شعار سال: دبیر کل کانون تربیت اسلامی کشور معتقد است: پس از انقلاب افقهای اجتماعی برای فعالیت معلمان گشوده شد. معلمان با توجه به پایگاه اجتماعی و محبوبیتی که داشتند در پیروزی انقلاب اسلامی میاندار بودند؛ و شهید رجایی و شهید باهنر که معلم بودند به ریاست جمهوری و نخستوزیری رسیدند و الگو و تراز انقلاب اسلامی شدند.
ایکنا به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران گفتوگویی با محمود فرشیدی، وزیر اسبق آموزش و پرورش و دبیر کل کانون تربیت اسلامی کشور انجام داده و به موضوع دستاوردهای نظام آموزش و پرورش طی چهار دهه و مسیر پیشرو پرداخته است که در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید.
آموزش و پرورش پیش از انقلاب را چگونه میبینید؟
مهمترین هدف تعلیم و تربیت در هر کشوری این است که نیروهای آینده را براساس فرهنگ، منافع و نیازهای خود برای پیشرفت کشور تربیت کند. هدف حاکم بر آموزش و پرورش پیش از انقلاب نوعی وابستگی و تربیت براساس الگوی غربی بود. بنیانگذار و طراح آموزش و پرورش جدید در کشور فردی به نام سناتور عیسی صدیق بود که در رسالهای اذعان کرده بود که آموزش و پرورش ما باید غربی شود.
۷۴ وزیر آموزش و پرورش از سال ۱۲۸۵ تا ۱۳۵۷، داشتیم. کسانی زمام امور آموزش و پرورش را بر عهده داشتند که از تحصیلات غربی برخوردار بودند و در بین آنها افراد فراماسونر، بهایی، بابی، تودهای و عضو سازمان سیا حضور داشتند که رسماً مأمور بودند تا آموزش و پرورش را به سمتی پیش ببرند که نسلهای آینده ما نه بهعنوان الگوی غربی بلکه شهروند درجه دو و وابسته به غرب تربیت شوند.
این الگو در عمل محقق میشد؛ مثلاً اولین درسهای کلاس اول دبستان و قهرمان دانشآموزان نامشان دارا و آذر بود؛ دارا یعنی بچه پولدار و قرار بود که الگوی دانشآموزان شود. همچنین در بحث محتوای دروس به شدت مصرفگرایی ترویج میشد مثلاً برای آموزش حرف «ل» کلمه «پول» و برای آموزش حرف «ز» کلمه «بازار» آموزش داده میشد. به روشهای مختلف سعی میشد که فرهنگ غربی در ذهن دانشآموزان ما حاکم شود.
الگوی معلمان ما زنهای غربی با پوشش غربی بود. زن چادری نشان داده شده در جامعه اینگونه بود که او چادر خود را به کمر بسته و در کنار حوض در حال شستن لباس است. کتابهای درسی ما از سوی انتشارات فرانکلین تولید و توزیع میشد.
با وقوع انقلاب اسلامی ایران چه تحولاتی در آموزش و پرورش ایجاد شد؟
در سال ۱۳۵۷ فقط ۴۷ درصد مردم ما باسواد بودند و امروز این رقم به بیش از ۹۰ درصد رسیده است. قبل از انقلاب ۳۸ درصد دانشآموزان از تحصیل محروم بودند. اکنون در مقطع ابتدایی فقط دو درصد دانشآموزان امکان تحصیل ندارند، ولی فرصت تحصیل در مقطع دبستان تقریباً برای همه فراهم شده است.
سال ۱۳۵۷ در مقطع متوسط دوم فقط ۳۷،۲ درصد دانشآموزان امکان ورود به این مقطع را داشتند و برای دو سوم دیگر دانشآموزان این امکان وجود نداشت. الان این وضعیت به میزان ۹۲ درصد رسیده است و همه دانشآموزان امکان رفتن به مقطع بالاتر را دارند. این وضعیت در بخش متوسطه دوم یعنی دبیرستان فاجعهبارتر بود و ۱۷.۲ درصد دانشآموزان امکان تحصیل داشتند و بیش از چهار پنجم دانشآموزان از ورود به مقطع دبیرستان محروم بودند؛ اکنون این عدد به ۸۴ درصد رسیده است.
قبلاً در زمینه عدالت آموزشی تبعیض فاحشی بین دانشآموزان دختر و پسر وجود داشت و ۳۸ درصد دانشآموزان در سال ۱۳۵۷ دختر و ۶۲ درصد پسر بودند که شاهد فاصله زیادی هستیم، اما اکنون این عدد به ۴۸ درصد رسیده و تقریباً بین دختران و پسران موازنه برقرار شده و حتی در دانشگاه مشاهده میکنیم تعداد دختران از پسران بیشتر است. قبل از انقلاب تعداد مدارس استثنایی ما ۲۳۷ مدرسه بود و اکنون بیش از ۱۲۷۴ مدرسه استثنایی وجود دارد.
آیا طی این مدت به عدالت آموزشی دست یافتیم؟
مدارس شبانهروزی الگوی موفق و از عواملی است که به عدالت آموزشی کمک میکند، زیرا در گذشته روستاهای پراکنده و دور از دسترس و محرومیت خانوادهها باعث میشد تا خانوادهها از ادامه تحصیل فرزندان خود جلوگیری کنند، اما در جمهوری اسلامی ایران مدارس شبانهروزی موفق شد دانشآموزان بسیاری در این مدارس تحصیل کنند. پیش از انقلاب ۶۵ مدرسه شبانهروزی داشتیم و اکنون بیش از سه هزار مدرسه شبانهروزی داریم و دانشآموزان از مناطق مختلف به این مدارس میآیند و تحت آموزش قرار میگیرند.
از سال ۱۳۶۶ مؤسسهای با عنوان باشگاه «دانشپژوهان جوان» راهاندازی شد تا دانشآموزانی که استعداد برجستهای دارند تحت پوشش قرار میگرفتند و این دانشآموزان توانستند بیش از ۷۰۰ مدال رنگارنگ در المپیادهای علمی برای ملت ایران به دست بیاورند و موفق شوند.
بعد از انقلاب مؤسساتی به نام پژوهشسراهای دانشآموزی تأسیس شد که دانشآموزان نخبه و نابغه در این مکانها فعالیت میکردند و اختراعات خود را به ثبت میرساندند. پیش از انقلاب مدارس تیزهوشان معدود و انگشتشمار بود و اکنون نزدیک به ۷۰۰ مدرسه استعداد درخشان داریم.
سطح علمی همکاران فرهنگی ما با رشد قابل توجهی مواجه بوده است؛ پیش از انقلاب ۱۲ درصد معلمان مدرک کارشناسی یا بالاتر داشتند، اما الان نزدیک به ۸۰ درصد معلمان مدرک کارشناسی و بالاتر دارند. ما بیش از دو هزار همکار دکتر معلم در آموزش و پرورش داریم.
پس از انقلاب افقهای اجتماعی برای فعالیت معلمان گشوده شده است. معلمان با توجه به پایگاه اجتماعی و محبوبیتی که داشتند در پیروزی انقلاب اسلامی میاندار بودند و فرهنگیان بعد از روحانیت بالاترین نقش را در پیروزی انقلاب داشتند. این فعالیتها بعد از مبارزه ادامه پیدا کرد و دیدیم که شهید رجایی و شهید باهنر که معلم بودند به ریاست جمهوری و نخستوزیری رسیدند و الگو و تراز انقلاب اسلامی شدند. بسیاری از معلمان نماینده مجلس، وزیر، فرماندار، شهردار، استاندار و... شدند و این فرصتها بعد از انقلاب ایجاد شد تا معلمان خود را نشان دهند.
بحث دیگر توسعه مدارس است که بعد از انقلاب اسلامی تعداد بسیار زیادی مدارس با کمک خیرین ساخته شد. قبل از انقلاب اگرچه هدف ترویج فساد بود و الگوهای عمرانی ملی مانند کاج جوانان مطرح بود تا دختر و پسر با هم بیشتر ارتباط و اختلاط داشته باشند، اما بعد از انقلاب ۵۸۰ دارالقرآن ایجاد شد و اردوگاههای آموزش و پرورش از ۳۵ اردوگاه به ۲۷۰ عدد افزایش پیدا کرد. کانونهای فرهنگی و تربیتی از ۳۰ مرکز به ۱۳۱۰ مرکز افزایش پیدا کرد. همچنین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از ۱۹۳ مرکز به ۶۸۴ مرکز افزایش یافت.
قبل از انقلاب فقط دو تشکل دانشآموزی وجود داشت، اما اکنون ۹ تشکل دانشآموزی وجود دارد که دانشآموزان فعالیتها و استعدادهای خود را در آنجا نشان میدهند. ما در سالهای پس از انقلاب شاهد ارتقای جایگاه سیاسی و منزلت معلم بودیم. دیدگاهی که امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری در رابطه با معلمان دارند این است که میفرمایند پدر و مادر معلم هستند و روحانی هم معلم است، اما معلم آموزش و پرورش متفاوت است. معلمی را شغل انبیاء دانستن نشان از جایگاه بالای معلمان است و مسئولین ما باید بتوانند به این الگوی نظری دست پیدا کنند.
با توجه به این توضیحات در آینده باید به چه جایگاهی دست یابیم؟
ما نقشه راه محکمی داریم و رهنمودهای امام (ره) و مقام معظم رهبری و سیاستهای ابلاغی که به سه قوه ابلاغ شده است که سیاستهای حاکم بر آموزش و پرورش در ۱۳ ماده مشخص شده تا این سیاستها بر آموزش و پرورش حاکم باشد؛ بنابراین از جنبه نظری جایگاه والایی پیشبینی شده است. با توجه به اینکه چند صد سال آموزش و پرورش غربی بر جهان حاکم بوده؛ این کار دشواری است که ما توانستیم به عنوان کشوری که پیشینه فرهنگی خودمان را داریم ادعای استقلال کنیم و الگویی طراحی کنیم که نه تنها برای خود بلکه برای بسیاری از کشورها قابل استفاده است.
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در کنار این سیاستهای ابلاغی است که به عنوان یک مجموعه مدون تدوین شده و آماده اجراست. تا پیش از این سند تحول بنیادین در دستور کار اجرایی مسئولان قرار نگرفته و بعضاً فراموش و تحریف شده بود. سیاستهای ابلاغی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش لحاظ شده و نسبت به همه چیز توصیه شده است و توصیه شده که بودجه آموزش و پرورش باید در اولویت باشد تا مشکلات معیشتی معلم برطرف شود. همه موارد مورد نیاز آموزش و پرورش در این سند مطرح و تأکید شده است که لازم است عملیاتی شود.
تحقق سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به چه ساز و کاری نیاز دارد؟
تقویت ساختار وزارت آموزش و پرورش از سوی سه قوه راه اجرای این سند است. حقیقت آن است که آموزش و پرورش فقط یک وزارتخانه نیست؛ اگر وزارتخانههای دیگر کالا یا خدمات تولید میکنند، آموزش و پرورش انسان تولید میکند و نقطه آغاز است و سپس نوبت به سایر دستگاهها میرسد؛ بنابراین توجه به آموزش و پرورش مشکلات سایر وزارتخانه را هم حل میکند. آموزش و پرورش قدرت اقتصادی و فرهنگی ندارد تا مشکلات خود را به تنهایی حل کند و احتیاج به کمک از سوی سران سه قوه دارد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایکنا، تاریخ انتشار:۱۹ بهمن ۱۴۰۱، کدخبر: ۴۱۲۰۴۳۴، iqna.ir