شعار سال: این نوشته سعی دارد به سه پرسش اساسی پاسخ بدهد:
۱) ساختار جهانی جریان بینالمللی موسیقی چگونه است؟
۲) تغییرات آن در طول زمان (برمبنای یک مدل مرکز-پیرامون) چگونه بوده است؟
۳)چه عواملی بر ساختار این شبکه تاثیرگذارند؟
در این متن، از دادههای تجارت بینالمللی موسیقی (که از بانک اطلاعاتی تجارت کالای ایالات متحده گرفته شده) برای توصیف جریانهای بینالمللی موسیقی و تغییرات آن بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ استفاده شده است. این مطالعه نشان میدهد که میان کشورهای مرکز و پیرامون تعادلی مشاهده نمیشود. همچنین باید بیان داشت که این شبکۀ بینالمللی در طول ۵ سال تقریبا ثابت مانده است. در این بررسی متغیرهایی چون توسعۀ اقتصادی یک کشور، زبان رایج و توسعۀ تکنولوژیک آن، عوامل موثری در توضیح ساختار این شبکه شناخته شدهاند.
بسیاری از دانشمندان و موسیقیدانان بیان میکنند که موسیقی محبوب، یکی از جهانشمولترین ابزارهای ارتباطی است که زبان و سایر موانع فرهنگی را درمینوردد. لذا بعضی مطالعات این موضوع را بررسی کردهاند که آیا فناوریهای نوین (چون لوحهای فشرده، شبکههای اجتماعی اینترنتی و فراگیری فزایندۀ ارتباطات سریع و بینالمللی) رفتار مصرفی افراد را در زمینۀ موسیقی متاثر میسازند.
نظریۀ نظام جهانی، چارچوبی مفهومی مبتنی بر فعالیتهای تعاملی بین ملتها در سطح کلان فراهم میسازد. به طور خاص نظریۀ نظام جهانی روی روابط اقتصادی بین کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه متمرکز میشود و آنها را در سه طبقه تقسیمبندی میکند: کشورهای مرکز، پیرامونی و نیمهپیرامونی.
دیدگاه نظام جهانی بر این فرض مبتنی است که همۀ کشورها در نظام اقصاد جهانی با هم در روابط متقابل هستند و هر تغییری در یک کشور، نتیجۀ حوادث درون نظام جهانی است. در مقایسه با نظریۀ نظام جهانی، نظریۀ ساختاری استعمار، این ایده را مطرح میکند که ساختار استعمار جهانی صرفا به وسیلۀ تفاوتهای اقتصادی بین مرکز و پیرامون قابل توضیح نیست؛ بلکه به واسطۀ عناصر استعمار مبنی بر پنج نوع تبادل قابل تبیین است: تبادل اقتصادی، سیاسی، نظامی، ارتباطاتی و فرهنگی.
در نتیجۀ جهانیشدن، جهان هر روز بیشتر و بیشتر به مکانی واحد تبدیل میشود که مکلوهان آن را دهکدۀ جهانی نامید. جهانیشدن، به این معناست که اطلاعات نیز علاوه بر کالاهای مادی، آزادانه و به سرعت بین کنشگران مختلف ورای مرزهای ملی و فرهنگی مبادله میگردد. پژوهشهای تجربی متعددی جهت بررسی الگوهای تجارت بینالمللی محصولات فرهنگی شامل فیلم (فرانک، ۱۹۹۲)، تلویزیون (واترمن، ۱۹۸۸) و اخبار بینالمللی (کیم و بارنت، ۱۹۶۶) صورت گرفته است. نتایج کلی همۀ این تحقیقات در این یافته اشتراک دارند که محصولات رسانه ای بینالمللی روی هم رفته از کشورهای توسعهیافته به کشورهای در حال توسعه در جریان است.
در این مقاله، دادهای رابطهای ۱۴۱ کشور (فقط در زمینۀ کالاهای فیزیکیِ حامل موسیقی چون لوح فشرده و غیره) جمعآوری شده است. البته با توجه به اینکه چنین گزارشهایی در مورد همۀ کشورها به طور کامل موجود نیست، فقط دربارۀ ۶۷ کشور به طور مستمر دادهای حجم تجارت موسیقی بین سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶ وجود دارد. البته در مورد سال ۲۰۰۴ اطلاعات مربوط به ۱۲۴ کشور در دسترس است.
شبکهجریانهای بینالمللی موسیقی در ۲۰۰۴
(لبهها بین کشورهایی ترسیم شده که با هم رابطۀ تجاری حداقل ۲۰۰ میلیون دلاری داشته اند)
شاخصهای بروندرجه و دروندرجه در این پژوهش به ترتیب نمایندۀ صادرات و واردات یک کشور هستند. ساختار این شبکه تقریبا از یک مدل مرکز-پیرامون تبعیت میکند. چگالی کل، بسیار پایین است. چگالی بروندرجه ۱٫۴ درصد و چگالی دروندرجه ۰٫۸ درصد است. اگر مرکزیت را بر مبنای بروندرجه (صادرات) تعریف کنیم، کشورهای آلمان، آمریکا، هلند و انگلستان، رتبههای نخست را به دست میآورند و اگر معیار مرکزیت واردات باشد، کشورهای انگلستان، آلمان، ژاپن، فرانسه، آمریکا، کانادا، هلند و ایتالیا در صدر قرار میگیرند. قابل توجه است که رابطۀ مستقیمی میان بروندرجه و دروندرجه به چشم میخورد؛ به عبارت دیگر تقریبا میتوان گفت که هر کشوری که صادرات بالاتری داشته باشد، واردات بیشتری نیز در تجارت موسیقی دارد. این مطلب تا حدی ناشی از این واقعیت است که کشورهای مرکز حلقهای تشکیل دادهاند که بخش مهمی از مبادلاتشان در آن انجام میشود.
حال میتوانیم نگاهی هم به موقعیت ایران در این شبکه داشته باشیم. بروندرجۀ ایران ۱۴٫۲۹ میلیون دلار و دروندرجۀ آن ۲۳٫۸۵ میلیون دلار است. از نظر صادرات، ایران در رتبۀ ۴۱ قرار میگیرد (از میان کل ۱۲۴ کشور). اگر به گراف نگاه کنیم، ایران را با کد ۳۶۴ خواهیم دید (موقعیتی تقریبا نیمهپیرامونی)
در مجموع میتوان گفت که ساختار شبکه در طول این پنج سال تغییر معناداری نداشته است. به کمک تکنیک QAP که رابطۀ دوبهدوی شبکهها را در طول این دوره ارزیابی میکند، میتوان دلایلی کافی برای مدعای فوق ارائه کرد. تولید ناخالص ملی با شدت همبستگی ۰٫۷۰ رابطۀ مستقیم تنگاتنگی با درجۀ کل یعنی ارزش مبادلات تجاری موسیقی دارد (میزان کاربران اینترنت، زبان رایج در کشور و… نیز متغیرهای مستقل مهمی هستند). در نتیجهگیری باید گفت کشورهای توسعهیافته در شبکۀ تجارت موسیقی از موقعیت مسلط برخوردارند هم به عنوان صادرکننده و هم به عنوان واردکننده. ملل صاحب چهار شرکت بزرگ موسیقی، همان ملل مرکزی در شبکۀ تجارت موسیقی هستند (آلمان، شرکت Sony- آمریکا، Warner- انگلستان، EMI- هلند، Universal). وجود ساختار نامتعادل در جریان بینالمللی موسیقی را میتوان به عنوان وابستگی رسانهای نام برد.
در محدودیتهای این پژوهش باید گفت محصولات فرهنگی و رسانهای، طیف وسیعی را شامل میشوند؛ این تحقیق فقط بر دادههای مربوط به کالاهای فیزیکیِ حامل موسیقی چون لوح فشرده متمرکز شده بود. لذا در نتیجهگیری نهایی (مفهوم وابستگی رسانهای) باید جانب احتیاط را رعایت کرد. از سوی دیگر، تغییرات در سطح کلان تا حدی کند، روی میدهد. لذا بازۀ زمانی کوتاه پنج ساله نمیتواند ظرفیت لازم برای انعکاس تغییرات مربوطه را داشته باشد. در هر صورت، این مثال به منظور معرفی توان روش تحلیل شبکه در آشکارسازی ساختارهای اجتماعی ارائه شد. بدین جهت است که میگوییم شبکهها، حرفهای زیادی برای گفتن دارند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت بردار، تاریخ 18 آبان 96، کد مطلب: -: www.bordar-ensani.ir