شعار سال: خداکرم جلالی چه زمانی باید استعفا میداد تا نامش در تاریخ منابع طبیعی کشور ماندگار میشد؟
1- امروز همه شگفتزده، پژمان و نگرانِ آینده منابع طبیعی و محیط زیست ایران هستند. دو انتخابِ بد و ناامیدکننده، در دو سازمان متولی منابع طبیعی و محیط زیست کشور سبب شده تا همه دلسوزان این حوزه، کمترین امیدی به ارتقای توان تابآوری عرصههای جنگلی، مرتعی، تالابی، کوهستانی، بیابانی وزو جانوری وطن در دولت حسن روحانی نداشته باشند.
2- اما چگونه به چنین فرجامِ نامیمونی در محیط زیستیترین دولتِ ایران رسیدیم؟ کار به جایی رسیده که دانشمند شناختهشده، پیشکسوت و مورد احترام ایران – استاد علی یخکشی – به جای اعتراض و تظلمخواهی از عالیترین مقام جمهور کشور، شکایت خویش را به علی سلاجقه – رئیس اتحادیه انجمنهای منابع طبیعی و محیط زیست ایران – میبرد! چرا حسن روحانی دوستداران محیط زیست را ناامید کرد؟ آنچنان که دیگر کسی حتی رغبتی برای نامه نوشتن به او هم ندارد؟
3- به راستی چرا باید وزیر جهاد کشاورزی در حکمش برای رئیس جدید سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور وظایفی برای خلیل آقایی بگنجاند که خود منجر به تشدید نرخ فرسایش خاک، افزایش چشمههای تولید گرد و خاک و نابودی بیشترِ زیگونگی خواهد شد؟ یعنی دقیقاً همان مؤلفههایی که مسئول ارشد منابع طبیعی کشور باید بکوشد تا از آن ها به درستی حراست کند! چه دلیلی از این آشکارتر که ثابت میکند تشکیلات منابع طبیعی نباید و نمیتواند در زیرمجموعه وزارتخانهای جای داشته باشد که برایش حفظ جنگلها، مراتع و دیگر بوم سازگانها در اولویت آخر است؟
4- شاید خداکرم جلالی باید همان زمانی که برخلاف روح حاکم بر برنامه پنجساله ششم و منشور ۱۵ مادهای مقام معظم رهبری – که بر حفظ منابع آب و خاک با مشارکت واقعی مردم تأکید شده – پیشنهاد تغییر کاربری ۵۰۰ هزار هکتار مراتع شیبدار به باغهای دیم مطرح و توسط نمایندگان تصویب شد، استعفا میداد؛ همانگونه که محمدیزاده، رئیس وقت سازمان محیطزیست باید همان زمانی که درخواستش از وزیر وقت نیرو برای آبگیری نکردن سد گتوند، بیتوجه ماند، استعفا میداد. اصلاً شما فکر میکنید اگر معصومه ابتکار در اعتراض به بیاعتنایی بیطرف، وزیر وقت دولت خاتمی به نامه هشدارآمیزش – در مورد عواقب تداوم ساخت بیشتر سد در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه – استعفا میداد، امروز وضع سازمان حفاظت محیطزیست باید چنین زبون و خوار میشد که بر عالیترین صندلیاش، فردی بنشیند که آشکارا بگوید: از ۹۵ درصد محیطزیست ایران چیزی نمیداند؟ و یا خلیل آقایی در صدر سازمان منابع طبیعی کشور جای گیرد که خود حامی و طرفدار واگذاری عرصههای منابع طبیعی باشد؟!
5- از ماست که برماست! نیست؟ وقتی بیش از حد نرمش به خرج میدهیم، معلوم است که له میشویم و حتی در رفتنمان، واکنش چندانی هم برنمیانگیزیم! و البته آنچه دولتسالارانِ رشدمحور از یاد میبرند، آن است که آنچه دارد قربانی افزایش رشد اقتصادی به هر قیمتی میشود، طبیعت وطن است که دیگر ترمیمپذیر نیست و تلختر آنکه عدهای برای این بیقانونی آشکار که زاویه جدی با اصل ۵۰ قانون اساسی دارد، کف هم میزنند! اصلی که تخریب غیرقابل جبران محیطزیست را خلاف و جرم اعلام کرد و رهبری بر اساسش خواستار جرمانگاری در حوزه محیط زیست شد و اینک یادمان رفته بختگان، جازموریان، گاوخونی، شادگان، ارومیه، آلماگل و انزلی از مرز تخریب غیرقابل جبران گذشتند و همه آنهایی که در این جنایت سهیم بودند، همچنان بر سرقدرت ماندند و هستند که هیچ؛ بر تداوم عملکردهای مخربشان اصرار هم میکنند!
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت جامعه فردا، تاریخ انتشار -، کد مطلب: -، www.jameefarda.com