شعار سال: گزارشهای در خفا مانده حاکي از اين واقعيت دردناک است که در ميان کشيشان راهب در کليساهاي کاتوليک تحت اقتدار اخلاقي تشکيلات مذهبي واتيکان نيز افرادي يافت ميشوند که مرتکب اعمال آزار جنسي به کودکان ميشوند. کافي است که بدانيم يکميلياردو 200 ميليون نفر در دنيا فقط عضو کليساي کاتوليک هستند. به نظر ميرسد که طبل رسوايي کليساي کاتوليک از اوايل سالهاي ۲۰۰۰ به صدا درآمده است. در پژوهشهاي انجامشده در آن سالها که 70 سال قبل از آن را نيز شامل ميشود، مدارک محکمي دال بر وجود موارد متعددي از آزار جنسي کودکان در تشکيلات کليسايي کشورهاي مختلف، ازجمله استراليا، آمريکا و آلمان به دست آمده است. به نظر ميرسد که آزار جنسي کودکان در کليساهاي کاتوليک از نظر تاريخي قدمتي طولاني و نامکشوف داشته باشد؛ اما تشکيلات مقتدر کليسايي براي حفظ آبرو، اطمينان و اعتماد عمومي حاضر نبودهاند موارد مربوط به آزار جنسي کودکان را براي عموم افشا کنند. گزارشها و اقدامات بهعملآمده به طور سري و پنهاني در اين تشکيلات جريان داشته و پاپ بنديکت شانزدهم از آن اطلاع داشته؛ ولي ارادهاي براي علنيشدن و افشاي گناهان پيشوايان مذهبي کليساها وجود نداشته است. درحاليکه اقداماتي مخفيانه مانند مشاورههاي رواني و درماني، خلع لباس و جابهجاييهايي نيز در جريان بوده است. پژوهشگران علل بسياري براي مخفي نگهداشتن تعرضات جنسي و به سکوت کشاندهشدن قربانيان در محيط کليساهاي کاتوليک ذکر ميکنند. ازاينميان ميتوان به چند علت اشاره کرد: اول اينکه اين تشکيلات مقتدر در سرتاسر جهان غرب که خود را نماد پاسداري اخلاق متعالي در سطحي فراتر از جوامع مدني ميداند، خواستار حفظ موقعيت فرادستي اخلاقي در جوامع سکولار است. دوم اينکه اين تشکيلات وسيع امکان دستيابي به نوعي حاشيه امن و مصونيت از تعرضات قانوني و حقوقي، گاه همدستانه از طرف حکومتهاي محلي، براي لاپوشاني موارد تعرض جنسي به کودکان را دارد. سوم اينکه کشيشان، مقام والا و محترم همراه با اقتدار و ابهت و اغلب جذابي براي مؤمنان دارند و ميتوانند قربانيان خود را بفريبند تا آنها عمل تعرضجويانه جنسي را هم بخشي از اعمال بهحساب میآورند. به عبارت ديگر متعرضان در لباس کشیش، گاه با شيوههاي فريبکارانه موفق ميشوند از اعمال خود قباحتزدايي کنند و آنها را افعالي متعارف و جزء اعمال جلوه دهند. ديگر اينکه چون در کليساهاي کاتوليک کشيشان راهب به اختيار خود مجرد هستند و براي حفظ تزکيه نفس، ازدواج را بر خود حرام ميدانند، براي عدهاي عمل تعرض جنسي از طرف آنها، غيرقابل تصور به نظر ميرسد؛ کمااينکه براي عدهاي ديگر ممکن است عامل اصلي بروز کودکآزاري آنها به حساب آيد. اکنون به نظر ميرسد با بهقدرترسيدن پاپ فرانسيس و فشار نيروهاي سکولار در جوامع سرمايهداري غرب، تشکيلات واتيکان تمايلي به اصلاحات در نحوه تفسيرهاي ديني و افشاگري در زمينه آزار جنسي در محيط کليساها نشان ميدهد. در اين راستا پاپ سعي دارد به بحران موجود سر و ساماني بدهد و به مؤمنان اطمينان خاطر بدهد که در آينده محيط کليساها از آلودگي تعرضات جنسي به کودکان پاک خواهد شد؛ ولي موضوع مهم در اين زمينه، اثرات مخربتر ضربههاي عاطفي از طريق آزار جنسي بر کارکرد طبيعي مغز عاطفي شناختي اجتماعي در حال رشد کودکان در محيطهاي معنوياي مانند کليسا است؛ زيرا انتظار بروز چنين تعرضاتي در اين مکانها به طور معمول و عرف بايد چيزي نزديک به صفر باشد. بههمينخاطر نيز به طور معمول ضريب اطمينان و اعتماد مردم به اين مکانها بهعنوان آخرين پناهگاه مظلومان، محرومان، نيازمندان و اقشار آسيبپذير ازجمله کودکان بيشتر از هر مکان ديگر است؛ بنابراين شوک و تکان اين اتفاقات در چنين مکانهايي آن هم از سوی افرادي که ظاهرا دست از لذايذ زندگي معمول شستهاند و بهعنوان راهبان ايمان، داوطلبانه خواستار خدمترساني به مردم مؤمن شدهاند، به مراتب مخربتر است؛ زيرا کمتر کسي انتظار آن را دارد. چنين ضربههاي مهلکي ميتواند نظام دفاعي و انعطافپذير مغز قربانيان را پس از واقعه چنان درهم بشکند که بازگشتپذيري به زندگي معمول بدون هراس و استيصال دائمي را مشكل و گاه غيرممکن کند. شرايط حاکم در کليساها احساس شرم، گناه، تحقيرشدن و به سکوت کشاندن قربانيان آزار جنسي را به مراتب تشديد ميکند. فاجعهبارتر اين است که اغلب براي به تمکين واداشتن قرباني در حفظ توطئه سکوت و پنهانکاري، بخشي از گناه به دوش قرباني انداخته ميشود. بااينحال امروزه تجديدنظر اساسي در سياست پنهانکاري و سکوت در برابر واقعيت آزار جنسي کودکان در کليساها بهويژه در تشکيلات تحت سلطه واتيکان اهميتپيدا کرده است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 19 اسفند 97، شماره: 3386