شعار سال: بههرروي كسي كه
قرار است در تالار وحدت تئاتري را به صحنه ببرد، در ابتدا بايد استحقاق چنين حضوري
را داشته باشد؛ يعني بايد استخوانخردكرده اين حرفه باشد و هر كه از راه ميرسد
نبايد به دليل پرداخت هزينههاي تالار در آنجا كار كند، چون در اين تالار نامآوراني
مانند دكتر علي رفيعي و پري صابري كار كردهاند و اينها خود سالها در عرصه تئاتر
كشور حضور حرفهاي و شاخص داشتهاند و امروز هم هر كسي كه بتواند يادآور چنين
عناويني باشد و حتي بتواند فراتر از اين نامها بر حضورش تأكيد ورزد، شايستگي حضور
و اجراي كار در تالار وحدت را دارد. اگر اين معيار آغازين باشد، با توجه به سروصداهاي
اين روزها بايد با صراحت گفت كه همايون غنيزاده جواني است كه تاكنون نمايشهاي
حرفهاي، خلاق و شاخصي را در تالارهاي ديگر اجرا كرده و امروز نام او ميتواند يك
ارزش افزوده فرهنگي براي كشورمان باشد و تالار وحدت هم ميتواند در اختيارش قرار
بگيرد، چنانچه او براي اجراي «كاليگولا»، «آنتيگونه» و «میسیسیپی نشسته میمیرد»
در سالهاي گذشته از اين حضور نيز برخوردار بوده است. بنابراين در انتخاب كارگردان
استانداردهاي حضور رعايت شده است، اما اين خود نيز دليل نميشود كه قيمت بليتها
خيلي بالا باشد. نهتنها غنيزاده كه حتي رفيعي و صابري نيز نبايد به بالاترين
قيمت بليت غيررايج در تالارهاي دولتي و نيمهدولتي راضي شوند. بههرتقدير، بخش خصوصي
شايد بتواند به دليل برخي از هزينهها دست به ريسك بزند، اما تالار دولتي، ولو
نيمهخصوصي هم شده باشد، بايد داراي ضوابطي باشد كه دستكم از مدار فرهنگي بيرون
نرود و همچنين از هرگونه سوءتفاهم نيز در امان باشد.
تالار وحدت يك تماشاخانه وابسته به بنياد رودكي است كه زير نظر معاونت
هنري به شكل نيمهدولتي و نيمهخصوصي مديريت ميشود، بنابراين اينكه يكباره اعلام
ميشود بليت يك نمايش در آنجا تا سقف 200 هزار تومان به فروش ميرسد، خواهناخواه
اين پرسش انتقادي را پيشرويمان قرار ميدهد كه چرا نبايد يك مركز فرهنگي داراي
ضوابط پيشگيرنده باشد كه در آن دولتيبودن بههرحال در مقام ناظر بر فعاليتهايش
ميتواند ما را حساستر كند و چرا نبايد نرخ مشخصي را به گروههاي اجرائي نمايشي و
موسيقي ارائه كند؟! شايد اكثريت مخاطبان اين تالار متمول باشند، اما اين هم خود
دليل موجهي براي ارائه قيمتهاي بسيار بالا نيست. بههرحال تا همين سه، چهار سال
پيش كمكهاي مالي دولتي باعث ميشد كه توافقات اوليهاي براي فروش بهتر بليت
تئاترها و كنسرتها در نظر گرفته شود و ناگهان مردم با قيمتهاي غيرعادي مواجه
نشوند. اينكه
حسين پارسايي بخواهد يك نمايش موزيكال را كه حتما برآورد بودجه كلاني را نيز دربر
خواهد گرفت، در تالار يك هتل خصوصي با بليت گران عرضه كند، ديگر جاي چندوچون باقي
نميگذارد. اين ديگر بخشی كاملا خصوصي است و هزينههاي خود را دارد، اما در يك
تالار شناختهشده كه معرف فرهنگ فاخر و ملي ماست، نميتوان بيگدار به آب زد؛ يعني
نميشود همينطوري هر قيمتي را براي صندليهايش در نظر گرفت. مطمئنا از كف تا سقف
اين قيمتها بايد در كل برخوردار از شأنيت يك تالار مهم فرهنگي باشد. در اينجا
قرار نيست مردم احساس تفاخر ملي را آغشته به تفرعن كنند و بهازاي بليتهاي گران
خود بخواهند پز بدهند و تفرعنمنشي در رفتوآمدهاي اين تالار رسمي كشورمان حاكم شود.
بههرروي ميدانيم كه فضاي فرهنگي كشور نيازمند توجه ما به آن چيزي است كه در
تعريفهاي درست مالي و اقتصادي شأنيت خود را حفظ ميكند و ميدانيم كه حاكميت فضاي
مادي خود يك سد بزرگ در استقرار داشتههاي فرهنگي خواهد بود. اين قيمت بالا نه در
شأن كارگردانان و بازيگران و هنرمندان ماست كه بايد همواره با مردم خود همسو و
هماهنگ باشند و نه براي مديران فرهنگي ما ميتواند اعتبار به حساب آيد.
اين روزها مردم بيشتر از سالهاي قبل با دغدغههاي مالي و درآمدي
مواجهند و حتي اگر بخشي به هر دليلي نتوانند در سبد اقتصاديشان تئاتر را قرار
دهند، اما شايد از اين سرسامآورشدن قيمتها هم چندان دل خوشي نداشته باشند و اين
نوع قيمتها به هر دليل باعث گسست ملي خواهد شد، درحاليكه اهداف دولتها استقرار
عدالت و همچنين برداشتن اين فاصلههاست...بهويژه در زمينه فرهنگي كه بيشتر از هر
چيزي به سوي امور انساني نشانهگذاري ميشود و يكي از مهمترين اهداف حلوفصل امور
جاري در ارائه توليدات نمايشي و موسيقايي است. در تمام دنيا نيز حمايتهاي وزارت
فرهنگ و هنر و شهرداريها و حتي بنيادهاي نيكوكاري در توليدات هنري، رسيدن به
فضايي مطمئنتر براي القاي مفاهيم مورد نياز جامعه است. اگر قرار باشد كه خود هنر
اختلافبرانگيز باشد، همان بهتر كه نباشد... حداقل در بخشهاي دولتي و نيمهدولتي
اين موارد بايد يك ركن بنيادين باشد. حتي در بخش خصوصي نيز خانه تئاتر بايد بتواند
نظارت خود بر قيمتها را درحالحاضر يك اصل تلقي كند...، اما تالار وحدت نيز پس از
اين بايد خيلي شفاف قيمتگذارياش را بنابر رتبهبندي آثار توليدي اعلام كند و
دركل نگذارد سوءتفاهمات، مردم را از امور فرهنگي دور گرداند يا اينكه بهجاي
توليدات برتر هنري شاهد توليد و اجراي آثار نسبتا اشتباه و مبتذل باشيم كه هيچ رنگوبويي
از فرهنگ و هنر نيز نداشته باشند كه در اين حالت شوربختانه فاتحه همهچيز خوانده
است و اين خود ديگر يك زنگ خطر خواهد بود.
اگر تا سال 96 قيمت بليت تالار وحدت زير صد هزار تومان بوده، الان
انتظار نميرود كه رقمهاي حالحاضر حتي با توجه به تورم سالانه چيزي بيشتر از اين
رقم باشد. اميد كه اين مهم پشت گوش انداخته نشود كه بازي با فرهنگ اصلا نفعي براي
جامعه نخواهد داشت.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 11 مهر97، شماره: 3258
م.ا75
ح.ن76