در راستای ایفای رسالت آگاهی بخشی به انعکاس برجستهترین گزارش های روزنامههای مختلف با عناوینی چون آگاهی اروپاییها از وزن بازیگری ایران در منطقه، «گاندو» در قفس ظریف، خانوادهکُشی، به ظاهر علنی، یارانههای خاص، طرح ترافیک ؛ اهداف فرهنگی و اقتصادی، کوچ اجباری کودکان کار از کف خیابانها به شبکههای زیرزمینی و حذف ایرانیها از گیتهاب پرداخته است در ادامه به بازتاب گزیدهای از این مطالب میپردازیم.
آگاهی اروپاییها از وزن بازیگری ایران در منطقهروزنامه آفتاب یزد با درج مطلبی با عنوان آگاهی اروپاییها از وزن بازیگری ایران در منطقه، نوشت: اروپاییها از منظر نظامی هم از توان لازم برای تامین امنیت نفتکشهای خود در خلیج فارس برخوردار نیستند. امنیت منطقه تنها با حضور و همکاری کشورهای منطقه قابل تامین است. حضور هرگونه قدرت فرامنطقهای در طول چند دهه گذشته نشان داده که عامل بیثباتی و ناامنکننده برای منطقه به شمار میرود. اروپاییها به خوبی نسبت به جایگاه و رویکرد ایران در خاورمیانه آگاه هستند به همین دلیل هم با سیاستهای آمریکا مخالفت میکنند و حتی خود هم حاضر به پیوستن به طرح ائتلاف بریتانیا نیستند. اگرچه این کشورها نتوانستند به تعهداتشان در برجام عمل کنند اما برای حفظ برجام باید راهبردهای مثبتی را در برجام در پیش بگیرند و این راهبردها و سیاستها را در همه مسائل مدنظر قرار دهند. منطقه خاورمیانه و خلیج فارس مهمترین کانونی است که اروپاییها باید نشان دهند که دیدگاه متفاوتی در مسئله امنیت و ثبات خاورمیانه نسبت به آمریکا دارند.
اروپاییها نمیخواهند در فشار حداکثری آمریکا به ایران همراهی کنند. در حالی که در مسئله ناتو کشورهای اروپایی و آمریکا با یکدیگر همکاری دارند و میتوانند از ظرفیت ناتو در خلیج فارس بهره ببرند. آنها پیشنهاد جداگانه در رابطه با ایجاد ائتلاف دریایی در خلیج فارس مطرح کردند. زیرا نمیخواستند به آمریکا بپیوندند. اکنون هم آلمان و فرانسه از پیوستن به این ائتلاف به نحوی انصراف دادند. زیرا نمیخواهند با پیوستن به چنین ائتلافی برجام از بین برود. در حالی که توافق هستهای برای این کشورها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. تشکیل چنین ائتلافی قطعا سختتر از ناتوی عربی و همکاری امنیتی میان آمریکا و اروپاست. به همین دلیل در شرایط سیاسی موجود همه کشورها حتی متحدان آمریکا با سیاست های ترامپ مخالفند. بنابراین تشکیل چنین ائتلافی را از هماکنون باید شکستخورده تلقی کرد.
«گاندو» در قفس ظریف روزنامه ابتکار با انتشار مطلبی با عنوان «گاندو» در قفس ظریف حملات و تخریبهای صداوسیما علیه دولت را بررسی کرد و آورد: رسانه ملی در این سالها به خاطر عملکرد یکسویه خود درباره بسیاری از مسائل مورد انتقاد شدید قرار گرفته است. نگاهی به برنامههای صداوسیما در پوشش رویدادهای ملی و کارشناسی در سالهای اخیر نشان از آن دارد که رویکردهای سیاسی و جناحی بر رفتار این سازمان غلبه دارد و بیم آن میرود که منافع ملی قربانی اهداف سیاسی شود. هرچه شرایط کشور حساستر میشود، حمله مخالفان دولت نیز شدیدتر میشود. در این بین اما صداوسیما علم مخالفتش را با دولت بیش از گذشته بلند کرده است. از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی صداوسیما یا همان رسانه ملی که حسن روحانی از آن به «رسانه میلی» نام میبرد، همیشه سعی کرده است با زدن دولت و ساز مخالف، بیشتر مورد توجه قرار گیرد. یکی از پربحثترین کارهای اخیر صداوسیما پخش سریال «گاندو» بود که در آن به دولت و دستگاه دیپلماسی کشور بهخصوص محمدجواد ظریف حمله شد و به نوعی تخریب دولت روحانی و کابینه او هدف اصلی این سریال پرحاشیه بود.
چرا یک نهاد خاص در این حد آزاد است که حتی در حساسترین شرایط کشور باز هم بدون توجه به منافع ملی و ایجاد همدلی بین نیروها سعی در تخریب مسئولان میکند. با توجه به اینکه نویسنده این سریال پیش از این گفته بود که ۸۰ درصد سریال ساخته ذهن او بوده است، چرا باید رسانه ملی اینگونه به مخاطب القا کند که دستگاه دیپلماسی کشور توان مدیریت ندارد و عملکرد وزیر خارجه را اینگونه زیر سوال ببرد؟ آیا تخریب ظریف در این موقعیت حساس کنونی در راستای منافع ملی است؟ آیا اینبار سریال گاندو ظریف را مجبور به ترک پاستور خواهد کرد؟ همه اینها سوالاتی است که تا کنون پاسخی برای آن پیدا نشده است. اینکه چرا انتقاد از صداوسیما در ساخت چنین برنامههایی راه به جایی نمیبرد، اینکه سازندگان گاندو تا چه میزان به واقعیت پایبند بودهاند، اینکه تخریب وجهه دولت در شرایطی که کشورمان با دشوارترین شرایط توطئه و کارشکنی در تاریخ بشر روبهرو است، چه توجیهی دارد؟ و اینکه آیا فیلمسازان دیگری هم مجاز به ساختن اثری در این حوزه و بیان آزادانه نظرات خود هستند یا فقط این آزادی بیان حق مسلم سازندگان گاندو است، موضوعاتی قابل تامل و قابل بحث هستند.
خانوادهکُشیروزنامه همدلی با درج گزارشی با عنوان خانواده کشی، می نویسد: بحرانهای اقتصادی - اجتماعی تعادل را در همه عرصههای زندگی به هم میریزد. در چنین شرایطی محدودیت منابع از یک سو و رقابت و تعارض منافع از سوی دیگر منجر به افزایش درگیری و نزاعهای اجتماعی خشونتبار میشود. وقتی از فضای خشک، خشن و ناامن جامعه و تضادهای اجتماعی خسته میشویم به محیط امن خانه و خانواده پناه میبریم اما اگر محیط خانه نیز ناامن باشد چه باید کرد و به کجا پناه ببریم؟ آمارها اکنون حکایت از چنین وضعیت خطرناکی دارند. افزایش خشونتها و قتلهای خانوادگی را نمیتوان به مسائل شخصی و روانشناختی تقلیل داد، بلکه نشانه رشد خشونت و خشم فرو خورده اجتماعی و استصال و درماندگی است که این روزها آتش آن از همه جا زبانه میکشد. افزایش نگران کننده قتلهای خانوادگی زنگها را برای دستگاهها و مسئولان به صدا در آورده است، اگر گوش شنوایی باشد نباید از کنارچنین مسائلی به راحتی بگذرد.
قتل های خانوادگی از جمله آسیبهای اجتماعی رو به افزایش در کشور است که مثل خیلی از آسیبهای اجتماعی دیگر آمار مشخص و مطمئنی از آن ارائه نمیشود، اما اگر خبرهای مربوط به حوادث کشور را دنبال کنیم، بدون شک متوجه افزایش قتلهایی میشویم که رنگ و بوی خانوادگی دارد. بسیاری بر این باورند که قتلهای خانوادگی قبلا هم وجود داشته است، اما به دلیل نبود یا ضعف فضای رسانهای اطلاعرسانی نشده یا به صورت ضعیف اطلاعرسانی شده است، اما امروزه به دلیل وجود شبکههای اجتماعی اکثر این نوع خبرها رسانهای میشوند و مردم در جریان آن قرار میگیرند. عدهای دیگر معتقدند: قتل مصداق بیرونی جامعه خشن ماست که خشونت از در و دیوار آن میچکد. به نحوی که اگر در گذشته قتلها و خشونتها شامل اعضای جامعه میشد، حالا به درون خانواده راه پیدا کرده و اعضای خانواده خشمشان را بر سر همدیگر خالی میکنند.
به ظاهر علنیروزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان به ظاهر علنی با دو تن از نمایندگان مجلس به گفت وگو پرداخت و آورد: محمود صادقی می گوید که برای دادگاه خود من هم اعلام شد دادگاه علنی است که طبق قانون دادگاه علنی یعنی علاوه بر آنکه آنچه در دادگاه گذشت میتواند در اختیار رسانهها قرار بگیرد، هرکسی هم تمایل داشته باشد میتواند در این جلسه شرکت کند اما در مورد دادگاه من، مقابل در دادگاه مامور گذاشته بودند که به دو تن از دوستان من که از اساتید معتبر دانشکده حقوق بودند اجازه ندادند وارد جلسه شوند. یعنی به جز شکات، متهمان و وکلای آنها فرد دیگری را اجازه ندادند در جلسه حضور داشته باشد. از سوی دیگر قاضی دادگاه اعلام کرد دادگاه علنی است اما کسی نمیتواند مفاد این دادگاه را منتشر کند. هرچند آقای رییسی دستورالعملی داده بودند که شایسته تقدیر است و در چند بند آن مشخصا در بند ۵ بر علنی بودن دادگاهها و اصل یکصدو شصت و پنجم قانون اساسی تاکید کردهاند. در همین دستورالعمل بر حضور رسانهها در جریان اطلاعرسانی درباره پروندهها تاکید شده اما متاسفانه از اجرای این دستورالعمل در دادگاهها خبری نیست.
همچنین دراینباره محمدجواد فتحی نیز می گوید: طبق قانون همه افراد ملت میتوانند نسبت به محتوای جلسه دادگاه علنی مطلع باشند. وقتی ما در دادگاه میخواهیم اجازه بدهیم این افراد نسبت به محتویات دادگاه و سیر دادرسی اطلاع پیدا کنند به معنای واقعی در دو شکل قابل امکان است؛ اول اینکه از سوی صدا و سیما جلسه دادگاه فیلمبرداری و برای عموم پخش بشود، دوم اینکه از طریق رسانهها منتشر شود. بنابراین واضح است که وقتی قانونگذار میگوید دادگاه علنی باشد یعنی هیچ منعی وجود ندارد که موضوع به اطلاع ملت برسد. از سوی دیگر وقتی اتاق جلسه یا همان مجلس دادگاه محل محدودی است مشخص است که همه افراد امکان ورود به آنجا را ندارند پس باید تعداد محدودی به این جلسه بروند و محتوای دادگاه را منتشر کنند، این مفهومی است که از دادگاه علنی برداشت میشود.
یارانههای خاصروزنامه شرق با انتشار مطلبی با عنوان یارانه های خاص می نویسد: ترویج و اشاعه فساد در راستای توزیع «یارانههای خاص» بین وابستگان ائتلاف غالب با ایجاد لابیهای سیاسی و اقتصادی و تشکیل سهوجهی آهنین بین دولت (بوروکراتها)، مجلس (قانونگذاران) و بنگاههای اقتصادی صنعتی و معدنی رانتی، اراده قدرت سیاسی در ایجاد و اداره واحدهای صنعتی و معدنی رانتی، نبود شفافیت و نظارت لازم و کافی در دخلوخرج بنگاههای صنعتی و معدنی شبهدولتی (خصولتی) و تقسیم بخش مهمی از سودها و منافع کلان آنها در شبکهای از بنگاههای تودرتو و وابسته از مصائب پرداخت «یارانههای خاص» است.
در سه دهه اخیر، هرگاه دولت در تأمین منابع مالی خود در تنگنا قرار گرفته، موضوع یارانههای انرژی و به ویژه افزایش قیمت بنزین بهشدت و بهقوت مطرح شده است. افزایش بیش از ۱۰برابری قیمت بنزین در کمتر از ۱۰ سال گذشته و اقداماتی مانند پرداخت یارانه نقدی بهجای یارانه انرژی، در عمل جز ایجاد چالشها و بحرانهای جدید، نتیجهای در بر نداشته است. در شرایطی بر افزایش قیمت بنزین تأکید میشود که بیش از ۱۰ میلیارد دلار یارانه سوخت به صادرات کالاهای خام و اولیه بیارزش و کمارزش تعلق میگیرد و قاچاق سوخت دیزل نادیده گرفته میشود. نگاه تکوجهی، سطحی و ابزاری به مسائل اقتصاد ایران که بر افزایش هزینه زندگی عامه مردم و در سوی دیگر افزایش منافع بخشها و گروههای اقتصادی خاص متمرکز است، نهتنها به حل چالشهای جاری کمک نخواهد کرد، بلکه در ذات خود خلقکننده مخاطرات آتی نیز هست. در ماهیت موضوع برای کاهش و حذف هرگونه یارانه و رانت هیچگونه اختلاف نظری وجود ندارد؛ اما بنا بر روال مألوف، با مهندسی افکار عمومی تلاش میشود اذهان عمومی از اصل موضوع منحرف و با استفاده گزینشی و ابزاری از اصلاح نظام یارانهها، نتیجهگیری نهایی در مسیر از پیش تعیینشده خاص هدایت شود».
طرح ترافیک ؛ اهداف فرهنگی و اقتصادیروزنامه اطلاعات با درج گزارشی با عنوان طرح ترافیک؛ اهداف فرهنگی و اقتصادی نوشت: طرح ترافیک و محدودیتهای رفت و آمد، از دغدغههای مهم شهروندان تهران است. اگر ممنوعیت ورود چهارپایان باربر به محدوده ارگ، در زمان حیات ناصرالدین شاه را اولین طرح ترافیک در تهران بدانیم، طرح ترافیک و محدودیت عبور و مرور در پایتخت، یک دغدغه تاریخی و ریشهدار است. بعدها و با ورود میلیونی جمعیت به تهران، محدودیتهای تردد بیشتر شد. سال ۵۸ منطقهای در مرکز تهران به عنوان محدوده طرح ترافیک شناخته شد که در ابتدا ورود خودروهای شخصی تک سرنشین به آن ممنوع شد، طرحی که میتوانست مبنای تغییر رفتار ترافیکی پایتخت نشینان باشد. امسال طرح زوج و فرد دچار تغییر ساختاری شده است. ظاهرا پس از تصمیم مدیریت شهری تهران مبنی بر کاهش فروش تراکم مازاد، قرار بر این شد تا هزینه شهر تهران از ترافیک تامین شود یا دستکم بخشی از هزینهها، از رفت و آمدها به دست بیاید.ابتدای تیرماه زمان اعلام شده برای جایگزینی طرح «کنترل آلودگی هوا» با «طرح زوج و فرد» است. کسانی که میخواهند از این طرح استفاده کنند باید در پایگاه اینترنتی «تهران من» ثبت نام کرده باشند. مطابق با مفاد این طرح، هر خودروی پلاک تهران میتواند ۲۰ روز در هر فصل به صورت رایگان در محدوده طرح زوج و فرد تردد کند، این امکان برای خودروهای پلاک غیرتهران، ۱۵ روز در هر فصل است. این طرح مانند طرح قبلی در روزهای پنجشنبه تا ساعت ۱۳ است.
اگر فردی از فرصت ۲۰ روزه خود در هر فصل استفاده نکند، امکان انتقال آن به فصول بعد وجود ندارد. اما اگر کسی نیاز دارد بیش از ۲۰ روز در هر فصل وارد محدودههای طرح ترافیک شود، باید عوارض آن را بپردازد. هزینه این عوارض نصف قیمت طرح ترافیک است. این هزینه در ساعات مختلف متفاوت است و در ساعات پیک ترافیک بیشتر میشود. مثلا بین ساعت ۱۰ تا ۱۶، ارزانترین حالت است. معاینه فنی از دیگر موارد تاثیرگذار در هزینه تردد در محدوده طرح است. معاینه فنی برتر، میتواند تا ۲۵ درصد تخفیف برای شما به همراه داشته باشد. شهروندان ساکن محدوده طرح که در سامانه ثبت نام کردهاند نیز از تخفیف ۵۰ درصدی تردد در طرح استفاده خواهند کرد، بهعبارتی یک چهارم هزینه طرح ترافیک فعلی. این طرح صرفا در محدوده زوج و فرد مورد استفاده قرار میگیرد و مربوط به منطقه طرح ترافیک اصلی نیست و طرح ترافیک اصلی سر جای خودش میماند. پرداخت هزینه ورود به طرح نیز از سامانه و به صورت اینترنتی صورت میگیرد و افرادی که وارد طرح شدهاند، تا یک ماه زمان دارند حساب خود را تسویه کنند. در صورت پرداخت نکردن عوارض، ۱۵ درصد جریمه به آن تعلق میگیرد.
کوچ اجباری کودکان کار از کف خیابانها به شبکههای زیرزمینیروزنامه ایران با انتخاب مطلبی با عنوان به گفت وگو با سیدحسن موسویچلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی پرداخت و نوشت: موضوع کودکان خیابان داستانی تازه نیست. برای نخستین بار زمستان سال ۷۷ زمزمههای ساماندهی این کودکان آغاز و در سال ۷۸، مرکز جذب و شناسایی کودکان خیابانی در بهزیستی تأسیس شد. در آن سال با تلاشهای بهزیستی و همکاری مسئولان وقت وزارت کشور و شورای عالی اداری برای مصوبه افراد متکدی و بیخانمان تفکیک سنی در نظر گرفته شد و مقرر شد وضعیت افراد زیر ۱۸ سال در قالب کودکان خیابان پیگیری شود. سال ۸۴ برای این کودکان آییننامهای هم تصویب شد و بر اساس آن ۱۳ سازمان و شورا مسئولیت حمایت از آنها را برعهده گرفتند. در این میان بیشترین مسئولیت برعهده بهزیستی و شهرداری بخصوص شهرداری تهران قرار گرفت. کودکان کار در قانون، افراد زیر ۱۸ سال تعریف شدهاند. از سوی دیگر طبق قانون کار، فعالیت و کار بچههای زیر ۱۵ سال ممنوع است اما طبق ماده ۸۰ قانون کار، افرادی که در بازه سنی ۱۵ تا ۱۸ سال قرار میگیرند، کارگر نوجوان نامیده میشوند و در صورتی میتوانند کار کنند که فعالیت آنها مغایر سلامت روان و جسمشان نباشد. بنابراین میتوان گفت که ما کار نوجوانان را در جامعه پذیرفتهایم. در هیچ نقطهای از جهان، جذب و ساماندهی کودکان کار و خیابان به این صورت غیرکارشناسی صورت نمیگیرد. حقیقت این است که اغلب کودکان کار با خانوادههای خود در ارتباط هستند و میتوان گفت که بیش از ۸۰ درصد آنها کارتنخواب نیستند.
پاسخ به این پرسش ثابت میکند که جمعآوری کودکان کار و خیابان به این شکل نه تنها کمکی به این کودکان و جامعه نمیکند بلکه از جمله طرحهایی است که تجربه شده و محکوم به شکست است. در حقیقت این طرح بیشتر یک دستور است و نتیجه عکس خواهد داد. موضوع کودکان کار و خیابان یک موضوع اجتماعی است. مگر میشود موضوعات اجتماعی را با یک طرح ضربتی حذف کرد. کودکان خیابان معلول فقر و نابسامانی و گسترش آسیبهای اجتماعی هستند و به سادگی حذف نخواهند شد. اگر به زور این کودکان از خیابانها حذف شوند، به اجبار خانوادهها به کارهای دیگری تن خواهند داد. این در حالی است که گاهی خیابانها برای این کودکان از کارگاههای زیرزمینی امنتر است. از اینرو باید شرایطی فراهم شود ساعاتی که کودکان در خیابانها میگذرانند کمتر شود و آنها ضمن برخورداری از مراقبتهای بهداشتی، امنیت را هم تجربه کنند. بهتر است شبکه یاری کودکان و تشکلهای حمایت از کودکان که در حدود ۳۴ NGO هستند برای حل این معضل اجتماعی وارد شوند و با جذب کودکان، آموزش و توانمندسازی آنها از افزایش آسیب پیشگیری و در کمرنگ کردن این مشکل اجتماعی اقدام کنند و البته این مهم با کمک دولت امکانپذیر است.
حذف ایرانیها از گیتهابروزنامه صبح نو با انتخاب تیتر حذف ایرانیها از گیتهاب تحریمهای آمریکا در حوزههای فناوری اطلاعات را بررسی کرد و آورد: شرکت گیتهاب در اقدامی عجیب اقدام به محدود و مسدودسازی کاربران ایرانیاش گرفت و بعد از ارسال یک ایمیل این حسابها را بست. در حالیکه این روزها کشورمان در حوزههای متعدد دچار تحریمهای یکجانبه آمریکا شده، نماینده این کشور در امور ایران در اظهارتی خلاف واقع مدعی شده است «آمریکا سخت افزار، نرم افزار یا خدمات مربوط به ارتباطات شخصی را تحریم نکرده است»، هرچند این ادعای خلاف واقع را میشود با موارد بی شمار تحریم های علمی در گذشته جواب داد اما یادآوری چند مسأله که در همین نزدیکی رخ داده است، کفایت میکند. هنوز یادمان نرفته که چگونه گوگل یک نرمافزار ایرانی را به بهانه بدافزار بودن از روی گوشی های همراه پاک کرد یا اینکه اینستاگرام به بهانه تحریمهای آمریکا علیه سپاه حساب کاربری منسوب به فرماندهان نظامی ایران را مسدود کرد. در نیمسال دوم سال ۲۰۱۸ اپ استور و گوگل پلی به عنوان دو غول فناوری راهبردی آمریکا تحت تأثیر تحریمهای یکجانبه این کشور، اپ های متعلق به استارتآپهای ایرانی را از کار انداخته و آنها را از فروشگاههای آنلاین خود حذف کردند. علاوه بر این، دسترسی ایرانیها به محصولات ادوب آکربات و مک آفی نیز مسدود شده و مایکروسافت و ORACLE نیز از ارائه خدمات خود به ایرانیها خودداری کردهاند.
به عبارت دیگر توسعه دهندگان نرم افزار ایرانی نمیتوانند محصولات خود را در App Store یا Google Play عرضه کنند. همچنین هیچ فرد ایرانی نمیتواند از محصولات Adobe AMD، MATLAB، McAfee و بسیاری دیگر استفاده کند و همچنین برخی از خدمات Google، Microsoft، ESET یا Oracle یا وب سرویسهای مختلف آن ها از آدرس IP با اصلیت ایرانی، ممنوع شده است؛ حتی نرم افزارهای ضروری برای تجهیزات پزشکی نیز از این تحریمها مستثنی نشده اند. جالب اینجاست که فشار تحریم ها در این حوزه به فعالان در تمام سطوح ICT از جمله واردات تجهیزات و ابزار تکنولوژی اطلاعات و در تمام زیرشاخه های آن همچون سخت افزار، نرم افزار، اینترنت، شبکه و تجهیزات مخابراتی سرایت و فعالیت در این عرصه را مشکل کرده است. این مسائل باعث شده که در بخش فضای مجازی و اینترنت، آسیب های زیادی به صنعت ICT ایران وارد شود چرا که عدم دسترسی به امکانات سایت های مهم در این حوزه در کسب و کار فاوا تاثیرات منفی به جا گذاشته است. همچنین تحریمهای آمریکا در زمینه صادرات فناوری به ایران، بر اساس مقررات تنظیم شده توسط این کشور، صادرات، صادرات مجدد، فروش و عرضه هر نوع کالا، فناوری یا خدمت، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، از ایالات متحده یا یک فرد آمریکایی در هر نقطه دنیا به ایران را منع کرده است.