شعارسال: شهید رضا حسن پور، در23 آذر 1339 در تهران بدنیا آمد و پس از گذراندن دوران کودکی در سن هفت سالگی همراه با خانوده به قزوین آمد.
با پشت سر گذاشتن دوران ابتدایی با وجود توانا بودن در تحصیل به دلیل مشکلات مالی ترک تحصیل کرد، در سال 1356 به سنت پیامبر و دین عمل کرده و زندگی مشترک تشکیل میدهد.
حضور فعال در صحنههای انقلاب ودفاع مقدس و راهپیماییها از جمله ویژگیهای او بود. پس از پیروزی انقلاب با کمیته انقلاب اسلامی همکاری کرده و در زمینه مبارزه با عوامل ضد انقلاب به فعالیت میپردازد.
حضور در کردستان و همکاری در پاک سازی شهرتکاب و گشت زنی در طول شب از جمله فعالیتهای او در این زمینه بود.
در سال 58به طور رسمی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عضو شد ویک سال پس از آن برای انجام ماموریت به عنوان فرمانده یک گروهان عازم قصر شیرین شد.
مقابله با قیام مسلحانه منافقین و اقدامات تروریستی آنها در قزوین نیز ازجمله فعالیتهای این شهید در شهر محل زندگیش بود. یکی از دوستانش در این باره میگوید: «با رضا در ‹‹واحد عملیّات ››سپاه قزوین بودیم.
یك روز خبر دادند كه در شهر منافقین شخصی به اسم ‹‹حصاری›› را ترور كردهاند. رضا سریع خودش را با موتور به محل حادثه رساند، با شهامت تمام یكی از منافقین را دستگیر کرد اما یکی دیگر از آنها گریخت.
با شروع جنگ تحمیلی باتوجه به فعالیتهای فراوان این شهید در عرصه مبارزه با ضدانقلاب و تجربهها وعلاقهای که برای مبارزه با ظلم داشت در جبهه حضور پیدا کرد. در دوران دفاع مقدس مسئولیت گروه در گیلانغرب و سرپل ذهاب را به عهده داشت.
فرماندهی گردان در عملیات فتح المبین، عملیات رمضان، بیت المقدس، فرماندهی تیپ الهادی در سال 61 و شرکت در عملیات والفجر مقدماتی، قائم مقام لشکر 17(جانشین شهید زین الدین)، شرکت در عملیاتهای والفجر3 و4، شرکت در عملیات خیبر از جمله مسئولیتها و فعالیتهای او در جبهه بود.
حضور و رشادت در آزاد سازی ارتفاعات میمک از دیگر فعالیتهای شهید حسن پور در دوران جنگ بود. با شهامت تمام در شناسایی منطقه، تا عمق دشمن نفوذ میكند.
یكبار نیز همراه سه نفر از همرزمان خود، به تعقیب نیروهای عراقی میروند و یك تانك سالم را از آنان به غنیمت میگیرند.
این شهید، پس از مدتی ، برای گذراندن دوره آموزشی تخصصی به تهران آمده و پس از آموزش عازم جبههای جنوب میشود.
در عملیات فتح المبین به عنوان فرمانده گردان در عملیات شركت کرده و با مدیریت و نظم خاصی، به هدایت نیروها میپردازد.
در همین عملیات از ناحیه سر و پهلو مجروح شده و به اسارت نیروهای عراقی درمیآید. اما پس از كامل شدن حلقه محاصره دشمن، نیروهای عراقی به اسارت رزمندگان درآمده و شهید حسن پور نیز از چنگ آنان آزاد میشود.
هنگام فرماندهی نیروها در عملیات والفجر مقدماتی مجروح میشود، با این حال دست از هدایت نیروها برنداشته و همچنان با تن مجروح فرماندهی میکند و اوج رشادت و توانمندی و مدیریت نظامی خود را در این عملیات به نمایش گذاشته و پس از آن سوی فرمانده لشکر 17 به عنوان قائم مقام لشکر انتخاب شده و در عملیاتهای والفجر 3 و4 شرکت میکند.
شهید حسن پور در عملیات خیبر وارد عمل شده و هنگام هدایت نیروهای لشگر،مجروح میشود، امااین بار نیز پس از یک هفته بستری شدن در بیمارستان به ادامه عملیات بازمیگردد و در همین عملیات بر اثر اصابت ترکش وضربه مغزی در 14 اسفند 1362 در جزیره مجنون دعوت حق را لبیک گفته و به شهادت میرسد. پیکر این شهید در گلزار شهدای شهرش به خاک سپرده شده است.
شهید حسن پور از دیدگاه همرزمان و مسئولین:
از زبان فرمانده تیپ ۸۲ صاحب الامر(عج) قزوین؛ جزیره مجنون را آزاد کرد و از حصار تن آزاد شد
سرهنگ هاشم آذربایجانی درمراسم سالگرد غرورآفرین عملیات خیبر درباره حضور و تاثیر شهید حسن پور در این عملیات گفت: عمليات خیبر در نوع خود بينظير بود چراكه با هيچ يك از تاكتيكهاي ارائه شده از سوي فرماندهان نظامي دنيا از منظر عملي شدن اجرایی به نظر میرسید.
در این عملیات شهید حسنپور اولین فاتح جزایر مجنون، درکنار سایر رزمندگان استان قزوین حضوری فعال داشت.
در کل رزمندگان استان حضوری تاثیرگذار در مجموعه عملیات داشته و در آن بیش از ۱۰۰شهید تقدیم انقلاب اسلامی شد.
اولين فرمانده اي كه وارد جزیره مجنون شد و اگر همت و شجاعت او نبود، عملیات خیبر پیروز نمیشد، سردار شهيد حسن پور بود كه در روز دوم عمليات به خاطر اصابت تركش به مقام رفيع شهادت رسيدند.
عبور رزمندگان با قايق از عرض 14 كليومتري به سمت جريزه مجنون، احداث پل به طول 14 كليومتر و ايجاد پل خاك ريزي به مدت 2 هفته در طول عمليات، ایجاد جاده خاكي در جريزه در كنار احداث پل حاصل تلاشها و رشادتهای رزمندگان در عملیات خیبر بود.
از زبان سردار عراقی
سردار عراقی که خود از نیروهای تحت امر سردار رضا حسن پور بوده است از او به عنوان فرمانده ی دلاوری که بر دلها نفوذ داشته است، یاد کرده و میگوید: تاکنون هر وقت که صحبت از شهدا شده است، فکر میکنند شهدا فرشته هایی بوده اند که فقط نماز میخواندند، در حالی که امثال شهید حسن پورها، نیروهای توانمند و خلاقی بودند که با دست خالی و ابتکارات و خلاقیت های خود، ابتکار عمل را از دشمن گرفته و بر آنها غلبه داشتند.
از زبان سردار مهدی صباغ
سردار مهدی صباغ که در عملیات خیبر دوشادوش شهید حسن پور شاهد پیروزی رزمندگان اسلام در این عملیات بوده است، میگوید: عملیات خیبر در نیمههای راه بود که به دلیل مشکلات نفوذ در دشمن، به بن بست رسیده و نه تنها رزمندگان، بلکه سردار مهدی زین الدین، فرمانده لشکر علی ابن ابیطالب(ع) نیز از ادامه ی راه ناامید شده بودند، اما سردار رضا حسن پور با ابتکار عمل و شجاعت مثال زدنی اش و با یاران اندک خود موفق به گشودن معبری شدند که راه نفوذ در جزیره مجنون هموار شده و در کمال ناباوری فرماندهان ارشد عملیات، وی به عنوان فاتح خیبر وارد جزیره مجنون شد.
اگر همت و شجاعت شهید حسن پور نبود، عملیات خیبر پیروز نمی شد.
وصيتنامه شهيد
بسم الله الرحمن الرحيم
الله اكبر، الله اكبر، اشهد ان لا الله الا الله، اشهد ان محمداً رسول الله
سلام، سلامى گرم از ميان دود و آتش، سلامى گرم از ميان غرش توپ و تانك، سلامى گرم از ميان تركش خمپارهها، سلامى گرم و پرمحبت، سلامى گرم از ميان قلبهاى پاك و صاف و ساده و جانهاى بركف نهاده جوانان رزمنده، سلام بر مردم هميشه در صحنه، سلام بر مردم هميشه بيدار و هشيار و خنثى كننده نيرنگ منافقان و كفار و مشركين، سلام بر مردمى كه هميشه به ياد خدا و هميشه به ياد رزمندگان جبهههاى جنگ حق عليه باطل.
نمیدانم من به نوبه خود چگونه از شما تشكر كنم، نمیدانم چگونه اين بخشش و ايثار شما را جبران كنم و نمىیدانم چگونه پس از برگشت از جبهه در ميان شما سر بلند كنم چرا كه تا به حال آن طورى كه سربازان امام حسين (ع) براى اسلام كار كردند من كار نكردم و هيچ كارى نيز از دستم برنمىآيد جز اين كه دعا كنم: خدايا مرا پهلوى امام مهدى (عج) و نايب بر حقش امام خمينى و اين مردم فداكار و با ايثار رو سياه مگردان، اى خدا ديگر بيش از اين خجالتم مده، كه ديگر گوشهايم توانايى شنيدن اين را ندارد كه بشنود يك پيرزن هشت عدد تخم مرغ خانهاش را براى رزمندگان جبهه فرستاده است.
اى مردم هميشه در صحنه، اى دوستان و آشنايان و اى خانوادهام همه اين را میدانيد و بدانيد كه من خودم اختياراً به خدمت سپاه در آمدم و باز خودم داوطلبانه به جبهه رفتم و اين مطالب را براى تكبر و غرور و منيت نمیگويم كه شنيده بودم عدهاى از افراد مال پرست شايعه پراكنى مىكنند كه اين جوانها را به زور به جنگ مىبرند.
در جواب به اين افراد بايد بگويم: وقتى كه من در اينجا از گناهانم كم مىشود و به لقاءالله میرسم پس چرا به زور بيايم يا از اينجا فرار كنم، اگر سعادت داشته باشم چه جايى از اينجا بهتر. اين را همه بدانيد كه من به جنگ نيامدهام به خاطر غرور و تكبر و نه به خاطر ترس از آتش دوزخ و نه به خاطر خوب و راحت بودن بهشت و نه به خاطر شهيد شدن كه اين نوع طرز فكر، شرك است. من به خاطر رضا خدا به جنگ آمدهام، همين و بس.
در ضمن پدر يا برادرم مسئول گرفتن حلاليت از طرف دوستان و آشنايان مىیباشند. هر كسى هم كه از بنده طلبى دارد مىتواند به خانواده اينجانب مراجعه كند و طلب خود را دريافت كند.
اينها را میگويم به علت اينكه وقت تنگ است، چون امشب شب عمليات است، به اميد پيروزى رزمندگان اسلام بر كفر.
سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت صبح قزوین، تاریخ انتشار: 29مهر1397 ، کدخبر: 331374: sobheqazvin.ir