شعار سال: زن و مرد پس از
ازدواج قصد میکنند که سالهای متمادی با یکدیگر زندگی کنند و در غم و شادی یکدیگر
سهیم باشند. این
تشریکمساعی در سایه عشق، محبت و آگاهی حاصل میشود. آگاهی توأم با شناخت با چه
ابزاری فراهم میشود؟ نخست رضایت زوجین شرط صحت ازدواج است. قانون مدنی در ماده 1070 به صراحت بیان میدارد که
رضای زوجین شرط نفوذ عقد است و همین کافی است که شما به این مهم پی ببرید که اکراه
و اجبار صحت ازدواج را به خطر میاندازد.
برای داشتن رضایت به مفهوم واقعی – نه صوری-
باید زن و مرد دارای رشد، آگاهی و شناخت از ازدواج و حقوق و مسئولیتشان باشند.
برای رسیدن به رشد و آگاهی مناسب باید به سن طرفین قرارداد ازدواج توجه کرد. بیشک
13 سال و 15 سال برای دختر و پسر برای امضای قراردادی به این اهمیت کافی نیست، چون
هدف از ازدواج فقط مسائل خاص نیست.
برای تشکیل خانواده زن و مردی باید این مسئولیت را بپذیرند که تمام
خصوصیات لازم برای تشکیل خانواده را – هرچند
متوسط- داشته باشند. چه زنی در 13سالگی
به شناخت و آگاهی رسیده است؟ چه مردی در 15 سالگی برای تشکیل خانواده و پذیرش
مسئولیت آمادگی دارد؟ واقعیت این است که هیچ تلاشی به صورت واقعی برای آمادهکردن
دختران و پسران ما برای ازدواج نشده است. باید خانواده و دولت برای تشکیل خانواده
و رسیدن افراد به آگاهی و شناخت هزینه کنند و این مهم جز با برنامهریزی و سیاستگذاری
مطلوب قابل اجرا نیست. مشکلات
اجتماعی کنونی که منجر به افزایش طلاق و کاهش ازدواج در جوانان شده است به این مهم
برمیگردد که آنها در کنار خود ازدواجهای موفق را نمیبینند و همین امر موجب میشود
تا حاضر نشوند دست به ازدواج بزنند و آزمودههای دیگران را تجربه کنند. بپذیریم
که دائم اظهار میشود که دادن آموزش و آگاهی به زنان و مردان برای ازدواج ضرورت
دارد تا اهمیت تشکیل خانواده برای آنان روشن شود و ارزشداشتن خانواده برای افراد
مشهود شود، ولی از نظر عملی هیچگاه توفیق نیافتهایم که بخشی از برنامههایمان را
جدی به این امر اختصاص دهیم.
خانواده در کشور ما تغییرات زیادی کرده و در بخشی از حالت سنتی خارج
شده است. درک این تغییر برای بسیاری قابلقبول نیست، بنابراین روی خواستههای خود
پافشاری میکنند. در بخشی از جامعه نیز با افزایش تجرد مواجهیم. برخی
از نمایندگان مجلس با توجه به موضوع ازدواجهای زودهنگام و ازدواجهای زیر سن 13
سال دختران، پیشنهادی را مطرح کردند تا از ازدواج در سنین پایین بکاهند و شناخت و
آگاهی را در ازدواج در اولویت قرار دهند، اما مخالفان پیشنهاد فوقالذکر به دلایل
گوناگون آن را به مسائل و مباحث دینی ربط دادند. سن بلوغ مسئلهای است که ضرورتا
با سن رشد متفاوت است و سن رشد برای موضوعات متفاوت باید مورد مداقه قرار گیرد.
آیا در شرایط امروز میتوانیم سن رشد جسمی را لحاظ کنیم یا باید رشد برای ازدواج را
همراه با آگاهی و شناخت مورد توجه قرار داد؟
این نکتهای است که نباید با هیجان و بدون تفکر به آن در جامعه دامن زد. وظیفه همگان است که به آینده و
زندگی جوانانمان بیندیشند و بهترین راه را انتخاب کنند. نکته
دیگر موضوع فرهنگسازی است. دهها نهاد فرهنگی در کشور فعالیت دارند و همه بیان میدارند
که نگران کاهش ازدواج و افزایش طلاق هستند. جلسات متعددی تشکیل میشود بلکه بشود
راهکاری یافت. در این مهم همه یک یا چند راهبرد مشخص ندارند و تفاوت سلایق راه
انتخاب را سد کرده است و هر نهاد از ظن خود، پیشنهادش را بهترین میداند و حتی طرحها
و پروژههایی نیز اعلام میشود. سالها گذشته است و هزینههای صرفشده، مشکل را حل
نکرده! به نظر میرسد این پیشنهادها از دریچه چشم دختران معصوم و پسران ناگزیر به
ازدواج، ارائه نمیشود. آنچه اهمیت دارد، مصلحت دختران و پسران جامعه است که باید
با یک پروژه میدانی به نظرات آنان توجه کرد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ
انتشار 24 آبان 97، شماره: 3292