شعار سال: شهید سجاد زبرجدی سهراب اهل تهران و محله خانیآبادنو ، متولد مهرماه 1370 ، از بسیجیان دهه هفتادی ،پرورش یافته در خانواده شهدا (شهید داود و شهید مرتضی کمانی از شهدای دوره دفاع مقدس از دایی های او هستند)،سپاهی مدافع حرم و .... . چند وقتی است که بدلیل وجود عبارات خاص در وصیت نامه شهید و برخی روایت ها از کرامات او، شاهد شهرت این شهید بزرگوار هستیم. هرچند که اعتقاد راسخ به کرامات شهدا داریم، اما ورود به این حوزه را همراه با تحفظات خاص دانسته و معتقدیم که باید بدور از نگاه های هیجانی،عرفی و انفعالی بوده و به اذن الله می بایست گرایش پذیر به سمت نگاه های عرفانی، شهودی ، تجارب دینی- استنباطی باشد.در متن زیر به بخش هایی از زندگی، شهادت و توصیه های دینی-عرفانی به یادگارمانده از این شهید پرداخته می شود. اطلاعات و توصیه ها بر اساس بررسی از منابع مستند گوناگون و مصاحبه با علی زبرجدی(برادر شهید)،فیروزه زیرجدی(خواهر شهید)، صفیه کمانی(مادر شهید)،برخی از دوستان شهید و مواردی همانند،جمع آوری و تدوین گردیده است.
نـام خـانوادگـی: زبرجدی سهراب
نـام پـدر: محمد
تـاریخ تـولـد: ۱۳۷۰/۱۱/۱۹
مـحل تـولـد: تهران
سـن: ۲۵ سـال
دیـن و مـذهب: اسلام شیعه
وضـعیت تاهل:ذکرنشده(به احتمال بالا مجرد)
شـغل:اطـلاعاتی مـوجود نـیست ( آخرین شغل ، به احتمال زیاد سپاهی)
مـلّیـت:ایرانی
تاریخ شهادت:۱۳۹۵/۰۷/۰۷
مزارشهید: گلزار شهدای بهشت زهرا (س) قطعه ۵۰ ردیف ۱۱۷ شماره ۱۴
نیمههای شب اوایل مهرماه (هفتم مهر 1395 )بود که صدای پیامک تلفن همراه، خبر شهادت شهید مدافع حرم سجاد زبرجدی را منتشر کرد. با خودم گفتم چه میکنند این جوانان عاشورایی که در ایام عزاداری سالار شهیدان خود را به قافله کربلائیان میرسانند. همه داشته مادری که(صفیه کمانی) بعد از فوت همسرش با وجود مشکل شنوایی و عدم قدرت تکلم، فرزندانش را با حب اهل بیت پرورش داد و دستپروردهاش شهید مدافع حرم شد.
سجاد مدافع حرم ،دنبالهروی راه داییهای حافظ وطن
همکلامیمان با مادر شهید سجاد زبرجدی شرایط خاصی داشت. مادری که سعی میکرد با زبان بیزبانی برایمان از دردانه شهیدش بگوید(کوچک ترین فرزند خانه). صفیه کمانی همه صحبتهایش را با بغضهای ترکخورده درهم میآمیخت و اگر نمیتوانست منظورش را بفهماند، نوشتاری به دستم میداد تا به این ترتیب بتواند روایتگر زندگی تا شهادت فرزند شهیدش باشد. صفیه کمانی سخنانش را از دردانهاش اینگونه آغاز میکند:
سجاد در خانواده شهدا رشد کرد. داییهایش داود و مرتضی کمانی هر دو از شهدای دفاع مقدس هستند. پسرم دوست داشت سپاهی شود و ما هم مشوقش بودیم. از خصوصیات بارز پسرم میتوانم به محجوب بودن، داشتن ایمان قوی، پاکدامنی و شجاعت، صداقت و مهربانی، ورزشکار و بسیار مسئولیتپذیر بودن، اشاره کنم. به نظر من همه این خوب بودنها و خالص بودنها، به خاطر علاقهاش به سرگذشت داییهای شهیدش داود و مرتضی کمانی بود.
برادر شهید سجاد زبرجدی می گوید که،سجاد ارادت خاصی به شهید حمیدرضا باقری داشت که در قطعه 24 ردیف 25 شماره 28 به خاک سپرده شده است. هفت سالی میشد که این ارتباط بین سجاد و شهید باقری وجود داشت. من و دوستانش نمیدانیم چرا سجاد این شهید را انتخاب کرده بود! اما به گفته خود سجاد همه حوائج و خواستههایش را از برکت وجود شهید باقری گرفته بود. به نظر من آمینگوی دعای شهادت سجاد شهید حمیدرضا باقری بود شهید باقری در سال 1359 به شهادت رسیده است.
از مادر شهید میخواهم در مورد تربیت فرزندانش بگوید.روایت می کند که من با تمام سختیهای پیش رو در زندگی که عمدهترین آنها از دست دادن همسرم و نداشتن مسکن و نبود منبع درآمد و مشکل تکلم و شنواییام بود، سه فرزندم را با حب ائمه اطهار بزرگ کردم.
سجاد در اولین اعزامش به سوریه بسیار خوشحال بود (هرچند به خانواده نگفته بود که عازم سوریه است) و با شوق تمام روزشماری میکرد تا اینکه در اواخر خرداد ماه سال ۱۳۹۵ برای اولین بار عازم سوریه شد. پسرم سفارشهایی برای خانواده داشت که خواندن زیارت عاشورا، نافله، زیارت جامعه کبیره، دعا برای ظهور حضرت حجت، نماز اول وقت، امر به معروف و نهی از منکر، حفظ حجاب و پاکدامنی از جمله آنها بود. سجاد هر موقع که میتوانست زنگ میزد و از احوال خانواده باخبر میشد. اعزام دوم سجادم در تاریخ ۲۰/۶/۱۳۹۵ بود و نهایتاً بعد از گذشت ۱۸ روز، چهارشنبه ۷/۷/۹۵ به شهادت رسید.
برادر شهید روایت می کند که مرتبه اول به من گفت که عازم کردستان است. بعد از بازگشت از مأموریت، به من گفت داداشی حقیقتش این است که من به سوریه رفته بودم. خیلی از دستش ناراحت شدم و گفتم تو چرا به من نگفتی؟ گفت به خاطر اینکه ناراحت و نگران نشوی نگفتم . بعد از مأموریت اولش 25 روز به مرخصی آمد که اواخر مرخصی به من گفت دارم برای مأموریتی به اصفهان میروم و هشت ماهی آنجا هستم. با خودم گفتم اینطوری سجاد تا هشت ماه دور و بر ما ماندگار است و به سوریه نمیرود اما دو روز قبل از اینکه به اصفهان برود. مأموریت پیش میآید و سجاد مجدداً داوطلبانه راهی سوریه میشود. 20 شهریور 95 بود. من رفتم به مادر و خواهرم سر بزنم که از زبان خواهرم شنیدم سجاد به سوریه رفته است.از دستش خیلی ناراحت بودم که چرا حقیقت را به من نگفته و راهی شده است. با خودم عهد کردم بعد از بازگشت کتک مفصلی به سجاد بزنم. چهار، پنج روز بعد از رسیدنش به حلب سوریه اول مهر ماه بود که به من زنگ زد. خیلی ناراحت بودم. گفتم من که با رفتنت مخالفتی نداشتم اما چرا به من نگفتی؟ گفت داداشی من دروغ نگفتم، قرار بود بروم اصفهان که مأموریت داوطلبانه خورد و به سوریه رفتم. روز پرواز هم تو سرکار بودی و من نمیتوانستم به شما اطلاع بدهم.
برخی از توصیه های دینی-عرفانی مطرح در وصیتنامه شهید سجاد زبرجدی
سلام علیکم و رحمه الله
خداوند منان، تمام مخلوقات خود را در اختیار اشرف مخلوقات قرار داد تا اشرف مخلوقات حق را از باطل تشخیص دهد و سپس حق را انتخاب نموده و دائم به یاد و رضای خداوند مشغول باشد تا از حق منحرف نشود. اگر این بنده اشتباه کند تمام محیط اطراف به او تذکر میدهند، اگر گوش و چشم او نمرده باشد اثبات این جمله بسیار ساده است! شما چهل روز دایم الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.
*** نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد.
*** سوره واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند.
*** انسان اگر میخواهد به جایی برسد، با نماز شب میرسد.
*** برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان (عج) نباشیم بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمان مان استوار بمانیم بهتر است آرزوی شهادت کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است.
*** برادران و خواهران من، امام زمان (عج) غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمیکند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید، زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.
*** هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه)
*** سه چیز را هر روز تلاوت کنید۱- زیارت عاشورا ۲- نافله ۳- زیارت جامعه کبیره .
*** اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم.
*** من منتظر همه شما هستم. دعا میکنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شهید شود. خداوند سریع الاجابه است، پس اگر میخواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.
*** همه ما همدیگر را در آخرت زیارت میکنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم؛ و سلام را به امام زمان (عج) بفرستید تا رستگار شوید.
*** خواندن فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید. همه شما را به جان حضرت زهرا (س) قسم میدهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد میکنم. نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود.
والسلام علیکم
بهشت زهرا (سلام الله علیها) قطعه ۵۰ ردیف ۱۱۷ شماره ۱۴
رهبر معظم انقلاب، در زیارت اهل قبور و ذکر یاد دیروز خود از شهدا در بهشت زهرا(سه شنبه ۱۱ بهمن ماه 1401) بر مزار این شهید هم ذکر فاتحه داشتند.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال،برگرفته از منابع گوناگون
سلام
ورود به این گونه مسائل باید با ظرافت صورت پذیرد. چشم اطاعت امر می شود.
شهید سجاد زبرجدی شهید مدافع حرم/ خاکیان خدایی
بعد دیدیم حکمت این شلوغی، برمی گردد به وصیت نامه سجاد که خطاب به مردم گفته:
« اگر درد دلی دارید یا خواستید مشورتی بگیرید بیایید سر مزار من . به لطف خداوند من همیشه حاضر هستم. »
شاید باورتان نشود اما ما هر وقت سر مزار سجاد میرویم میبینیم مزار پر از دسته گل است و اصلا احتیاجی نیست ما با خودمان گل ببریم.
شادی روح مطهر شهدا صلوات