شعار سال: کودکان امروز نسبت به گذشته در نظام تصمیمگیری خانواده ایرانی حضور مؤثرتری دارند. مقایسه موج سوم پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان (سال 1394) نسبت به پیمایش ملی مشابه در دهه 50 نشان میدهد که سهم مردان در نظام تصمیمگیری خانواده ایرانی از 72 درصد در سال 1353 به 31.3 درصد در سال 1394 و سهم زنان از 11 درصد به 8.3 درصد رسیده است و تأثیر و مشارکت فرزندان به صورت چشمگیری افزایش یافته است. با این حال آیا افزایش سهم آنان در نظام تصمیمگیری خانواده، به استقلال و آزادی بیشتر کودکان انجامیده است؟
بیشتر کودکان بخصوص در طبقه متوسط از صبح تا شب با وجود میلشان در کلاسهای رنگارنگ آموزشی شرکت میکنند، کلاسهای درسشان اغلب بیش از حدی است که دستگاههای رسمی تجویز کردهاند، افزون بر آن انواع کارگاهها و معجونها و تغذیهها و توصیهها و برنامهها و مشاورههایی که از کودکان محصولات نابغه میسازند، پر مشتری هستند و خانوادهها سر کیسه را برای چنین اموری به آسانی شل میکنند.
به اینها باید کلاسها و کارگاههایی را هم که برای پرستیژ و چشم و همچشمی تدارک دیده میشوند، افزود.
دستگاههای آموزش رسمی و برخی توابع وابسته غیر رسمی آنها که قرار بود، به خلاقیت و پرورش فکر آنان بهای لازم را بدهند، در همدستی کامل با خانوادهها کودکان را به حصر بردهاند.
اما کودکان امروز که در نظام تصمیمگیری خانواده چنین سهمی دارند، چگونه تن به چنین حصری دادهاند؟
شاید بدبینانه به نظر برسد اما میتوان درباره این فرضیه تأمل کرد که غرق شدن آنان در ناز و نعمت و برآورده شدن خواستههایشان در بسیاری از امور در ازای از دست رفتن استقلال و آزادیشان حاصل شده است.
ممکن است برخی در اینکه برای استقلال و آزادی کودکان چنین ارزشی قائل شویم، اختلاف نظر داشته باشند، اما استقلال و آزادی تفاوت محصول و انسان است. ما شاید بتوانیم با آموزش و رفاه و بهداشت، محصولات مرغوبتری تولید کنیم اما بیتردید، آنچه انسان را از چیزهای دیگر متمایز میکند، آزادی و استقلال است.
جبران خلیل جبران در کتاب «پیامبر و دیوانه» درباره فرزندان مینویسد:
«شما میتوانید مهر خود را به آنها بدهید اما نه اندیشههای خود را، زیرا که آنها اندیشههای خود را دارند.
شما میتوانید تن آنها را در خانه نگاه دارید، اما نه روحشان را، زیرا که روح آنها در خانه فرداست که شما را به آن راه نیست، حتی در خواب.
شما میتوانید بکوشید تا مانند آنها باشید، اما مکوشید تا آنها را مانند خود سازید.
زیرا که زندگی وا پس نمیرود و در بند دیروز نمیماند.
شما کمانی هستید که فرزندان مانند تیر زندهای از چله آن بیرون میجهند.
کمانگیر است که هدف را در مسیر نامتناهی میبیند و اوست که با قدرت خود شما را خم میکند تا تیر او را تیزپر و دوررس به پرواز درآورید.
بگذارید که خم شدن شما در دست کمانگیر از روی شادی باشد.
زیرا که او هم به تیری که میپرد مهر میورزد و هم به کمانی که در جا میماند.»
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران تاریخ انتشار 16مهر 97، کدمطلب: 484942، www.iran-newspaper.com