پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۶۸۰۵۸
تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۵
سقوط دولت افغانستان و سلطه طالبان، آغاز بحران برای مردم بود؛ مردمی که هرچقدر به دنبال دادخواهی می‌روند، صدایشان به گوش کسی نمی‌رسد و حالا فریادهایشان تبدیل به بغض‌های فروخورده در گلویی شده که بار‌ها در طول گفتگو صدای ملاله را قطع و اشک‌هایش را جاری می‌کند: متاسفانه هر دادخواهی که انجام می‌دهیم، هیچ کس جوابگوی ما نیست
شعار سال: طالبان یک گروه تروریستی است؛ حتی اگر نام «دولت اسلامی» بر خود بگذارند و موبایل به دست بگیرند و جملات مدرن بر زبان برانند، دستشان از اسلحه جدا نمی‌شود. آن‌ها حتی نمی‌توانند برای سوار شدن بر وسایل شهربازی یا خرید سیم کارت موبایل، تفنگ‌هایشان را از خودشان جدا کنند. طالبان تروریستند؛ آن‌ها به قلب و آرزو‌ها و دستاورد‌های مردم افغانستان شلیک می‌کنند.

«همه چیز یک شبه از بین رفت و شوک آن هیچ وقت از ذهن ما بیرون نمی‌رود. حتی اگر یک روزی زندگی‌های مرفهی داشته باشیم، هیچ چیز نمی‌تواند ما را از نظر روحی و روانی درمان کند، چون انقدر ضربه‌های سختی دیده‌ایم که حد ندارد. اینکه یک نفر با تمام زحماتش به یک جایی رسیده و همه‌چیز آنقدر ویران می‌شود که حتی نتواند از صفر شروع کند، وصف حال ماست. ما آنقدر صفر شدیم که نه صدایمان بالا می‌آید و نه می‌توانیم دوباره راهی را شروع کنیم»؛ این توصیف چند خطی ملاله از آن چیزی است که حضور طالبان برای بسیاری از مردم افغانستان به ارمغان آورده. مردمی که ۲۰ سال تمام برای به حقیقت پیوستن رویا‌ها و آرزوهایشان جنگیدند و همه آن‌ها در عرض چند هفته نقش بر آب شد. ملاله یکی از هزاران نفری است که حضور طالبان زندگی‌ش را ویران کرده و خانه‌نشینی برایش به ارمغان آورده؛ ویرانی آنقدر که حتی نمی‌تواند با نام خود مصاحبه کند و می‌خواهد که برای حفظ امنیت خود و خانواده‌اش از نام مستعار استفاده شود. این سرنوشت همه کسانی است که در طول سال‌های گذشته، درس خوانده‌اند، با فرهنگ سنتی افغانستان جنگیده‌اند، سر کار رفته‌اند و توانسته‌اند دستاورد‌هایی داشته باشند، اما با آمدن طالبان همه‌چیز نقش بر آب شده. از روزی که طالب‌ها بر افغانستان مسلط شده‌اند، دختران از تحصیل بازمانده‌اند، آلات موسیقی شکسته شده‌اند، جسد زنان را از گوشه و کنار شهر‌ها پیدا می‌کنند، دادستان‌های افغانستانی به طرز مرموزی کشته می‌شوند، زنان از کار برکنار شده‌اند، خانواده‌ها از فقر دخترانشان را می‌فروشند، تعداد زیادی از مردم از کشور فراری شده‌اند و برخی در وطن فراری‌اند، گرسنگی و فقر جان مردم را به ستوه آورده و حالا در تازه‌ترین اقدام، به جان انجمن مستقل وکلای مدافع افغانستان افتاده‌اند و دستور داده‌اند که باید این انجمن دولتی شود. آن‌ها یک روز با نیروی نظامی وارد انجمن مستقل وکلای مدافع که مقر آن در کابل است شدند و با اسلحه همه را لت و کوب کرده و در همه اتاق‌ها را بسته و به زور بر آنجا حاکم شده و تمام وکلایی که قبلا در این بخش کار می‌کردند را از وظایفشان کنار گذاشته‌اند.

ملاله انجمن مستقل وکلای مدافع را چنین توصیف می‌کند: «انجمن مستقل وکلای مدافع همانطور که از نام آن معلوم است انجمنی است که مستقل است؛ مثل همه انجمن‌های جهان که باید مستقل باشد و نباید دولتی باشد، چون اگر دولتی باشد با بخش دادگستری و دادستانی ادغام می‌شوند و این باعث می‌شود که عدالت درست در جامعه برقرار نشود». بنابر توضیحات این وکیل ۳۲ ساله که خود یکی از اعضای این انجمن بوده، در ۲۰ سال گذشته، یعنی در همان مدتی که افغان‌ها توانستند طعم زندگی بدون سلطه طالبان را بچشند، یک دسته از حقوقدان‌ها انجمن مستقل وکلای مدافع در افغانستان را پایه گذاری کردند. روش کار هم به این صورت بوده که کسانی که از رشته‌های حقوق و شرعیات فارغ التحصیل می‌شدند، امتحان می‌دادند و در صورت قبولی در آزمون برای آن‌ها کارت عضویت صادر می‌شد، پذیرفته شدگان بعد از گذراندن یک دوره ۶ ماهه، طی مراحلی دوسیه‌های قضایی را پیش می‌بردند.

مبنای این انجمن از ابتدا «استقلال» و ادغام نشدن با دولت بوده؛ قرار بر این بوده تنها سازمان‌های بین‌المللی داخلی و خارجی بتوانند بر آن نظارت داشته باشند و برهمین اساس هم هزینه‌های آن از حق عضویت و حق‌الزحمه وکیل مدافعان تامین می‌شد.

همه‌چیز به ظاهر خوب پیش می‌رفت تا اینکه طالبان آمدند: «طالبان به بهانه اینکه آزمون‌های انجمن ممکن است مورد قبول آن‌ها نباشد، گفتند باید اعضای انجمن دوباره در وزارت عدلیه امتحان بدهند چرا که می‌خواهند روی انجمن نظارت کنند و برنامه‌شان این است که این انجمن را با وزارت عدلیه ادغام کنند. وزارت عدلیه‌ای که تمام کارت‌ها و اسناد و مدارک ما را از بین برده‌اند و عملا باعث شده که تمام فعالیت‌های ما بی‌اعتبار شود. حالا آن‌ها می‌خواهند که ما دوباره در وزارت عدلیه امتحان بدهیم». در این مورد هم وضعیت برای زنان افغانستانی، سخت‌تر از مردان است؛ بعد از این اعلام طالب‌ها گروهی از وکلای مرد به وزارت عدلیه رفته که خب البته از آن‌ها بیشتر درباره موضوعات فقهی سوال شده است، اما نکته قابل توجه اینجاست که تا کنون به زنان اجازه آزمون دادن در عدلیه را نداده‌اند.

ملاله معتقد است که هدف طالبان از این کار «بستن در قضا و وکلات بر روی زنان» است. سرنوشتی که در بسیاری بخش‌های دیگر گریبان زنان و مردان فعال افغانستان را گرفته و آن‌ها هم مانند بسیاری از دادستان‌ها، فعالان حقوق بشر، فعالان زن، فعالان اجتماعی و مدنی افغانستان کشته، فراری یا خانه‌نشین شده‌اند: «بعد از اینکه طالبان آمدند تعداد زیادی از بانوانی که در بخش وکالت کار می‌کردند، ناپدید شدند و بیشتر آن‌ها از بین رفته‌اند یا مورد تهدید بودند و فرار کردند. فعلا بیشتر وکلای مدافع در خانه هستیم و با خطر جانی شدیدی رو به رو هستیم. چون مثلا من برای ۹ سال وکالت کرده‌ام و قضایای تجاوز، سرقت، دزدی، خشونت‌های خانوادگی و طالبان را پیش برده‌ام و الان تمام این کسانی که بدون دلیل از زندان‌ها رها شده‌اند، بار‌ها پیام می‌دهند یا نامه می‌فرستند که ما شما را از بین می‌بریم».

ملاله ۳۲ ساله است؛ تا کلاس ششم در ایران درس خوانده و بعد از آن، با خروج طالبان از ایران دوباره با خانواده به وطنشان برگشته‌اند. او در مزارشریف به دانشکده حقوق رفته و همزمان فعالیت‌های مدنی و خبرنگاری و دادخواهی انجام می‌داد و کار هم می‌کرد. سال ۱۳۹۲ از دانشکده حقوق مزار شریف (بلخ) فارغ التحصیل شده و بعد از آن در مجتمع جامعه مدنی افغانستان استخدام و فعالیت‌های مدنی، حقوق بشری و دادخواهی خود را به شکل جدی‌تری پیگیری کرده است. او بعد از آن در یک پروژه‌های یک ساله در بخش شورا‌ها هم شرکت کرده و بعد از آن به مدت یک سال رستورانی به نام «بله» (YES) داشته و در نهایت برای کارشناسی ارشد در دانشگاه شهید بهشتی ایران قبول شده است. او ارشد را به عنوان شاگرد اول به پایان رسانده و به افغانستان برگشته تا کار‌های ورود به دانشگاه برای مقطع دکتری را به پایان برساند. ملاله همزمان با انجام کار‌های دانشگاه، در وزارت داخلی بخش تفهیم قوانین مشغول به کار شد که طالبان آمدند و کابل سقوط کرد.

سقوط دولت افغانستان و سلطه طالبان، آغاز بحران برای مردم بود؛ مردمی که هرچقدر به دنبال دادخواهی می‌روند، صدایشان به گوش کسی نمی‌رسد و حالا فریادهایشان تبدیل به بغض‌های فروخورده در گلویی شده که بار‌ها در طول گفتگو صدای ملاله را قطع و اشک‌هایش را جاری می‌کند: «متاسفانه هر دادخواهی که انجام می‌دهیم، هیچ کس جوابگوی ما نیست. هم شغلمان را از دست دادیم و هم جانمان در خطر است و وقتی به وزارت عدلیه مراجعه می‌کنیم، اصلا پاسخگو نیستند. چون آن‌ها کار بلد نیستند و اصلا وزارت عدلیه یا قضا یا دادستانی یا دادگستری کار و مراحل قضایی را بلد نیستند. به نظر من اگر طالبان باشند در این دوره هیچ کدام از ما نمی‌توانیم کاری انجام دهیم. من چند وقت پیش زندان طالبان را هم کشیدم و با مشکلات زیادی مواجه شدم و باز هم می‌خواهم مبارزه کنم، ولی جایی برای مبارزه نیست.»

زندان رفتن ملاله مدتی بعد از حضور طالبان در افغانستان بوده. او با خراب شدن اوضاع در تظاهرات‌های کابل علیه طالبان شرکت می‌کرد، اما در یکی از این تظاهرات توسط طالبان دستگیر می‌شود: «ماشین‌های طالبان آمدند و همه‌مان را داخل ماشین کردند. من و برادرم را از صحنه تظاهرات بردند و ما نمی‌دانستیم کجاییم. من ۱۲ ساعت پیش طالبان بودم و مورد لت و کوب و کتک قرار گرفتم، اما خوشبختانه قبل از آن که ما را بگیرند، موبایل‌هایمان را در جوب انداخته بودیم و آن‌ها هیچ سندی از ما نداشتند. من یک شب را در حبس طالبان بودم و هرچه پدرم این‌ها دنبالمان می‌گشتند ما را پیدا نمی‌کردند. در نهایت طالبان از ما تعهد گرفت و به ما گفت دیگر این کار‌ها را نکنید و نشانی خانه‌هایمان را گرفت و دوباره را روی سرم کشیدند و من را کنار مرقد امام پیاده کردند. من اصلا نفهمیدم در این ۱۲ ساعت کجا بودم. وقتی که من به خانه آمدم خانواده‌ام از من پرسیدند برادرت کجاست؟ من گفتم نمی‌دانم و متاسفانه برادرم را ۱۸ روز در زندانشان نگه داشتند و او را خیلی کتک زدند انقدر که هنوز زخم‌های او خوب نشده است. بعد از آن ما هر زمان که به بیرون پنجره نگاه می‌کردیم می‌دیدیم بعضی از افراد طالبان که ما آن‌ها را نمی‌شناختیم می‌آیند و می‌روند و خانه را نظارت می‌کردند».

بغض ملاله، اما فقط از ظلم طالبان نیست، او از خودی‌هایی که به آن‌ها خیانت کرده‌اند هم گلایه دارد: «من هر کاری کردم که بتوانم خودم را از این شرایط بیرون بکشم و حداقل دیگر به دست طالبان نیفتم، راهی پیدا نکردم. انقدر در این پروسه خروج خیانت بوده و انقدر خود افغان‌ها و خارجی‌ها خیانت کردند که برای ما راهی برای خروج پیدا نشد. همه کار ما انجمن و دادخواهی بود و آن‌ها همه چیز را از ما گرفتند. حتی خود افغان‌ها و دفاتری که ما در آنجا کار می‌کردیم به ما خیانت کردند. الان هدف من اصلا بیرون رفتن نیست، اما اینکه ما چگونه مورد خیانت قرار گرفتیم خیلی دردآور است. خیلی سخت است وقتی اینهمه زحمت می‌کشید و حتی غذایی برای خوردن نداشته باشید یا دفتری برای نوشتن نداشته باشید و هیچی برایتان نگذارند. خیلی دردآور است».

ماجرا برای این وکیل ۳۲ ساله، اما فقط طالبان و خائن‌ها نیستند، او از سوی خانواده هم تحت فشار است: «از وقتی من به زندان طالبان رفتم، مثل آدمی هستم که خانواده‌ام قبولم ندارند و هر دقیقه از آن‌ها طعنه می‌شنوم یا مورد خشونت آن‌ها قرار می‌گیرم، چون آن‌ها می‌گویند تو به فکر آبروی ما نیستی یا می‌گویند اگر مردم خبردار می‌شدند که تو به زندان رفتی ما باید چکار می‌کردیم. الان هم در خانه زندانی پدر و مادر و خواهر و بردار هستیم تا مبادا کاری کنیم.»

اگرچه این روز‌های ملاله آنقدر سیاه و تلخ می‌گذرد که بار‌ها تاکید می‌کند امیدی برایش نمانده و بغض و اشک امان صحبت کردن را از او می‌گیرد، اما او همچنان به امید روزی زنده است که مردم افغانستان بتوانند دوباره آزادانه زندگی کنند و دستاوردهایشان را پس بگیرند. با این همه، این وکیل جوان گفتگو را با در خواست کمک از جامعه جهانی برای آنچه بر مردم افغانستان می‌رود و با این جملات به پایان رساند: «دخترانی که در افغانستان هستند و مبارز بودند، الان فقط به شکلی سعی می‌کنند زنده بمانند. دختری می‌شناسم که خبرنگار بوده و مشکل روحی و روانی پیدا کرده یا دختری را می‌شناسم که وکیل بوده و الان بیماری روحی گرفته است. ما هرچقدر می‌گردیم راهی برای این مشکلات پیدا نمی‌کنیم. نیروی طالبان هم روز به روز قوی‌تر می‌شود. حتی اگر این کشور روز به روز آبادتر شود با ایدئولوژی که این‌ها دارند، اینجا دیگر برای ما چیزی نمانده است، چون می‌دانیم که اگر مبارزه هم کنیم فروخته می‌شویم و جانمان از بین می‌رود. وقتی در راه حق جانت را از دست بدهی ناراحت نمی‌شوی، ولی وقتی می‌بینی مبارزه‌ات نتیجه نمی‌دهد خیلی دردآور است. وقتی می‌بینی هرچقدر مبارزه می‌کنی مبارزه‌ات نتیجه‌ای نمی‌دهد و هیچ کس نیست که صدایت را بشنود، خیلی دردآور است.»
 
ثمر فاطمی
 
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی امتداد نو، تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۴۰۰، کد خبر:۵۳۳۵، www.emtedad.news
اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین