شعارسال: یکی از الزامات اصلی سیاست ورزی به خصوص در عرصه سیاست خارجی همگامی و هم راستایی با اقتضائات روز است به این معنا که با توجه به شرایط روز به تعدیل یا حتی تغییر سیاستهای خود پرداخت. این صحبت لزوما به این معنا نیست که کشورها میبایست از اصول سیاست خارجی خود دست بکشند، بلکه باید با تشخیص اهم از مهم اصول موردنظر را با شرایط حادث شده سازگار کنند.
در واقع میتوان سیاست ورزی در عرصه سیاست خارجی را با رانندگی در سطح شهر مقایسه کرد. در رانندگی نمیتوان همیشه با یک سرعت ثابت حرکت کرد؛ گاهی لازم است در پیچهای تند یا دست اندازهای سخت، سرعت را پایین آورد یا حتی پشت چراغ قرمز متوقف شد و دوباره حرکت کرد؛ چراکه آنچه اهمیت دارد به سلامت رسیدن سرنشینان خودرو به مقصد است.
از این منظر باید گفت که برخی مقامات سیاسی در ایران چندان وقعی به این مهم نمیگذارند و برعکس، هر آنچه را که در ذهن خود باور دارند به عنوان حقیقت غایی برمی شمارند. به طور مثال چه در سال ۲۰۱۷ که ترامپ برای نخستین بار به ریاست جمهوری رسید و چه چند ماه پیش که دوباره به این عرصه بازگشت، برخی تحلیل گران هشدار دادند که او به لحاظ شخصیتی و رفتاری متفاوت از روسای جمهور قبلی آمریکا است و جمهوری اسلامی میبایست این موضوع را در تصمیم گیریهای خود مورد لحاظ قرار دهد.
با این حال اکثر مقامات سیاسی کشور عنوان کردند که جمهوری اسلامی اصول ثابت خود را دارد و مهم نیست چه کسی در کاخ سفید حضور دارد و حتی به صراحت عنوان کردند که ترامپ هیچ تفاوتی با اوباما و سایرین ندارد. اما اکنون مشخص شده است که ترامپ به واقع متفاوت از روسای جمهور قبلی آمریکا است. در واقع ریاست جمهوری ترامپ یکی از همان پیچهای تند یا موانعی بود که اقتضا میکرد ماشین سیاست خارجی جمهوری اسلامی برای به سلامت گذشتن از آن، سرعت خود را متناسب با این مانع تعدیل کند.
عدم توجه به اقتضائات روز و داشتن نگاه دگم و بسته به موضوعات در سیاست ورزی و به خصوص در عرصه سیاست خارجی آسیب زا و خسارت بار است. موضوعی که برخی مقامات در جمهوری اسلامی به آن مبتلا بوده و حتی بعد از آشکار شدن این رویکرد اشتباه، حاضر به پذیرش و اصلاح این رویه غلط نیستند.
یکی از دلایل بروز این مشکل در میان برخی دولتمردان جمهوری اسلامی عدم درک دقیق و صحیح آنها از سیاست بین الملل است. برخی مقامات در جمهوری اسلامی گمان میکنند که میتوان در عرصه بین الملل نیز همچون عرصه داخلی رفتار کرد. در واقع آنها نمیخواهند یا نمیتوانند درک کنند که سیاست بین الملل فاقد یک مرجع یا قدرت مرکزی است که دولتها از آن تبعیت کنند. به همین دلیل مشاهده میشود که ادبیات سیاست خارجی جمهوری اسلامی عمدتا هنجاری است و با الفاظی همچون اخلاق، عدالت، حقوق، حق ذاتی، ظالم، مظلوم و ... پیش میرود.
اگرچه داشتن رویکرد اخلاقی به سیاست خارجی قابل تقدیر است، اما لزوما قابل حصول نیست و چه بسا باعث نزول و آسیب به دارنده چنین رویکردی شود. از این منظر باید گفت، جمهوری اسلامی حتی اگر مایل به اصلاح اصول و اهداف سیاست خارجی خود نیست، شیوه درک مقامات آن از سیاست بین الملل و نحوه تصمیم گیری با توجه به اقتضائات روز نیازمند بازنگری اساسی است.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از عصرایران، تاریخ انتشار: 9مرداد1404، کدخبر:1081411، www.asriran.com