شعار سال: دبیرستان ماندگار البرز نخستین مدرسه در تهران است که طبق شیوه نوین آموزشی اداره میشد و با جرات میتوان گفت یکی از مراکز آموزشی پرافتخار کشور است. این مدرسه ۱۴۷ ساله اتفاقات زیادی را پشت سر گذاشته و در دل خود خاطرات زیادی دارد و شاگردان نخبه نام آشنایی را در طول این سالها به عرصه ادب و هنر و سیاست و علوم دیگر وارد کرده است. در ابتدا مدرسه ابتدایی بود و بعدها دبیرستان و کالج(دانشکده) هم به آن اضافه شد و به آن کالج البرز میگفتند. اصلاً به خاطر کالج البرز در خیابان انقلاب بود که تقاطع خیابانهای حافظ و انقلاب به چهارراه کالج معروف شد. همراه با «سلمان خانبیگی» مدیر سابق مدرسه البرز، استاد «عبدالله انوار» و دکتر «بهزاد اشتری» که نیم قرن پیش شاگرد این مدرسه بودند تاریخ مدرسه ماندگار البرز را مرور کردهایم.
درست وقتی ۲۵ سال از سلطنت سلطان صاحبقران میگذرد نخستین سنگ بنای مدرسه البرز گذاشته میشود؛ یعنی ۱۴۷ سال پیش. آن زمان هیئت مبلغ کاتولیک به سرپرستی «جیمز باست» به ایران میآید و کار خود را در ساختمان اتابک در خیابان لالهزار برای ترویج این فرقه مذهبی شروع میکند. طبیعی است که جای بچهمسلمانها در این مدرسه نبود. ۲ سال بعد یعنی در سال ۱۲۵۲ برای جلب دانشآموزان بیشتر، دبستانی در حوالی دروازه قزوین میسازند و مدرسه کارش را با ۱۰ دانشآموز شروع میکند. ۱۴ سال بعد قطعه زمینی در خیابان سیتیر (قوامالسلطنه) خریده میشود و ناصرالدینشاه کلنگ مدرسه را بر زمین میزند؛ مدرسهای با ۶ کلاس و ۵۰ دانش آموز. خانبیگی میگوید: «در این زمان بچهمسلمانها هم به این مدرسه میروند و آموزش از شکل تبلیغ مذهبی به آموزش نوین دروس تبدیل میشود. کتابخانه مدرسه ۲۵ هزار جلد کتاب داشت. مدرسه شبانهروزی بود و شخصی به نام «مستر وارد» مدیر بود.»
۱۰ سال بعد «مستر وارد» به کشورش، آمریکا بازمیگردد و دکتر «ساموئل مارتین جردن» مدیر مدرسه میشود. خانبیگی ادامه میدهد: «دکتر جردن که دکترای فلسفه غرب را داشت زمینهساز تحولات چشمگیری در مدرسه البرز شد. ۲ کلاس دبیرستان به آن اضافه کرد. سال ۱۲۹۴ بیرون از دروازه یوسفآباد آن زمان زمینی به مساحت ۱۶ هکتار خرید و ساختمان مدرسه جدید که همین مدرسه فعلی باشد را ساخت.» ساختمان مدرسه جدید آن سالها بیرون دروازه و بیرون شهر ساخته شد. به همین دلیل شبانهروزی بود. از جایی که کلنگ مدرسه زده شد تا چشم کار میکرد دامنه رشته کوههای البرز بود و بس. نه ساختمانی و نه خیابانی. از آن به بعد اسم مدرسه شد البرز. خانبیگی ادامه میدهد: «سال ۱۳۰۸ علاوه بر دورههای دبستان و دبیرستان دوره کالج هم در مدرسه برگزار میشد. به آن کالج البرز هم میگفتند.
فارغالتحصیلان کالج مدرک لیسانس مدیریت بازرگانی داشتند.» استاد انوار، نسخهنویس و پژوهشگر، سال ۱۳۱۶ و در زمان مدیریت دکتر جردن، دانشآموز مدرسه البرز شد. او معتقد است که البرزیها با زندگی مدرن آشنا میشدند: «هرچند این مدرسه را آمریکاییها ساخته بودند، اما به نفع مملکت ما بود. فرانسویها هم ۳ مدرسه در تهران ساختند که بیشتر رجال سیاسی زمان مشروطه در این مدرسه درس خوانده بودند. بچههای البرز، هم با تمدن جدید آشنا میشدند و هم به زبان انگلیسی مسلط بودند و این خود نوعی پیشرفت برای مملکت بود. صبحها ۳ ساعت مدرسه میرفتیم و عصرها هم ۲ ساعت. تمام دروس صبحهای ما به زبان انگلیسی بود. عصرها به زبان فارسی دروس تاریخ و ادبیات فارسی میخواندیم.»
نظم، زیربنای پیشرفت و توسعه جامعه :
شیوه آموزش دانشآموزان کالج البرز تا پایان دوره مدیریت ۴۱ ساله دکتر جردن شیوهای کاملاً مدرن و مطابق روش روز دنیای غرب بود. مثلاً کلاسهای ورزشی از جمله والیبال و بسکتبال و فوتبال در مدرسه دایر بود. انوار میگوید: «ورزشهای مدرن در البرز آموزش داده میشد. مثل فوتبال که آن زمان شناختی از این ورزش نبود. ۴ قطعه زمین فوتبال در مدرسه داشتیم. البته مساحت مدرسه آن زمان بیشتر بود. همیشه در مسابقات فوتبال بین مدارس، ما اول میشدیم. امکانات ورزشی خوبی داشتیم. دکتر جردن هم ورزشکار و تنیس باز حرفهای بود.» همه دانشآموزان از خانوادههای مرفه بودند. چون باید شهریه میپرداختند. ضریب هوشی بالایی هم داشتند و به زبان انگلیسی مسلط بودند. فارغالتحصیلیشان هم در دوره مدیریت دکتر جردن به زبان لاتین صادر میشد.
انوار دستی به خاطراتش میکشد و میگوید: «زمان من شهریه ماهی ۲۰ ریال بود.» خانبیگی از شیوه مدیریت دکتر جردن اینطور تعریف میکند: «برای دروغ و سیگار جریمه تعیین کرده بود. او به بچهها میگفت که موقع راه رفتن سرشان را بالا بگیرند.» استاد انوار خاطره دیگری برایمان تعریف میکند: «دکتر جردن آن زمان ۸۰ ساله بود، ولی مثل جوانها راه میرفت و دستور میداد. به ما برگهای داد که امضا کنیم و تعهد بدهیم که سیگار نکشیم. ما هم تعهد دادیم. به ما درس اخلاق میداد.» سال ۱۳۱۹ با پایان مدیریت دکتر جردن به دستور پهلوی اول مدرسه از آمریکاییها به مبلغ یک میلیون تومان خریده میشود و نام آن از کالج البرز یا کالج آمریکاییها به دبیرستان البرز تغییر پیدا میکند و کمکم معلمان خارجی هم از این مدرسه میروند.
مدیران مدرسه عوض میشود. طولانیترین مدیریت از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۵۷ مربوط به دکتر محمدعلی مجتهدی گیلانی است. اشتری، دکترای علوم سیاسی و رئیس انجمن فارغالتحصیلان دبیرستان البرز سال ۱۳۳۹ و در زمان مدیریت دکتر مجتهدی وارد البرز شد. او میگوید: «البرز به ما یاد داد زیربنای پیشرفت و توسعه جامعه نظم است. در کنار درس و مشق به ما انضباط و اخلاق یاد میدادند. کوچکترین وقت بچهها به بطالت نمیگذشت. یادم هست کلاس هفتم ماهی ۳۰۰ تومان شهریه میدادم و کلاس دوازدهم ماهی ۷۰۰ تومان. دکتر مجتهدی با محبت و در عین حال سختگیر بود.»
مدرسه ماندگار:
نام مدرسه البرز از سال ۱۳۸۵ به مدرسه ماندگار البرز تغییر پیدا کرد. خانبیگی که از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱ مدیریت مدرسه را برعهده داشته است میگوید: «با توجه به قدمت مدرسه، سال ۱۳۸۵ از سوی شورای عالی آموزش و پرورش این مدرسه به مدرسه ماندگار البرز نامیده شد. از همان سال به بعد علاوه بر مدیریت مستقل مدرسه، هر پایه یک مدیر دارد.» او یادآوری میکند که مدارس مروی و دارالفنون هم لقب ماندگار دارند. استاد انوار تأکید میکند که کار مهم مدرسه البرز در زمان خود تقویت حس وطنپرستی دانشآموزان بود: «رجال متجدد از این مدرسه فارغالتحصیل شدند. کسانی که وطنشان را بسیار دوست داشتند.»
دانشآموختگان البرز:
دانستن اینکه کدام یک از چهرههای شاخص در این مدرسه درس خواندهاند یکی از جذابیتهای تاریخچه دبیرستان ماندگار البرز است که برخی از آنها را با هم مرور میکنیم: «داریوش آشوری» مترجم و نویسنده، «صادق چوبک» نویسنده، «اکبرزاده» ریاضیدان و استاد دانشگاه هاروارد، «محمدعلی اسلامی ندوشن» نویسنده و شاعر، «حسین امانت» طراح و معمار برج آزادی، «علی جوان» مخترع لیرز گازی و فیزیکدان، شهید «مصطفی چمران»، «سلیمان حییم» مؤلف لغتنامه، «همایون خرم» موسیقیدان و آهنگساز، «منوچهر ستوده» نویسنده و تهرانشناس، «عبدالله انوار» نویسنده و نسخهشناس، «ادوارد زهرابیان» طراح نشان ملی هواپیمایی هما، «مجید سمیعی» جراح مغز و اعصاب، «داریوش فرهود» بنیانگذار ژنتیک ایران، «بهرام مبشر» مدیر ارشد ناسا و تلسکوپهابل، «جمشید مشایخی» بازیگر، «کامران وفا» فیزیکدان و استاد دانشگاه هاروارد، «افشین یداللهی» ترانهسرا و پزشک و عادل فردوسیپور.
مدیرانی که استعدادیابی میکردند
برخی از نامآورانی که در مدرسه البرز درس خواندند فکرش را هم نمیکردند که روزی پایشان به این مدرسه باز شود. مدرسهای که برای ورودش باید شهریه میدادند و آنها از خانوادههای کمبضاعتی بودند. خانبیگی میگوید: «یک روز که پروفسور توکلی، رئیس شبکه بهداشت اتریش برایکاری به ایران آمده بود و شب باید به اتریش بازمی گشت برای ادای احترام و یادی از گذشته در فرصت کوتاهی به مدرسه البرز سر زد.
او در مدرسه درست روبهروی جایی ایستاد که همیشه میز دکتر مجتهدی بود. تعریف میکرد که در دوران کودکی با پدرش به نانوایی رفته و شاطر به پدرش گفت: چرا نمیگذاری پسرت در مدرسه البرز درس بخواند و پدر پاسخ داد که بضاعت کافی ندارم. شاطر گفت: فردا بیا میرویم خدمت دکتر مجتهدی. دکتر مجتهدی از من ۴ سؤال پرسید و بعد سیلی پدرانهای بهصورتم زد و به پدرم گفت: این پسر مال من است. مرا در مدرسه ثبتنام کرد و بعد بورسیه شدم و به هاروارد رفتم و ادامه تحصیل دادم.»
توضیحات تکمیلی برای بهره برداری بیشتر از متن:
یکی از خانهای بختیاری هر روز که فرزندانش را به مدرسه می فرستاد، خدمتکار خانه به نام ابوالقاسم را با فرزندانش می فرستاد تا مراقب آنها باشد. ابوالقاسم هر روز فرزندان خان را به مدرسه می برد و همان جا می ماند تا مدرسه تعطیل می شد و دوباره آنها را به منزل می برد. دبیرستانی که فرزندان خان در آن تحصیل می کردند کالج آمریکایی (دبیرستان البرز) بود که مدیریت آن بر عهده دکتر جردن بود. دکتر جردن قوانین خاصی وضع کرده بود. مثلا برای دروغ، ده شاهی کفاره تعیین کرده بود. اگر در جیب کسی سیگار پیدا می شد یک تومان جریمه داشت! می گفت "سیگار لوله بی مصرفی است که یک سر آن آتش و سر دیگر آن احمقی است! القصه.. دکتر جردن از پنجره دفتر کارش می دید که هر روز جوانی قوی هیکل، چند دانش آموز را به مدرسه میآورد. یک روز که ابوالقاسم در شکستن و انبار کردن چوب به خدمتگذار مدرسه کمک کرد، دکتر جردن از کار ابوالقاسم خوشش آمد و او را به دفتر فرا خواند و از او پرسید که چرا ادامه تحصیل نمیدهد؟ ابوالقاسم گفت، چون سنم بالا رفته و پول کافی برای تحصیل ندارم و با داشتن سه فرزند قادر به انجام دادن این کار نیستم.
دکتر جردن با شنیدن این حرفها، پذیرفت که خودش شخصا، آموزش او را در زمانی که باید منتظر بچههای خان باشد بر عهده بگیرد! او بعلت استعداد بالا ظرف چند سال موفق به اخذ دیپلم شد و با کمک دکتر جردن برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و سرانجام در سن ۵۵ سالگی مدرک دکترای پزشکی خود را از دانشگاه نیویورک گرفت.
دکتر ابوالقاسم بختیار، اولین پزشک ایرانی است که تا سن ۳۹ سالگی تحصیلات ابتدایی داشت؟! جالب اینکه فرزندان اون نیز پزشک شدند! دکتر ساموئل مارتین جردن معلم آمریکایی از سال ۱۸۹۹ تا ۱۹۴۰ ریاست کالج آمریکایی را در تهران بر عهده داشت. او ایران را وطن دوم خود مینامید و همواره از آن به نیکی یاد میکرد. جردن به دانش آموزانش می گفت من میلیونر هستم، زیرا هزارها فرزند دارم که هر کدام برای من، برای ایران و برای دنیا میلیونها ارزش دارند. به پاس خدمات بی حد این مرد بزرگ، خیابانی در تهران بنام خیابان جردن برای بزرگداشت و زنده نگاه داشتن نام او نامگذاری شد.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همشهری، تاریخ انتشار ۹ خرداد ۹۷، کدمطلب:۱۸۴۰۸، www.newspaper.hamshahri.org