شعارسال: رحمانیان
در نشست نقد و بررسی کتاب «خواجه نظامالملک طوسی و تداوم فرهنگی ایران» که 20 فروردین
ماه، در پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، تأکید کرد: «مسأله طباطبایی،
مسأله ایران است این چیزی است که او را از خیلیها متفاوت میکند. او متفکری است که
هدفش تأسیس نظریهای مدرن برای فهم ایران، آن هم به شکل تاریخی است. نه ایران معاصر
بلکه ایران در کل تاریخش. تمام آثار دکتر طباطبایی از نوعی خلأ، بنبست و کمبود حکایت
دارد. او بارها در کتاب «خواجه نظامالملک طوسی و تداوم فرهنگی ایران» به وضعیت سست
تاریخنگاری و فلسفه در ایران اشاره میکند.»
به زعم او، طباطبایی به وضعیت علومانسانی در ایران یک نگاه آسیبشناسانه دارد
و در کتاب خواجه نظامالملک دغدغه او این است که مفهومهایی بسازد که منجر به ایجاد
چارچوب نظری برای تدوین یک نظریه عمومی و فراگیر برای تاریخ شود. وی با بیان اینکه
تاریخ در کشور ما یکی از منحط ترین رشتههای علومانسانی است، گفت: «ما در ایران منطق
پژوهش درباره متون نداریم. در تحقیقات مربوط به تاریخِ اندیشه هم بسیار ضعیف هستیم
و میتوان گفت اصلاً آن را نداریم. دکتر طباطبایی ادعایش این است که میخواهد تاریخِ
اندیشه بنویسد، اما آیا ایشان روش و مقدمات این کار را دارد؟ البته این ضعف، ضعف طباطبایی
نیست، بلکه ضعف عمومی علم و پژوهش در ایران است و مهمتر از همه ما تاریخ مفهومی در
ایران نداریم.» رحمانیان معتقد است که هدف طباطبایی در کتاب «خواجه نظامالملک طوسی
و تداوم فرهنگی ایران» این است که بگوید خواجه نظامالملک آگاه شده بود که بازگشت ناممکن
است. همین نکته، یکی از نقدهایی است که من به طباطبایی دارم؛ او بشدت تاریخ را هگلی
میبیند. اینجا است که طباطبایی مفهوم «وجدان نگونبخت ایرانی» را ساخته است و معتقد
است که ما باید بر اساس این نظریه، منطق تحول ایران را بسازیم و جز این راهی نداریم.
به زعم رحمانیان، طباطبایی مدعی تبیین تاریخ ایران است، اما حواسش نیست که تک عاملی
نمیشود تاریخ یک جامعه و منطق تحولات آن را فهم کرد. او معتقد است که ما باید منطق
دورهمندی تاریخمان را اصلاح و نو کنیم و بر اساس تاریخ اجتماعی، اقتصادی و... آن
را دورهبندی نماییم.
با اندکی
تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران، صفحه 15 ، تاریخ انتشار: 26 فروردین
1396، شماره: 6470 .