شعار سال: فعالیتهای پژوهشی در حوزه دین و قرآن بخشی از فعالیتهای دانشگاههای کشور را تشکیل میدهند، اما انتقادی که گاه بیان میشود این است که این پژوهشها تکراریاند یا کاربردی نیستند.
برای بررسی بیشتر وضعیت پژوهشهای قرآنی در دانشگاهها با علیرضا کاوند، رئیس دانشکده قرآنی تهران و علی شریفی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، به گفتگو نشستیم که بخش اول این نشست را میخوانید.
تحلیل شما از وضعیت پژوهشهای قرآنی در کشور چیست؟ آیا با این دیدگاه موافقید که این پژوهشها جنبه کاربردی ندارند؟
شریفی: اگر بخواهیم نگاهی کلی به پژوهشهای قرآنی در کشور بیندازیم، نقایص و عقبماندگیهایی دیده میشود. اگر پژوهشها را طبقهبندی کنیم، میتوان آنها را در پنج قالب شامل کتاب، مقاله، پایاننامه، پروژههای پژوهشی و کرسیهای نظریهپردازی دسته بندی کرد که در هر کدام از این بخشها مشکلاتی وجود دارد و لزوم توجه بیشتر به رفع این نقایص واضح است.
دانشگاههای ما و گروههای قرآن و حدیث از تحولات قرآن پژوهیِ روز عقب هستند و بخشی از این عقبماندگی به نقصی برمیگردد که بنده اسم آن را «احساسِ استغنا» میگذارم. ما تصور میکنیم نیازی به اطلاع پیدا کردن از پژوهشهای قرآنی روز در جهان عرب و غرب نداریم؛ لذا به دلیل احساس استغنا، در این حوزه هیچ تلاشی نمیکنیم. نقص دیگر این است که در برقراری ارتباط با مراکز قرآنی مطرح در جهان ناتوان و از این حیث از خروجیهای پژوهشی در جهان بیاطلاعیم و جهان نیز از پژوهشهای ما بیاطلاع است.
این نکاتی که گفتید مهم است و البته به نظر میرسد که خودمان هم نظریهپردازی در زمینه قرآنی نداریم؟
شریفی: در زمینه برگزاری کرسیهای نظریهپردازی، تلاشها زیاد نیست، چراکه ساختارهای ما در دانشگاهها، اساتید را به این سمت سوق نمیدهد و تشویق نمیکند. در آثار پژوهشی مثل پایاننامهها، مقالات و کتب دارای مشکلاتی هستیم، لذا با دیدگاه شما موافقم که نظریهپردازی قرآنی نداریم.
طبق سخن دکتر شریفی، دانشکدههای ما از تحولات قرآنپژوهشی بیاطلاع هستند. آیا شما با چنین دیدگاهی موافقید و علت آن را چه میدانید؟کاوند: با توجه به اینکه مجموعه برآیند فعالیتهای قرآنی در کشور از نظر متخصصان و متولیان امر مطلوب نیست و نیاز به اصلاح و حل چالش و معضل دارد، راهکارهای مختلفی وجود دارد و برای حل مشکلات نیازمند بازبینی در راهبردها و راهکارها هستیم. بازبینی نسبت به عقبه کار ضروری است. امروزه در حوزه قرآنپژوهی و فعالیتهای قرآنی از حیث تحقیقی، مشکلات بسیاری وجود دارد که بخشی از آنها به موازیکاری در کشور برمیگردد.
این موازیکاریها تصمیمگیری را برای افرادی که میخواهند فعالیتهای پژوهشی قرآنی انجام دهند با مشکل مواجه کرده است. بخشی از مشکل به این برمیگردد که گاهی اوقات در حوزه مطالعات قرآنی تقلیدپذیریم. بخش دیگری از مشکل نیز ناشی از این است که در حوزه پژوهشهای قرآنی نگاه ما اینگونه است که نیازی به نگاه به خرد جمعی، دیدگاههای دیگر و تضارب آرا نداریم. این موارد میتواند ما را به سمت عقبافتادگی و ایستایی سوق دهد. طبیعتاً با مشکلاتی مواجه هستیم که برای حل آنها، بررسی کامل این عقبه وظیفه تخصصی ماست؛ لذا تقلیدپذیری و استغنا مشکل اصلی ایستایی و حتی عقبافتادگی پژوهشهای قرآنی در کشور است که حل آنها میتواند دریچهای را به سوی مطالعات جدید باز کند.
آقای دکتر شریفی فرمودید که جهان از پژوهشهای ما بیاطلاع است و ما هم بیاطلاعیم. علت این انقطاع و بیاطلاعی را چه میدانید؟شریفی: یکی از مشکلات جامعه قرآنی ما، ناتوانی در برقراری ارتباط زبانی با جهان عرب و جهان غرب است. اگر سایتهای مطرح دنیا را ببینید به این نتیجه میرسید که مثلاً انتشارات بریل در لایدن هلند، انبوهی از آثار پژوهشی را در طول سال اعم از کتاب، مجله و مقالات منتشر میکند؛ لذا حجم تولیدات آنها بسیار بیشتر از ماست، در حالی که ما داعیهدار قرآنیم و معتقدیم که قرآن مانیفست اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه و منشور فرهنگی ماست و باید تولیدات زیادی داشته باشیم. نقص عمده به همان احساس استغنا و مشکلات ارتباط زبانی برمیگردد که جامعه دانشگاهی ما با آن درگیر است.
یکی دو بار به موضوع احساس استغنا اشاره کردید، اگر ممکن است کمی این مسئله را باز کنید؟ شریفی: الان در روند تحولات قرآنپژوهی در جهان غرب، اساتیدی که در دانشگاههای آنجا و حتی در جهان عرب حضور دارند مثلاً بر مطالعات ادبی قرآن، مطالعات زبانشناختی و معناشناختی قرآن تمرکز کردهاند، اما دانشگاههای ما به این مقولات توجه چندانی ندارند، چراکه فکر میکنیم در زمینه معارف قرآنی و دینی همه چیز داریم و دیگران نمیتوانند چیزی بر دانش ما بیفزایند.
مشکل عمدهای که در گروههای قرآن و حدیث مخصوصاً در زمینه پایاننامهها داریم این است که با وجود اینکه دولت هزینه زیادی میکند، اما جهتدهی وجود ندارد و گروههای ما نیز برای آینده برنامهریزی ندارند و پایاننامهها بدون هدف دفاع میشوند. از سوی دیگر روشهای سنتی در زمینه روش تحقیق ساری و جاری است. همچنین دانشجویان اطلاعی از روشهای پژوهشی جدید همانند روش تحلیل گفتمان، تحلیل محتوا و تحلیل تطبیقی ندارند.
ما با تورم شدید در پایاننامهها و با موضوعاتی مواجهیم که اکثراً کهنه و غیرکاربردی هستند و توجه نمیکنیم که در چه سالی زندگی میکنیم. حدود چهل سال از انقلاب اسلامی گذشته است و این انقلاب نیاز به نظامسازیهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارد و پایاننامهها باید معطوف به حل این مشکلات و نیز کاربردی باشند، اما در عمل اینگونه نیست.
در بحث مطالعات قرآنی از میانرشته ایها نیز غافل شدهایم و توجه ما صرفاً به قرآن و حدیث محض است و توجه نمیکنیم که جهان امروز جهان میانرشتهای است، در حالی که میتوانیم با استفاده از دادههای علم معناشناسی و انسانشناسی، پژوهشهای جدیدی را سامان دهیم تا بیشتر به فهم مراد خداوند از آیات قرآن نائل شویم. همچنین روشهای پژوهشی ما بهروز نیست و برنامهریزیها ضعیف و حمایتهای مالی اندک است؛ بنابراین نمیتوانیم به سمت تولیدات بدیع و نظریهپردازی برویم.
آقای دکتر کاوند، همانگونه که مطلع هستید دایرةالمعارف لیدن را، که یکی از منابع مهم است، خارجیها نوشتهاند، در حالی که باید مسلمانان بیشتر به قرآن توجه میکردند. به نظر شما چرا ما عمدتاً مصرفکننده هستیم و از تلاشهای دیگران استفاده میکنیم؟
کاوند: بنده از دو نکته انتهایی صحبتهای آقای دکتر شریفی که بحث مالی و برنامهریزی را مطرح کردند استفاده میکنم. از نظر قانونی، یک درصد بودجه دانشگاهها باید به مباحث پژوهشی اختصاص یابد و یک چهارم از آن یک درصد هم باید بودجه گرنت باشد، اما آیا در دانشگاههای ما یک درصدی که مربوط به بودجه سالانه است به معاونت پژوهشی و فعالیتهای علمی اختصاص مییابد؟ مکرر دیدهایم که چه در دانشگاههای دولتی و چه غیردولتی این اتفاق رخ نمیدهد.
اگر هم تصور کنیم که آن یک درصد اختصاص یافته است آیا هزینه گرنت اختصاص مییابد؟ گرنت هم محرکی برای نگارش مقاله و تولیدات علمی است. برای یک اثر علمی در رشتههای فنی و مهندسی میبینیم که بیش از صد تا دویست میلیون تومان هزینه میشود تا یک طرح فنی به بار بنشیند، اما در رشتههای علوم دینی توقع این است که یک طرح با دو تا سه میلیون تومان به بار بنشیند؛ بنابراین با این شرایط نمیتوانیم دایرهالمعارفی در حد لیدن یا در نقد مداخل آن با حضور گروهی از اساتید ایرانی تهیه کنیم.
البته ترجمه پنج جلد لیدن در بازار وجود دارد، ولی آیا یک انگیزه و همت عمومی میان برجستگان علوم قرآن و حدیث ما و در فضای وسیعتر در جهان اسلام وجود دارد که پاسخی به برداشتهای کسانی دهند که این دایرةالمعارف را نوشتهاند؛ هرچند برخی از نویسندگان دایرةالمعارف همانند ابوزید مسلمان بودهاند. به نظرم چنین همتی وجود ندارد و فعالیتهای بسیار مختصری صورت میگیرد که برای پاسخ به شبهاتی که مطرح میشود کفاف نمیکند.
در این دایرهالمعارف نگاه خوبی به پیغمبر (ص)، اسلام و قرآن و مفاهیم قرآنی وجود ندارد؛ بنابراین باید به خوبی به آنها پاسخ داده شود. همین مشکلات در دایرةالمعارف اسلام هم وجود دارد که اتفاقاً نسخه اصلی آن هم چاپ هلند است و به سه زبان فرانسوی، آلمانی و انگلیسی منتشر و نیز در برخی کشورهای اسلامی ترجمه شده، اما پاسخی به آن داده نشده است، چراکه تفکرات منحرف زیادی در مباحث دینی و اسلامی در آن وجود دارد و حتی مفاهیم زیادی همانند جهاد تحریف شده و نگاه دیگری به آن مفهوم در جامعه اسلامی ایجاد شده است. امروزه جامعه اسلامی تصور میکند که مثلاً مفهوم جهاد به گونه خاصی است که نویسندگان اشاره کردهاند یا دخل و تصرف زیادی در آن شده تا دیدگاه اسلام تخریب شود.
ما انجمنهای زیادی همانند انجمن قرآن و حدیث و مؤسسات زیاد و دانشکدههای قرآنی بسیاری در سراسر کشور داریم، اما آیا همتی وجود دارد که به این شبهات پاسخ داده شود. البته باید برنامه و حمایتهای مالی هم وجود داشته باشد. آیا وزارت علوم چنین مطالبهای را از دانشکدههای قرآنی داشته است؟ طرح حمایت از کاربردیسازی پایاننامهها ۱۳۹۹ ابلاغ و بنا شد که تمام برنامههای دانشگاهها همانند کرسیها و نشستهای علمی به سمت کاربردی شدن سوق داده شود، اما آیا مراکز علمی و دینی یا نهادهایی همانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی و مراکز تأثیرگذار قرآنی به صورت رسمی مطالبات خود را به وزارت علوم اطلاع دادند تا حمایت شوند. از سوی دیگر ممکن است یک دانشگاه برنامهریزی کند، ولی حمایت نشود؛ لذا ارتباطی بین متولیان امر فرهنگی و قرآنی در کشور وجود ندارد؛ بنابراین باید ارتباطی وثیق در این حوزه برقرار شود. ادامه دارد...
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایکنا، تاریخ انتشار:۸ آبان ۱۴۰۰، کد خبر:۴۰۰۷۹۶۸، www.iqna.ir