اصلاحات و اصلاحطلبان در حالی ماهها را برای رسیدن اسفندماه و هشتمین روز آخرین ماه سال میشمارند که وضعیتشان نسبت به انتخابات چند سال گذشته، که اتفاقاً برایشان توأم با توفیق و خروج از حاشیهنشینی بود، فرق دارد.
اصلاحطلبان از یک سو نگران کاهش رایها تحت تاثیر نارضایتیها هستند و از سوی دیگر نگران تکرار نظارت استصوابی. شاید همین نگرانیها باعث شده این روزها چهرههایی مانند سید مصطفی تاجزاده از احتمال حضور مشروط اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم سخن بگویند. هر چه هست به نظر میرسد کار اصلاحطلبان، در این دوره از انتخابات، کار راحتی نیست.
آذر منصوری، قائممقام حزب اتحاد ملت، در گفتوگویی تفصیلی ، با تاکید بر اینکه «نظرسنجیها مشارکت زیر 30 درصد در انتخابات را نشان میدهد»، میگوید: اصلاحطلبان شرایط خطیری دارند و باید مراقب اوضاع و تصمیمهایشان باشند.
مشروح گفتوگوی با این فعال سیاسی اصلاحطلب به شرح زیر است:
اصلاحطلبان به لحاظ انسجام در مقایسه با سال 84 به بلوغ بیشتری رسیدهاند*جریان اصلاحات شرایط عجیبی را تجربه میکند. در حالی که دهه 80 برایشان دههای توأم با تحدید، فشار و البته حاشیهنشینی بود، در دهه 90 با واقعبینی و عقلگرایی توفیقهای پیدرپی و تا حدودی غیرمنتظرهای به دست آوردند. اما در سال جاری، که اتفاقاً سال انتخابات است، اوضاع کمی یا شاید هم به طور جدی نگرانکننده است. اینطور نیست؟
مشخصاً در سالهای 81 و 84 در انتخابات شوراهای دوم- در حالی که با یکی از آزادترین انتخابات مواجه بودیم- و در انتخابات نهمین دوره ریاستجمهوری که اشتباههای زیادی مرتکب شدیم، شکستهای سختی خوردیم.
در واقع سال 84 در حالی رقابت را باختیم که در دور اول سبد رای کاندیداهای اصلاحطلب از اصولگراها بیشتر بود و قابل پیشبینی بود که هر کسی در آن شرایط با آقای هاشمی رقابت کند برنده خواهد شد. چون چهرهای که طی آن سالها از ایشان ساخته شده بود، افکار عمومی را تحتتاثیر خود درآورده بود.
همچنین در رقابت یک روحانی برابر یک لباس شخصی، طبیعتاً معلوم بود آقای هاشمی نمیتواند برنده شوند. البته من میگویم باید شرایط سالهای 80 و 90 را در مقطع و زمینه تاریخیاش و سالهای 1390 تا 1400 را هم در زمینه خود بررسی کنیم.
به دلیل اینکه اقتضائات و محدودیتها و شرایط امروز اصلاحطلبان، اساساً قابل مقایسه با آن چیزی نیست که سالهای 80 تا 90 با آن مواجه بودند. بنابراین ممکن است به تعبیر شما شرایط امروز اصلاحطلبان شباهتهایی به سالهای 81 و 84 داشته باشد، اما به نظر من به شدت متفاوت است.
*بدتر است یا بهتر؟به نظر من اصلاحطلبان به لحاظ انسجام سیاسی و تشکیلاتی در مقایسه با سال 84 به مراتب به بلوغ بیشتری رسیدهاند. امروز در این شرایط، که پیشبینیها نسبت به انتخابات آینده خیلی تیره و تار است، دستکم میتوان گفت اصلاحطلبان با توجه به تجربه شکست سال 84، نهایت تلاششان را میکنند تا این انسجام بین خودشان حفظ شود.
در سال 92، همانطور که میدانید، ایران در مقطعی گرفتار شده بود که پرونده کشور به شورای امنیت رفته و 6 قطعنامه علیه ایران صادر شده بود.
همچنین رشد اقتصادی به پایینترین رقم و تورم به بالاترین رقم خود رسیده و مجموعهای از اتفاقات در طول هشت سال استقرار دولت آقای احمدینژاد در کشور رخ داده بود که شاید بتوان گفت بهترین موقعیت برای دولت پنهان فراهم شده بود تا خود را در حوزههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی تا آنجا که ممکن است توسعه دهد و دست خود را به همه حوزهها برساند.
به هر حال در چنین شرایطی اصلاحطلبان آمدند و در انتخابات 92 با هدف دور کردن کشور از تهدیدها، فارغ از اینکه پیروز انتخابات باشند یا نباشند، مشارکت جدیای داشتند.
در آن برهه تاکید اصلاحطلبان برای نامزدی در انتخابات بر آقای خاتمی بود که البته ایشان تمایلی نداشتند و اساساً تحلیلشان نسبت به شرایط کشور به گونهای بود که آمدنشان را مناسب نمیدیدند. نفر بعدی آقای هاشمی بود که ایشان هم در کمال ناباوری رد صلاحیت شد تا اصلاحطلبان به کاندیدایی برسند که در واقع کاندیدای مطلوبشان نبود و در آن شرایط کاندیدای مقدور و ممکن بود.
این یعنی اصلاحطلبان واقعیتها را دیدند و تصور و تلقیشان این بود که چنانچه دولتی سر کار بیاید و رویکردش حداقل در سیاست خارجی با دولت مستقر متفاوت باشد، میتواند ایران را از این مهلکه نجات دهد.
انتخابات با حداقل قواعد دموکراسی، حداکثری برگزار میشود*در شرایطی که حتی آقای محسن رضایی گفته بود کشور به لبه پرتگاه رسیده است؟دقیقاً. 6 قطعنامه صادر شده بود و ما میدانستیم که عراق با 10 قطعنامه کارش به جایی رسید که جنگطلبان آمریکا دریافتند فضا فراهم است برای اینکه بیایند و حکومت را تغییر دهند و همچنین مردم عراق هم آماده استقبال از این نوع تغییر بودند.