شعارسال : "امنيت" مقوله اي است که گريز از آن در فضاي روابط بين الملل ناممکن است ولي نوع رويکرد (و راهبردها و استراتژي هاي) سياستمداران و سياستگذاران در پاسخ به آن مي تواند از نوع سخت افزاري و يا نرم افزاري باشد که هر کدام مي تواند پيامدهاي مختلفي داشته باشد.
* اهميت ژئوپليتيکي ايران
با اين حال، با نگاهي بر فرايند سياسي و تاريخِ اجتماعي افغانستان، مي توان دريافت که نحوه عملکرد و سياستگذاري قدرت ها، از دوره بريتانياي کبير در قلمرو هندوستان و تقابل آن با روسيه تزاري گرفته تا دوره مدرنِ تقابل آمريکا و شوروي سابق، تغييراتي داشته است.
اين تفاوت در اقدامات سياسي، در تغيير تمرکز بر مولفه هاي انساني و ساختارهاي اجتماعي (به عنوان نمونه ايجاد کمربند قوميتي در جنوب افغانستان توسط بريتانيا در مقابل نفوذ تزارها) ديده مي شود تا تمرکز بر سياست هاي توسعه اقتصادي (رقابت اصل چهار ترومن و کمک هاي فني و مالي آمريکا در طرح هاي توسعه اي جنوب افغانستان با حمايت هاي فني و مالي در طرح اصلاحات ارضي روسها در شمال افغانستان) اما اين نکته مجددا تاکيد مي گردد که در تمام اين تغييرات، ماهيت ژئوپليتيکي افغانستان تغيير نيافته است.
بر اساس همين مقدمه کوتاه، ايران نيز در طول قرن ها داراي اهميت ژئوپليتيکي بوده و هست که بررسي ويژگي هاي سياسي- اجتماعي و اقتصادي آن، باعث مي گردد تا به عقيده بسياري از صاحب نظران، ايران به عنوان يکي از خاص ترين کشورها از منظرشرايط ژئوپليتيکي در سطح جهان مطرح و داراي جايگاه خاصي باشد.
اين موضوع جهت دهي و تاثيرگذاري جدي بر بسياري از فرايندهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي کشور داشته تاجايي که مي توان با يک بررسي دقيق تر و رفتارشناسي جامعه، ردپاي آن را در الگوي فکري و رفتاري ايرانيان (همه آنان که داراي يک هويت در جغرافياي ايران با هر مذهب و مسلک و قوميتي هستند) ديد.
* نظام انرژي و اثرگذاري آن بر اهميت ژئوپليتيکي مناطق
با توجه به نقش محوري منابع انرژي (اعم از فسيلي و يا پاک) در رشد و شکوفايي توسعه اقتصادي، نظام انرژي از مقولات مهم و تاثيرگذار در نظم ژئوپليتيکي دنيا بوده است. در اين ميان، وجود منابع انرژي هاي فسيلي در منطقه خاورميانه يکي از ويژگي هايي بوده که بر اهميت و پيچيدگي ِشکل ژئوپليتيکي کشورهاي اين منطقه افزوده است.
ايران نيز در اين مقوله، به عنوان يکي از توليدکنندگان عمده نفت و گاز، موقعيت استراتژيکي يافته و ظاهراً گذر از فرايند مشکلِ دست يافتن به انرژي هسته اي نيز اين موقعيت را برجسته تر مي کند. در يک نگاه گسترده تر، نظام رقابتي انرژي در جهان، تعريفي از ارزش هاي ژئوپليتيکي را ارائه داده که دسته بندي قدرت هاي جهاني و رقبايغول پيکر تجاري و اقتصادي را در آن پديد آورده است (البته نظام هاي ديگري همچون نظام فن آوري نوين اطلاعات نيز از ديگر مقولات اثر گذار است).
با اين وجود، به نظر مي رسد که سياستگذاري هاي شکل گرفته در کشورهاي در حال توسعه از جمله ايران هنوز بر مبناي يافتن يک جايگاه مناسب در اين نظام انرژي نبوده و پيش تر و بيش تر بر مبناي نگرش هاي صرفاً رقابتيِ سنتي در داخل و در منطقه جهت گيري داشته است.
اين موضوع به خوبي از تحليلِ نوع و جايگاه همکاري هاي اقتصادي و تجاري کشورهاي منطقه به دست مي آيد که هنوز شکلي از يک ثبات در همکاري هاي اقتصادي در منطقه ايجاد نگرديده است. در واقع، کشورهاي منطقه خاورميانه و در گستره اي بزرگتر همراه با منطقه آسياي مرکزي، در درونِ بازي رقابتي کشورهاي توسعه يافته و صنعتي، با يکديگر رقابت نموده و کماکان، درک متقابل و صحيحي براي تقسيم و تسهيم منافع و در نتيجه افزايش منافع به نفع خود در بين اين کشورها ايجاد نگرديده است.
به عبارت ديگر سياست اين کشورها بيشتر از همه بر نگرش ژئوپليتيک (متاثر از يک نظام فکري سنتي و به دليل حضور قدرتهاي فرامنطقه اي، با يک نگاه "امنيت" محور) متمرکز شده که در صورت وزن دادن به نگرش ژئواکونوميک (معطوف به گسترش همکاري هاي منطقه اي - بومي و افزايش مشارکت اقتصادي)، مي توان انتظار داشت که بستر هاي مناسبي از همکاري هاي گسترده اقتصادي به نفع همه در منطقه در جهت دفع تنش هاي سياسي و امنيتي ايجاد شود.
در واقع، اين عدم شکل گيريِ درک صحيح از لزومِ به اشتراک گذاري منافع اقتصادي، يکي از دلايل عمده ايجاد تنش ها و جنگ در اين منطقه است.
* اهميت هيدروپليتيکي ايران
درسال1979 انورسادات رئيس جمهورمصر گفت: "تنها موضوعي كه مي تواند مصر را دوباره به جنگ بكشاند آب است". 10سال بعد در سال 1989، آقای پتروس غالي وزيرامورخارجه مصر كه بعدها دبيركل سازمان ملل شد پيش بيني كرد كه موضوع بعدي كه خاورميانه را به "جنگ" خواهد برد آب خواهد بود و نه اختلافات سياسي.
با اين حال در سال 2001، دبيركل سازمان ملل (كوفي عنان) در نطق معروفش در مجمع عمومي، آب را عامل "صلح و همكاري" معرفي نمود.
در سال 2012، آژانس اطلاعات دفاعي آمريکا گزارشي را منتشر نموده که در آن ابعاد مختلف "تهديد امنيت ايالات متحده آمريکا" ناشي از به خطر افتادن "امنيت آبي" در مناطقي از جمله خاورميانه را بررسي و تحليل مي کند.
با توجه به مطالب ذکر شده در بخش قبل که به صورت اجمالي گذري بر اهميت ژئوپليتيکي و نقش شاخص انرژي و اهميت نگرش مبتني بر همکاري هاي اقتصادي داشت، موضوع آب شايد از مقولاتي است که به درستي به اهميت آن از منظر ژئوپليتيکي در سياست هاي ايران توجه نشده است اگرچه امروزه موضوع "بحران آب" از موضوعاتي است که بر سر زبان ها افتاده و روزي نيست که در خصوص مسائل و جوانب مختلف، اثرات و پيامدهاي آن از خشک شدن تالاب ها و مصرف ناصحيح و راهکارهاي مديريت آن در داخل بحث نشود، با اين حال نقش آب از منظر منطقه اي و بين المللي در سطح تصميم گيري هاي ديپلماسي کلان کشور کمرنگ بوده و يا تحت الشعاع مسائل ديگري از جمله ملاحظات سياسي و امنيتي، از درجه اهميت پايين تري برخوردار شده است.
افغانستان نيز در شرق ايران، به عنوان يکي از کشورهايي مطرح مي گردد که بدليل قرار گرفتن در سرچشمه منابع آب آسياي مرکزي، مي تواند يکي از عوامل جدي ايجاد اختلافات آبي در منطقه باشد. اين موضوع با در نظر گرفتن اختلاف شديد در سطح توسعه اقتصادي اين کشور با ساير کشورهاي منطقه، همراه با سياست هاي ظاهراً برنامه ريزي شده براي "کنترل" آب هاي مشترک و مرزي که توسط مسئولين آن کشور نيز به صراحت تبليغ مي شود (و آب را به عنوان يک "کالاي استراتژيک" مطرح مي کنند- سخنراني عبدالله عبدالله در نشست بين المللي آب در تاجيکستان) در درون يک نظام تاثير پذير ژئوپليتيکي و "بازي بزرگ" قدرتهاي منطقه اي (هند و پاکستان) و جهاني (شرق و غرب)، نگراني جدي را براي کشورهاي پايين دست حوضه هاي آبريز مشترک با افغانستان پديد آورده است.
با اين نگاه گذرا به پيرامون ايران وبطور کلي، در نگاهي کلان تر به منطقه آسياي مرکزي و خاورميانه، از مناقشات آبي در سرزمين هاي اشغالي و سياست هاي هيدروهژمونيک رژيم اشغالگر قدس جهت کنترل تمام و کمال آب (که حتي جمع آوري آب باران در پشت بام منازل فلسطينيان ساکن در کرانه باختري بايد با مجوز ارتش رژيم اشغالگر قدس باشد) تا مناقشات آبي ترکيه و عراق و سوريه گرفته تا دعواها و اختلافات آبي پس از فروپاشي شوروي سابق فيمابين کشورهاي تاجيکستان و قرقيزستان و ازبکستان و ترکمنستان و در اين بين قرار گرفتن ايران در مرکز اين جغرافيا با داشتن مشکلات جدي آبي و محيط زيستي خود، همه و همه نشان از اهميت هيدروپليتيکي ايران دارد که قطعا موقعيت ژئوپليتيکي آن را تحت الشعاع قرار داده و بر ديپلماسي کلان کشور تاثيرگذار است.
لذا موضوع آب و انرژي مي بايست در يک نگاه کلان تر و نگرش جامع تر (با در نظر گرفتن تامين غذا و آب مجازي در کنار توجه به تغييرات آب و هوايي و اقليم) و فراتر از مرزهاي سرزميني، مورد توجه سياستمداران کشور و نيز ديگر کشورهاي منطقه قرار گرفته و به صورت جدي به عنوان بهانه اي براي افزايش همکاري ها مد نظر قرار گيرد. از اين رو، لازم است که به منظور تامين امنيت و رفاه مردم منطقه، استراتژي هاي روابط بين الملل همه کشورهاي منطقه نيز در حوزه هاي مختلف سياسي، اقتصادي و اجتماعي در جهت افزايش همکاري هاي اقتصادي و بر مبناي قابليت ها، ارزش ها و ويژگي هاي هيدروپليتيکي و شاخص هاي تامين انرژي و غذا و با محوريت توسعه اقتصادي پايدار و حفاظت از محيط زيست در منطقه و کشور باز طراحي و به جديت پي ريزي و اقدام شود.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از وب سایت پایگاه تحلیلی-خبری عصر ایران ، تاریخ انتشار سه شنبه 26 آبان 1394 ، کد مطلب : 431930 : www.asriran.com