جدید را چطور میبینید؟الحمدالله با لطف خدا و همت مردم یک دولت انقلابی و با تاکید بر شعارها و ارزشهای انقلاب اسلامی برسرکار آمد. واقعاً انسجام در بین تیم اقتصادی دولت دوازدهم نبود و مسئولین وقت هم به این امر اذعان داشند، ولی در دولت فعلی انسجام خوبی صورت گرفته است. همه سرمایههای انقلاب در عرصه این دولت قرار گرفتهاند و انشالله آینده نسبت به گذشته بهتر باشد.
* وزرا را چطور دیدید؟ما با حوزههای اقتصادی و تجاری که کار داریم، خوب هستند به خصوص در حوزه ستادی نهاد ریاست جمهوری که دوستانی که منصوب شدند افراد صاحبنظری هستند. احساس میکنم انگیزه انجام کار وجود دارد و جدیت در کار هست و قاطعیت در تصمیمگیری هم وجود دارد. در حوزه اقتصادی شاید برخی تجربه اقتصادی و مدیریتی ندارند، اما صاحبنظر در حوزههای اقتصادی هستند و آن شاءالله با بکارگیری همه ابزار و امکانات شاهد اتفاقات خوبی باشیم.
* چقدر الان ستاد مبارزه با کالا و ارز با دستگاههای امنیتی به هماهنگی رسیدهاند؟شاید در بهترین شرایط قرار داریم. من در ۳-۲ سال گذشته که در جنگ بودیم، شاید ورود شورای عالی امنیت ملی به مباحث مبارزه با قاچاق کالا یک اقدام بیسابقه میدانم. به لحاظ گزارشهایی که به محضر حضرت آقا، ریاست جمهوری وقت دادیم، شورای عالی امنیت ملی ورود پیدا کرد و در حد اعلی همکاری داشت.
به تبع، وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی نهایت همکاری را داشتند، دستگاه قضائی که نماینده ویژهای در ستاد دارند نهایت همکاری را داشتند، امروز میتوان گفت حوزههای امنیتی که جرم سازمانیافته قاچاق دست آنهاست، مثل وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی و تعزیرات حکومتی، در یک شرایط ایدهآل در همکاری و هماهنگی هستند.
* چقدر از پروندههایی که به دستگاه قضا دادید به نتیجه رسید و چه میزان به نتیجه نرسیده است؟من یک نکتهای را در سه سال پیش در زمان آقای آملی عرض کردم. دو هزار پرونده را شناسایی کردم که ارزش این پروندهها بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان بود که در اجرای احکام مانده بود.
همان زمان آقای آملی دستور داد و آقای اژهای شخصاً پیگیری کردند و بعد آقای رئیسی تشریف آوردند در جلسهای با ایشان، به جد دستور دادند و پیگیری کردند، کارگروهی تشکیل شد و بخشی از سرمایه ملت را از قاچاقچیان گرفت. به صفر نرسیده است، ولی فکر میکنم از آن اقدامات نزدیک به ۵۰ درصد اتفاق افتاده است و شاید ۵۰ درصد از آن پروندهها هنوز باقی است، ولی جلسهای که اخیراً با آقای اژهای داشتیم و خوشبختانه با تیمی که تشکیل دادهاند، جزو دغدغههای اصلی زمان آقای رئیسی که رئیس قوه بودند، بود. امروز هم جزو دغدغههای اصلی آقای اژهای به عنوان رئیس قوه قضائیه است و به جد تیمهایی که تشکیل دادهاند، در صدد بازگرداندن سرمایه مردم از دست قاچاقچیان هستند.
* برای بسیاری این سوال است که این لوازم و وسایلی که قاچاق است و ثبت و ضبط میشود، چه میشود؟اینها دو بخش است. کالاهایی که معمولاً وارد میشوند اگر مواد غذایی باشد طبیعی است که باید امحاء شود، چون بهداشت تائید نمیکند. بخشی شاید لوازم و قطعات باشد که اگر استاندارد تائید نشده، باید امحاء شود. بخشی هم کالاهایی است که مورد نیاز است. مثلاً در همین جنگ اقتصادی بخشی از کالاهای لوازم پزشکی داشتیم که مورد نیاز وزارت بهداشت بود.
من گردش کاری برای ریاست جمهوری گرفتم و ایشان دستور دادند که وزارت بهداشت بررسی کند، آنهایی که استاندارد و قابل بهرهبرداری است، مورد استفاده قرار گیرد و آنهایی که مورد استفاده نیست امحاء شود. برخی از کالاها نیز لوکس است مثل خودروهای لوکس که نه شمارهگذاری میشود و نه قابل تملک است امحاء میکنیم.
* یعنی خودروهای لوکس هم امحاء میشود؟!بله.
*خب نمیتوان کاری کرد که از آنها استفاده شود؟اگر قرار باشد کالاهای لوکس برای مردم ممنوع باشد برای کارگزاران هم باید ممنوع باشد.
*حضرت آقا چندین بار اشاره کردند مبارزه با قاچاق، مبارزه با کولبرها و افراد ضعیف لب مرز نیست؛ بلکه مبارزه با باندهایی است که بصورت کلان فعالیت میکنند. برای کولهبرها چه اقدامی شده است؟مرزنشین را سرمایه امنیت ملی میدانیم. مرزنشین واقعاً مرزدار کشور است و یکی از دغدغههای ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز این است که ما تجارت مرزنشینان را به عنوان یک اولویت و یک کار درازمدت که همه مولفههای تجاری، اقتصادی، توسعه یافتگی در آن احصاء شده باشد.
این طرح را خوشبختانه احصاء کردیم و در اواخر دولت گذشته به تصویب نرسید. اتفاقاً، چون در سال گذشته به استحضار آقای رئیسی ریاست محترم وقت قوه قضائیه رسیده بود، ایشان استقبال کردند و الان جزو اولویتهای دولت فعلی است. بحث کولهبری را قطعاً تبدیل به یک تجارت رسمی میکنیم. گفتگوها انجام گرفته و کارشناسی شده است و در حال تصمیم گیری است.
* متولد ۴۱ در یکی از روستاهای خرمآباد هستید.بله. من متولد سال ۴۱ هستم و در یکی از روستاهای نزدیک خرم آباد متولد شدم که اسم قبلی روستا تا سال ۵۴ «پیرجد» بود، ولی در سال ۵۴ به لحاظ روحیه انقلابی و شور و شعف مذهبی و حضور علما در این روستا که یک پایگاه انقلابی و دیرینه داشتند، اسم این روستا را به نام روستای «صاحبالزمان (عج)» تغییر دادند. ۴ سال قبل از انقلاب بود.
* پدر چه کاره بودند؟کشاورز بودند.
* چه کشاورزی میکردند؟دامداری و کشاورزی، گندم و جو و مسائلی از این قبیل بود.
*مادر خانه دار بودند؟بله.
*چند خواهر و برادر هستید؟از پدرم ۴ برادر و ۴ خواهر و یک برادر دیگر از پدر دیگر و مادر خود داریم.
*هنوز هم به روستا میروید؟من قبل از اینکه در تهران خانهدار شوم اولین خانه را آنجا برای خود ساختم. عهد و پیمانی با شهدا و ایثارگران و مردم آنجا بستم و خود را خادم آنجا میدانم. شاید خیلی از کشورها را هم متناسب با ماموریتهای خود رفتهام و بهترین نقطهای که برای من در دنیا لذتبخش است همین روستای پدریام است که آنجا بنای زندگی را نهادم.
*چه سالی ازدواج کردید؟سال ۶۴.
*چطور با حاج خانم آشنا شدید؟دختردایی من بودند.
*مهریه چقدر است؟۱۴ سکه.
*خطبه عقد را چه کسی خواند؟حجت الاسلام شاهرخی از روحانیون بسیار برجسته و صاحب نفوذ در خرمآباد که دفتردار بودند و ایشان افتخار دادند و این عقد را جاری کردند.
*حاج خانم کار و تحصیل هم داشتند؟تحصیلات ایشان تا دیپلم است و خانه دار هستند.
*چند فرزند دارید؟سه تا فرزند دارم که با نوهها ۶-۵ فرزند میشوند.
*۳ دختر یا پسر؟۳ دختر دارم.
*چه میکنند؟دختر بزرگ من به اخوی زاده خودم دادم و فرزند شهید است. تحصیلات ایشان تمام شده و خانهدار است. سه فرزند دارد. دختر دوم من مقطع کارشناسی ارشد را تمام کرده و دکترا قبول شده، کارمند یک شرکتی هستند. فرزند سوم من هم مشغول تحصیل است.
*در جایی گفته بودید یکی از نوهها میخواهد پلیس شود من خیلی تشویق نمیکنم.بله، نوه بزرگ من علی آقا است، معمولاً همراه من در مناسبتهای مختلف و مراسمات مختلف بوده و دوستان ایشان را دیدهاند. ایشان آن زمان دوست داشت پلیس شود و لباس پلیسی میپوشد و الان خیلی چاق شده و اگر بخواهد برود من اجازه نمیدهم و میگویم او را رد کنند. (میخندد)
*با بچهها و خانواده بحثهای سیاسی میکنید؟حالا اتفاقات کوچکی باشد، معمولاً همفکر و همراه هستیم.
* گفته بودید من به سه چیز اعم از ورزش، بهداشت و مواد غذایی حساس هستم.سه اصل را از روز اول که در بسیج بودم و بعد پلیس شدم، در زندگی من جایگاه ویژه دارد. یکی ورزش، یکی بهداشت و دیگری غذاست. این سه مورد تا الان باعث شده بتوانم اگر در کسوت نظامی باشم، یونیفرمی که میپوشم مناسب باشد و در بحث ورزش هم در بین دوستان و رفقا ید طولایی دارم.
*اهل چه ورزشی بودید؟آن زمان که بچه بودیم کشتی و فوتبال میرفتیم. بعد که نظامی شدیم بیشتر به پیاده روی، کوهنوردی و بدنسازی علاقه دارم. یک مدتی رئیس هئیت کوهنوردی نیروهای مسلح بودم. الان هم رئیس انجمن ورزشهای هوایی هستم. ورزش در زندگی من جایگاه ویژهای دارد.
* خرم آباد و لرستان آدمهای سیاسی کم ندارد، ولی متاسفانه در بعد اشتغال، کار برای جوانان، پیشرفت استانی خیلی با سطح مطلوب فاصله دارد.لرستان واقعاً در جنگ نقش اساسی داشت، در پشتیبانی جنگ نقش داشت. هر رزمندهای میخواست به سمت جنوب و غرب کشور برود باید از خرم آباد رد میشد و شاهد پذیرایی مخلصانه و خالصانه خرمآبادیها و لرستانیها باشد، اما بعد از جنگ شاید من به عنوان یک شهروند لرستانی، نه بعنوان کارگزار جمهوری اسلامی، میگویم لرستان واقعاً به سهم خودش در انقلاب اسلامی نرسیده و کمتوجهی شده است. امروز خیلی از استانها را که نسبت به لرستان عقبتر و ضعیفتر بودند، الان شرایط آنها بر همه مولفهها از لرستان بیشتر و بهتر است.
* در سیل اخیر هم اینطور بود.همین روستایی که من اهل آنجا هستم، هنوز آثار سیل را در خود دارد.
* اهل سریال، فیلم سینمایی هستید؟مباحث سیاسی را خوب میبینم، ورزشی را خوب دنبال میکنم. مباحث معرفتی به خصوص شبکه چهار را تماشا میکنم. مستند هم به خصوص مستندی که در حوزه ایرانگردی باشد، دوست دارم. خیلی اهل سریال و فیلم نیستم.
* تفریح آقای مویدی چیست؟رفتن به کوه، پیادهروی و رفتن به روستای صاحبالزمان (عج) است. در کنار اهالی روستا برنامه پیاده روی و رسیدگی به امور خدماتی روستا و پیگیری مشکلات برای من بهترین تفریح در طول عمرم است.
* به خانم در کار خانه کمک میکنید؟بعضاً اگر فرصت باشد، بله.
* مثلاً بلد هستید غذا درست کنید؟غذا را خیلی بلد نیستم، ولی در خانه معمولاً غذای خاصی میخورم. من اصلاً اهل فست فود نیستم. اهل نوشابه و سُس و چیپس نیستم. ولی غذاهای سنتی، غذاهای لری مثل چلوگوشت، کباب، املت را میتوانم درست کنم.
*گوشت در بین لرها خیلی جایگاهی ویژهای دارد.الان مقبولیت ندارد، ولی قبلاً این چنین بود. اینها غذاهایی است که از بچگی پدران ما آموختهاند که چطور باید خود را مراقبت کنیم. بعضاً ظرف شستن و جارو زدن و کمکهای این چنینی در خانه داریم.
* قبل از انقلاب فعالیت انقلابی داشتید.من میتوانم ادعا کنم روستای ما … به لحاظ اینکه علما در خانه ما رفت و امد داشتند که اخویها یا اخویزادههای بنده که از بنده بزرگتر بودند و جزو سرداران و فرماندهان بودند که به شهادت رسیدند، من تربیتیافته آنها بودم، اختلاف سنی ما ۲۰ سال بود. آن زمان به لحاظ اینکه رساله حضرت امام (ره) را در خانه ما پنهان میکردند و ساواک شنیده بود و تجسس کرد و پیدا نکرد. اعلامیه و ارتباط با قم وجود داشت. من در آن زمان نبودم، ولی در سال ۵۶ و ۵۷ کاملاً یک دانش آموز توجیح و آموزش دیده و در واقع مسلط به اوضاع و مسائل سیاسی روز بودم.
* بعد از انقلاب اولین مسئولیتی که گرفتید چه بود؟من اول بسیج بودم و همزمان من سه نهاد ثبتنام کردم؛ سپاه، وزارت اطلاعات که شکل گرفت و کمیته ثبتنام کردم. ما را در هسته گزینش بردند و مسئول بخشی از گزینش کمیته شدیم و بعد رئیس بازرسی شدیم، بعد جبهه و بعد وارد چرخه فرماندهی شدیم و مسئولیت را برعهده گرفتیم.
* جبهه اولین بار که رفتید چه زمانی بود؟سال ۶۵ اولین بار به فاو رفتم.
* چطور شد که کمیته منحل شد؟ کمیته، شهربانی و ژاندارمری ادغام شد و نیروی انتظامی شد؟ شما جزو موافقین یا مخالفین بودید؟من جزو مخالفین بودم.
* چطور؟!به لحاظ اینکه احساس میکردیم هر سه نیرو هویت خودش را از دست میدهد. کمیته انقلاب اسلامی به محض اینکه انقلاب شکل گرفت، اولین نهاد انقلابی بود، بعد سپاه شکل گرفت. این کمیته یک مولود همراه با انقلاب بود. در پسوند آن هم که انقلاب اسلامی بود، فکر نمیکردیم انقلاب این فرزند را براحتی ذبح کند؛ البته مصلحت نظام و تشخیص نظام بر این بود که ادغام شود.
ولی من فکر میکنم هر سه نیرو فدا شدند و آن گونه نیروهایی که در این سه نهاد باید به جاها و جایگاههایی میرسیدند، متاسفانه نرسیدند، البته شاید اگر این ادغام نمیشد مشکلات امنیتی برای نظام پیش میآمد. ما با سه نهاد امنیتی مواجه بودیم؛ ژاندارمری، شهربانی و کمیته. اگر در اغتشاشاتی که بعداً پیش میآمد، در فتنه ۸۸ من فرمانده استان فارس بودم، شاید بعد از تهران بیشترین تجمعات را در این استان داشتیم. شاید اگر این انسجام در بین نیروها نبود در همکاری و همراهی و اداره کردن امور امنیتی کشور اشکالاتی ایجاد میشد، اما اینکه بخواهند با این شعار بگویند این نهاد منحل شد، درست نیست.
* حکمی که در ناجا دریافت کردید چه بود؟من رئیس حفاظت اطلاعات در یکی دو استان شدم و بعد شاید اولین حفاظتی بودم که با دستور آقای قالیباف، فرمانده انتظامی استان گلستان شدم.
* پس با آقای قالیباف کار کردید؟بله.
* این درست است که دوران شکوفایی ناجا در دوره آقای قالیباف بود؟ببینید ناجا تا قبل از آقای قالیباف واقعاً هویت خود را نیافته بود. من احساس میکردیم برخی میخواهند این هویت به دست نیاید. این بعنوان یک نهاد امنیتی دست دو و سه تلقی شود. از نظر کادر انسانی بهترین نیروها و با تجربهترین نیروها و متخصصترین نیروی امنیتی را داشت، ولی تا زمان آقای قالیباف واقعاً قبل از ایشان احیا نشده بود. آقای قالیباف که آمد نفس تازهای گرفت.
* به حکم آقای قالیباف فرمانده استان گلستان شدید.بله.
* در آنجا وضعیت چطور بود؟ گلستان هم مرزی محسوب میشود؟بله. استانی بسیار دارای پتانسیلهای خوب، مردمی شریف و عزیز که جزو دوران خوش خدمت من بود. استان کوچکی است و برای اداره کردن امنیت کار سختی نبود. جوان بودم و اولین فرماندهی من بود خیلی برای من راحت بود.
* بعد به هرمزگان رفتید.بله.
* آنجا چطور بود؟یک دوره قبل از آن رئیس حفاظت اطلاعات آنجا بودم و استانی است که خیلی وابستگی به مردم آنجا دارم.
* در چه سالی به هرمزگان رفتید؟در سال ۸۴ رفتم تا ۸۶ انجا بودم و آقای احمدی مقدم دستور دادند که من را به فارس فرستادند.
* فارس به جهات مختلف پیچیدهتر از این دو استان است؟فارس از نظر تنوع، شاید به اندازه کل ایران تنوع دارد. هم تنوع در قومیت، هم فرهنگ، هم تنوع در سرزمین و هم تنوع در جرائم دارد. پیچیدهترین جرائم آن زمان در استان فارس اتفاق میافتاد. شاید استان راحتی برای خدمت کردن برای من بود و توفیقات خوبی در آنجا خداوند نصیب من کرد.
* در فتنه ۸۸ چطور ورود کردید؟استان فارس به لحاظ اینکه استان سیاسی است و عقبه سیاسی دارد و مردم این استان خط کشی شده از نظر سیاسی هستند، ولی خداوند لطف کرد با همکاری علمای آنجا و همه حوزههای امنیتی یک تعامل خوبی بین هر دو جریان برقرار کردیم که متعرض به اموال و مردم و خیابان بستن و برخورد با مامورین نداشته باشیم. یعنی بخشی از پتانسیل ما، جریان انقلاب بود که در اختیار ما بود و همکاری میکردند، پشتیبانی میشدیم و همراهی میکردند. جریانی هم که مخالف بود بخش اعظم افراد عاقل و دلسوز نظام بودند، آنها را بکار گرفتیم و با همکاری آنها طوری مدیریت شد که آن زمان در کشور به عنوان استانی که کمترین تخریب و کمترین مجروح را داشتیم. حتی یک مجروح و کشته در استان نداشتیم.
* جریان بهائیت هم آنجا پایگاه است.بله. یک پایگاه بهائیت آنجا داشتیم و فعال بودند.
* این هم کار را سخت میکرد؟برای سرزمینی مثل فارس این پررنگ نبود. خیلی کمرنگ و کوچک است و در حدی نیستند که بیان شوند، ولی در عین حال برای سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی همان کوچک بودن حائز اهمیت است.
* بعد به تهران آمدید و رئیس پلیس مواد مخدر شدید.بله. من خبر نداشتم و یک روز از طریق سایت متوجه شدم این حکم زده شده است. این با حکم آقای احمدی مقدم زده شد. بعنوان رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر منصوب شدیم و در سال ۹۰ مهاجرت به تهران کردیم و در این پست انجام وظیفه کردیم. این پست هم بین المللی به لحاظ نوع ماموریت و کاری که دارد، است. دامنه وسیع ماموریتی دارد و پلیس بین المللی و فراملی محسوب میشود.
*آنجا هم کارهای بزرگی کردید، همیشه در دایره منتقدان خودتان بودید که معتادان متجاهر، جمع نشدن آنها و قضایای مواد مخدر و … مطرح بود؛ به نظر من یکی از حوزههای سخت مواد مخدر است.در بحث اعتیاد هنوز مردم ما فهم درستی از آن ندارند و شاید نظام نتوانسته خوب فرهنگ درستی در فهم از اعتیاد ایجاد کند. فضا را قبلاً به سمت فضای پلیسی برده بودیم. اوایل انقلاب معتاد را میگرفتند و میبردند، آویزان میکردند، پادگان حبس میکردند، بازداشت میکردند، شلاق میزدند. اعتیاد نوعی بیماری است. دنیا به این رسیده که این بیمار را باید چطور درمان کرد.
* کشورهای دیگر چطور برخورد میکنند؟برعکس ما عمل میکنند.
* این مطلب را تحقیق شده بیان میکنید؟بله. بیش از ۳۰ کشور رفتهام و نشستهام و از صفر تا صد مباحث اعتیاد این کشورها را بررسی کردم. امروز دنیا به این رسیده که اعتیاد نوعی بیماری است و این بیماری باید در حوزه پیشگیری انجام بگیرد که تبدیل به بیماری نشود. اگر بیمار شد چگونه با آن برخورد کنند، اگر بیمار علاجناپذیر است چطور مدیریت شود، خانواده معتاد باید چگونه برخورد کند.
* مهمترین کاری که در پلیس مبارزه با مواد مخدر کردید، چه کاری بود؟من همین نگاه پلیس که بدبینانه به معتاد بود را تغییر دادم. اینکه پلیس برای جمع کردن معتاد در کف خیابان هزینه شود و نگهداری کند، این رویکرد را تغییر دادم. سطح بندی بین مواد خطرناک و مواد کم خطر کردیم.
* جمع کردن محله هرندی زمان شما اتفاق افتاد؟بله، زمان ما انجام گرفت و بازسازی شد. آن زمان شهردار هم آقای قالیباف بود که همکاری و همفکری خوبی داشتند. متاسفانه، چون آن برنامهها ادامه پیدا نکرد متاسفانه به حالت قبلی بازگشت.
* عجب! دوباره برگشته است؟بخشی به حالت قبلی برگشته است. البته اخیراً هم اقدامات خوبی انجام گرفته است، ولی معتقد هستم باید بیشتر به محلاتی همچون هرندی و شوش توجه کرد.
* بعد قائم مقام دبیر کل شدید.من عضو ستاد مبارزه با مواد مخدر بودم به لحاظ اینکه رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر بودم، آقای رحمانی فضلی که وزیر کشور شد و با حفظ سمت رئیس ستاد شدند، در جلسات خدمت ایشان رسیدیم و از قبل شناخت نسبی به ما داشتند؛ بلافاصله برای قائم مقامی ستاد پیشنهاد دادند. من نپذیرفتم. دوست داشتم در پلیس بمانم و تا یک سال مقاومت کردم. آقای رحمانی فضلی موفق شد آقای اشتری را قانع کند و این ماموریت را روی دوش ما گذاشتند و به عنوان قائم مقام در خدمت ایشان به مدت دو سال بودیم.
* واقعاً در بحث مبارزه با مواد مخدر دستگاههایی که باید انجام وظیفه کنند، وظایف خود را جدی میگیرند؟به اندازهای که پلیس این دغدغه را دارد و داشت، شاید دستگاههای دیگر ندارند. اولین دستگاهی که در این امر نقشآفرینی میکند صداوسیما است. حوزههای فرهنگی که باید فرهنگسازی کنند که با اعتیاد چطور برخورد شود. دستگاههای بهداشتی و دستگاههای پشتیبانیکننده شاید به اندازه پلیس این دغدغه را نداشتند.
*چند سوال متفاوت هم بپرسیم؛ سال ۶۸ به آقای هاشمی رای دادید؟نه، من از زمان آقای ناطق به آقای ناطق رای دادم.
* نه، آقای ناطق سال ۷۶ بودند.بله. بعد از آنکه آقای هاشمی آمدند. من به آقای هاشمی رای ندادم. خیلی از آقای احمدی نژاد آن زمان دفاع کردیم البته نه از آقای احمدی نژاد بلکه از رویکرد و شعار جدیدی که دادند، حمایت کردیم. ما خواستار تغییر بودیم.
* به چه کسی رای دادید؟من به آقای احمدی نژاد رأی دادم. هر دو دوره به ایشان رای دادم. البته متاسفانه!
* در سال ۸۸ هم به آقای احمدی نژاد رای دادید؟بله.
* سال ۹۲ چطور؟به آقای قالیباف رای دادم.
* سال ۹۶ چطور؟آقای رئیسی!
* سال ۱۴۰۰ هم به آقای رئیسی رای دادید؟بله. اتفاقاً من موقعی که ستاد مواد مخدر بودم، من را نهاد ریاست جمهوری خواستند و آقای رحمانی به بنده نگفته بود و فقط گفتند دفتر رئیس جمهور شما را میخواهد و با رزومه آنجا بروید. من رزومه را تحویل دادم و صحبت شد. به شوخی گفتم از نظر سیاسی من را انتخاب کردید یا از نظر مدیریتی و اجرایی و کاری؟
دوستان گفتند ما میدانیم از نظر سیاسی خط مشی متفاوتی دارید و ما هم سیاسی فکر نمیکنیم. نیاز به اینکه مدیر اجرایی داریم و آقای رحمانی فضلی معرف شماست و شما را تائید میکند. البته آقای روحانی برای من محترم هستند و در این ۴-۳ سال هر کاری که از طریق ستاد داشتیم، عنایت داشتند و این دال بر این نیست که آقای روحانی را قبول نداشتم. تشخیص و رأی ایشان این چنین بود و قرار نیست تجسسی انجام شود، ولی اولین حرفی که آقای روحانی بیان کرد، در نوروز ۹۷ بود که گفت، آقای مویدی دغدغه آقا را در کلام ایشان دیدید؟ گفتم بله، ایشان گفت دغدغه من دغدغه آقاست.
من دو دستور از آقا را معطل دیدم. افتخار میکنم این دو دستور را عملیاتی کردم. یکی دستور آقا در بحث سامانهها بود که معطل مانده بود. حتی مقاومتهایی صورت گرفته بود. این دستور را آقای رحمانی و بنده در بحث سامانهها داشتیم. اولین روزی که با هم برنامهریزی کردیم، اولین برنامه تمرکز بر بحث سامانهها بود. آقا در دیدار دولت فعلی در هفته دولت بیان کردند بحث سامانهها را دنبال کنید. در بحث تنفیذ تعدادی از کارگزاران در محضر آقا بودند ایشان از بحث قاچاق صحبت کردند.
من اولین اولویت کاری خودم را تمرکز بر اجرایی کردن سامانهها داشتم و در تاریخ این مدال برای من خواهد ماند و دستور دوم حضرت آقا بحث استقرار پلیس در گمرکات بود.
* که قبلاً مستقر نبودند؟بله. مقاومت هم شد. حتی برخی از وزرای وقت مخالفت کردند و نامه خدمت آقا نوشتند که آقا ناراحت شدند که شما باید دستور را اجرا میکردید، چرا نامه برای من نوشتید.
* چه کسانی نامه نوشته بودند؟فکر کنم یکی از مخالفین آن زمان وزارت راه و وزارت اقتصاد بود.
* زمان کدام وزرا؟آقای آخوندی یکیشان بود و دیگری را نمیدانم که مخالفت کردند و آقا ناراحت شده بود. من گردش کار را خدمت آقای روحانی گرفتم، آقای روحانی به آقای جهانگیری دستور داد و من خدمت ایشان رسیدم. دیدم ذهن آقای جهانگیری آمادگی دارد و همراه ما بود. گفتم آقا دستور داده و من میدانم برای پلیس هزینه دارد و پلیس باید پاسخگو باشد، ولی باید دستور آقا عملیاتی شود. آقای جهانگیری دستور داد و گفت ستاد مرجع تنظیم آئیننامه و شیوهنامه باشد. ما با آقای رحمانی فضلی نشستیم و خوشبختانه بحث استقرار پلیس را بررسی کردیم. روزهای اول که خدمت سردار باقری رفتم، ایشان بیان کرد این جزو مطالبات آقاست و وظیفه من است و از شما که جزو نیروهای مسلح هستید این مطالبه را دارم. من به ایشان قول دادم که پلیس را مستقر کنیم.
* در گمرک با نماینده مجلس درگیری شده بود، این در زمان مسئولیت شما بود؟آن زمان من نبودم، قبل از من بود. البته با گمرک تنش زیاد داشتیم. یکی از دستگاههایی که در بحث سامانهها هنوز به وظیفه خودش عمل نکرده و ما معرفی کردیم، گمرک است؛ گمرک باید پاسخگو باشد. بخشی از هزینههای ناخودآگاه ما در بحث تجارت...
* چرا همراهی نکرده است؟یکسری برداشتهای من درآوردی و مقاومتهای سازمانی و دستگاهی بیخود است که مصلحت نظام را در آن نادیده میگیرند.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری مهر، تاریخ انتشار:۱۹ شهریور ۱۴۰۰، کدخبر: ۵۳۰۱۴۶۷، www.mehrnews.com