شعار سال: باید از سیاسیکردن ورزش و فوتبال شدیدا پرهیز کرد، اما از سیاسیبودن همهچیز گریزی نیست. جامجهانی فوتبال در راه است؛ جامی که ایران در آن حضور دارد، اما در مدت اخیر بهنحو غریبی مورد توجه جامعه نبوده است. شاهدی بر همان بیحوصلگی معروف که برخی نخبگان با تعبیر «ناامیدی» به جنگ آن رفتهاند. حالا خیلیها منتظرند که این فضای یأس به معجزه فوتبال بشکند. سرانه آدرنالین خون بالا بزند، صورتها گر بگیرد و هیجان به جامعه بازگردد. اما آیا این همه ماجراست؟ نه. دو نکته این رقابتها را میتواند حساستر و فرافوتبالیتر کند: یکی واکنش جامعه به نتایج تیم ملی است. اگر تیم ملی نتایج خوبی بگیرد که هیچ؛ جشن و شادی و شکستن فضای دلمردگی است. هرچقدر که حواشی داشته باشد، آخر سر بعید است که به نکته منفی درخوری ختم شود. اما اگر نتایج بد باشد و بهویژه شکل تحقیرآمیزی به خود بگیرد، ممکن است موجب ناراحتي شود. این البته به معنای توصیه به ممانعت از این تجمعات نیست؛ بلکه تدبیرکردن برای این است که گردهمجمعشدن شهروندان منجر به خاطره خوش جمعی شود و این نیز بیش از آنکه در قدرت نیروهای دولتی باشد، در کف باکفایت سمنها و فعالان مدنی است که باید از سوی دولت دراینباره حمایت شوند. مسئله بعد، توجه جهانی به رفتار فردی و تیمی بازیکنان ایران است. خواهینخواهی قضاوت بسیاری از مردم دنیا نسبت به یک کشور نه از دل مطالعات و مشاهدات عمیق علمی که متأثر از رویدادهایی مانند جامجهانی است. شهروندی در آنسوی دنیا که از ایران فقط نامی در اخبار شنیده است، با دیدن بازیهای تیم ملی در جامجهانی و رعایت مسائلی چون بازی جوانمردانه، میزان تلاش بازیکنان و حتی واکنش آن ها به خوردن یا زدن گل و ظاهر لباس و چهرهشان دچار قضاوتکردن میشود. در واقع بیآنکه بخواهیم بار روانی فراتری نسبت به فشار طبیعی و درعینحال وحشتناک فوتبالی جام جهانی بر دوش بازیکنان سوار کنیم، این رقابتها چنین وضعیتی دارند؛ یعنی این رقابت ورزشی، موجب قضاوت اجتماعی و فرهنگی و سیاسی جهانیان درباره ایرانیان خواهد شد. حال چه رسد به اینکه با داغشدن ماجرای برجام و تهدیدهای آمریکا، بار دیگر در سرخط خبرهای جهان قرار گرفتهایم و بسیاری از مردم دنیا بیآنکه خود بدانند در معرض قضاوت درباره جامعهای 80 میلیونی از طریق تماشای بازی یک تیم فوتبال هستند؛ قضاوتی که بیش از آنکه متأثر از نتایج تیم باشد، متأثر از رفتار بازیکنان خواهد بود. از این منظر است که بیتوجهی به ظاهر لباس تیم ملی و طراحی آن از سوی مسئولان امر اهمیت مییابد؛ لباسی که میتوانست واجد هویت و ظاهری جذاب و گیرا باشد، ولی نیست. گویا مسئولانی داریم که خودشان از اهمیت کارشان کمترین خبری ندارند. لباس که گذشت. امید به اینکه سایر مباحث اشاره شده مسئولانی داشته باشند که حوزه کاریشان را سرسری نگیرند و بیش از مسئولان لباس تیم ملی، در قواره جایگاهشان باشند و آن را بهخوبی مدیریت کنند.
نویسنده: حسین نورانینژاد
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه شرق، تاریخ انتشار 6 خرداد 97، کد مطلب: 188365، www.sharghdaily.ir
ا.ح75
ن.ف83
ن.ف83