شعار سال: به نقل از KHAMENEI.IR، حضرت آیتالله خامنهای، در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۹۸ در مراسم سیامین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)، بیاناتی را ایراد فرمودند.
مشروح بیانات مقام معظم رهبری در این خطبهها به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم
المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین المعصومین الهداة المهدیّین
سیّما بقیّةالله فی الارضین.
امروز درست سی سال از آن روز تلخ تاریخی میگذرد؛ سی سال از فراق امام محبوب بزرگوار ما، سی سال از آن وداع تاریخی و بدرقه باشکوه و بینظیر که مردم از امام عزیزشان و بینظیرشان انجام دادند. در این سی سال تلاشهای زیادی صورت گرفته است که یاد امام و نام امام کمرنگ شود. شیطنتهای زیادی صورت گرفته است که اصول امام، فکر امام، راه امام در اداره کلان جمهوری اسلامی ایران نادیده گرفته شود. سعی شده است جاذبه بینظیر امام بزرگوارمان کمرنگ بشود، کاهش پیدا کند. سی سال است از طرف دشمنان گوناگون و از طرف بعضاً افراد غافل این گونه تلاش هاانجام می گیرد لکن واقعیّت، تماماً بعکسِ خواسته مخالفان و دشمنان جریان پیدا کرده است. واقعیّت این است که جاذبه امام نه فقط کاسته نشده است بلکه حتّی امتداد بیشتری هم پیدا کرده است. یک نشانه آن، همین اجتماع عظیم امروز است. سی سال بعد از رحلت امام بزرگوار، این جمعیّت پُرشور و عظیم، مراسم سالگرد او را در این روز ماه رمضان، عصر ماه رمضان، در این هوای گرم این جور با نشاط و شور رونق می بخشند. در کجای دنیا چنین چیزی نظیر دارد؟
جاذبه امام را چند روز قبل از این هم در راهپیمایی روز قدس مشاهده کردید و همه دنیا دیدند. چهل سال پیش، امام بزرگوار روز قدس را برای دفاع از مسئله مهمّ فلسطین ابداع کرد؛ چهل سال می گذرد [امّا] روز قدس کهنه نشده است. امسال در بیش از صد کشور در روز قدس به یاد امام بزرگوار راهپیمایی شد. در حالی که سعی سیاستهای استکباری آمریکا و حواشی آمریکا و دنبالهروان آمریکا این است که مسئله فلسطین را به دست فراموشی بسپرند و صورت مسئله را پاک کنند -که میشنوید این خبرهای خباثت آمریکاییها و خیانت بعضی از سران عرب را در این مورد- در یک چنین شرایطی عاملِ نفوذ امام بزرگوار ما موجب می شود که مسئله قدس در بیش از صد کشور مطرح بشود؛ نه به وسیله دولتمردان و سخنگویان رسمی سیاسی [بلکه] به وسیله توده مردم، به وسیله متن مسلمانها. این نشانه جاذبه امام است که بعد از سی سال از وفات ایشان همچنان وجود دارد؛ هیچ جاذبهای در دنیا با این نمی تواند برابری کند. البتّه من همین جا فرصت را مغتنم می شمرم و از مردم عزیزمان از اعماق دل تشکّر می کنم به خاطر آن حضور پُرشکوه و آبرومند در روز جمعه آخر ماه مبارک رمضان که در سراسر کشور اجتماعات عظیم مردم وارد میدان شدند؛ مردم حقیقتاً در عمل به توصیه امام کوتاهیای نکردند و نمی کنند.
سرّ این جاذبه چیست؟ این جاذبه بینظیرِ امام بزرگوار ناشی از چیست؟ ]تنها] یک گوشهای از این مطلب را من عرض می کنم؛ این بحثِ وسیعتری لازم دارد. امام مختصّات شخصیّتیای و موهبتهایی را دارا بود و خدا به او داده بود که این مختصّات، این خصوصیّات در کمتر کسی در این حد جمع می شود. امام این خصوصیّات را داشت: انسانی بود شجاع، انسانی بود باحکمت و باتدبیر، انسانی بود پارسا و پرهیزکار و دلبسته به خدای بزرگ، دلباخته به ذکر الهی؛ امام مردی بود ظلمستیز؛ با ظلم کنار نمیآمد، با ظلم مبارزه می کرد، حامی مظلوم، استکبارستیز؛ امام مردی بود عدالتخواه، طرفدار مظلومان، حامی مظلومان؛ اهل صداقت، با مردم صادق بود، با مردم همان جوری سخن می گفت که دل او بود و احساس قلبی او بود؛ با مردم صادقانه رفتار می کرد؛ در راه خدا اهل مجاهدت بود، آرام نمینشست، دائم در حال مجاهدت بود؛ [مصداق] این آیه شریفه: فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب * وَ اِلیٰ رَبِّکَ فَارغَب؛(۱) از یک کار بزرگ که فراغت پیدا می کرد، چشم به یک کار بزرگ دیگری می دوخت و آن را دنبال می کرد؛ اهل مجاهدت فیسبیلالله بود؛ اینها عوامل جاذبه امام است. این خصوصیّات در امام مجتمع شده بود؛ هر کسی با این خصوصیّات باشد، دل هابه سَمت او جذب می شود؛ اینها همان عمل صالحی است که خدای متعال می فرماید: اِنَّ الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَیَجعَلُ لَهُمُ الرَّحمانُ وُدًّا؛(۲) این وعده الهی است؛ این محبّت هاهم محبّتهای الهی است، محبّتهای تبلیغی و تحمیلی و تلقینی نیست؛ کار خدا است، دست خدا است.
خب، یک خصوصیّت از خصوصیّات امام هست که بنده امروز درباره آن بیشتر می خواهم صحبت کنم و آن، خصوصیّت «مقاومت» است؛ مقاومت، ایستادگی. آن چیزی که امام را در هیئت یک مکتب، یک اندیشه، یک تفکّر، یک راه، مطرح کرد برای زمان خود و در تاریخ، بیشتر این خصوصیّت بود؛ خصوصیّت ایستادگی، مقاومت، عدم تسلیم در مقابل مشکلات و موانع. در برابر طاغوت هاامام مقاومت خودش را به رخ همه دنیا کشید؛ چه طاغوت داخل در دوران مبارزات که خیلیها خسته شدند، خیلیها مشرف به ناامیدی شدند امّا امام محکم ایستاد، امام بدون ذرّهای عقبنشینی در راه مبارزه ایستاد؛ که این مال دوران قبل از پیروزی انقلاب بود. و بعد از پیروزی انقلاب هم فشارها از نوع دیگر و به صورت همهجانبهتر در مقابل امام ظاهر شد، [امّا] امام باز هم اصل مقاومت را، ایستادگی را از دست ننهاد، مقاومت کرد. بنده وقتی به این خصوصیّت امام نگاه می کنم و به آیات قرآن مراجعه می کنم، می بینم امام حقیقتاً بسیاری از آیات قرآن را با همین ایستادگی خود و مقاومت خود معنا کرد. فرض بفرمایید اینکه قرآن می فرماید «فَلِذالِکَ فَادعُ وَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ لا تَتَّبِع اَهواءَهُم»،(۳) تهدید و تطمیع و فریب در امام اثر نگذاشت؛ نه اینکه تهدید نکردند یا تطمیع نکردند یا به فریب متّصل نشدند؛ چرا، [امّا] در امام مطلقاً اثر نمی گذاشت، ایستادگی او را مخدوش نمی کرد. مهم این است که تلاش دشمن و تهدید دشمن نمی توانست دستگاه محاسباتی امام را به هم بریزد؛ چون یکی از کارهای مهمّ دشمنان همین است: با شما که مواجه می شود، نیّت شما را که می داند، تصمیم شما را که می داند، در صدد برمیآید کاری کند تا محاسبات شما عوض بشود، دستگاه محاسباتی شما را دچار اختلال کند؛ یکی از کارهای مهمّ دشمنی در عرصههای گوناگون این است. دشمن نمی توانست دستگاه محاسباتی امام بزرگوار را که به بیّنات دین مبین اسلام متّکی بود، دچار اختلال بکند.
معنای مقاومت چیست؟ معنای مقاومت این است که انسان یک راهی را انتخاب کند که آن را راه حق می داند، راه درست می داند، و در این راه شروع به حرکت کند و موانع نتواند او را از حرکت در این راه منصرف کند و او را متوقّف کند؛ این معنای مقاومت است. فرض کنید یک وقت در یک جادّهای انسان به یک مسیلی برخورد می کند، به یک حفرهای برخورد می کند، یا در حرکت در کوهستان که می خواهد مثلاً به قلّه کوه برسد، به یک صخرهای برخورد می کند؛ بعضیها وقتی که برخورد می کنند به این صخره یا به این مانع یا به این دزد یا به این گرگ، برمی گردند، از ادامه راه منصرف می شوند؛ بعضی نه، نگاه می کنند ببینند راه دُور زدن این صخره چیست، راه مقابله با این مانع کدام است، آن راه را پیدا می کنند یا مانع را برمی دارند یا با یک شیوه عاقلانه از مانع عبور می کنند؛ مقاومت یعنی این؛ و امام این جوری بود؛ راهی را انتخاب کرده بود و در این راه حرکت می کرد؛ این راه چه بود؟ حرف امام چه بود که بر آن ایستادگی و پافشاری می کرد؟ حرف امام حاکمیّت دین خدا بود؛ حاکمیّت دین خدا و مکتب الهی بر جامعه مسلمین و بر زندگی عموم مردم؛ این حرف امام بود. بعد از آنکه توفیق این را پیدا کرد که بر موانع غلبه پیدا کند و نظام جمهوری اسلامی را تشکیل بدهد، اعلام کرد که ما نه ظلم می کنیم، نه زیر باز ظلم می رویم؛ ظلم نمی کنیم امّا زیر بار ظلم هم نمی رویم؛ با ظالم کنار نمیآییم و از مظلوم حمایت می کنیم؛ این حرف امام بود.
خب این حرف از متن دین گرفته شده است، متن قرآن است. علاوه بر اینکه قرآن این را تصریح می کند، عقل سالم هم همین را تأیید می کند. با ظلم مقابله کردن، از مظلوم دفاع کردن، با ظالم همکاری نکردن و کنار نیامدن، چیزی است که همه خردمندان عالم آن را میپسندند؛ بر این حرف ایستادگی کرد. خب بدیهی است که این حرف و این مَشی، دشمنان گردنکلفتی در عالم دارد. دستگاههای استکباری عالم اهل ظلمند. تا آن زمانی که امام، این نهضت عظیم را شروع کرد، بیش از دویست سال بود که دولتهای غربی، ملّتهایی را در گوشه و کنار دنیا -در آسیا، در آفریقا، در کشورهای متعدّد- زیر بار ظلمِ فزاینده خود قرار داده بودند؛ انگلیسها در هند و کشورهای آن منطقه، فرانسویها در آفریقا، در الجزایر و کشورهای دیگر، و برخی از کشورهای دیگرِ اروپایی در کشورهای گوناگون، مشغول ظلم واضح و بدون پرده بودند؛ خب معلوم است که اینها از این شعار ناراحت می شوند. [اینکه] یک حکومتی در قلب آسیا، در این نقطه حسّاس، در ایران به وجود بیاید که شعارش این باشد که با ظلم کنار نمیآید، ظلم را قبول نمی کند، با ظالم آشتی نمی کند، از مظلوم حمایت میکند، معلوم است که برای اینها سخت و غیر قابل تحمّل بود؛ لذا از روز اوّل، دشمنیها شروع شد.
دشمنی را کسانی شروع کردند که اهل ظلم بودند، اهل تجاوز بودند، اهل باجگیری بودند؛ اینها با طبیعت پیام امام بزرگوار یعنی نظام جمهوری اسلامی، طبعاً نمی توانستند سازگار باشند، [لذا] دشمنیها از روز اوّل شروع شد؛ در دهه اوّل انقلاب، در زمان حیات مبارک امام بزرگوار یک جور، بعد از رحلت امام هم، در این دو سه دهه اخیر، یک جور دیگر. امام در مقابل این تهاجم ناجوانمردانه و خباثتآلود، از اوّل، فکر مقاومت را، فکر ایستادگی را، فکر گم نکردن راه و هدف را پایهگذاری کرد و به عنوان یک درس، به عنوان یک راه، برای ماها، برای ملّت ایران، برای مبارزان، برای مسئولان کشور، این راه را نشاندار کرد و گذاشت تا از این راه حرکت کنیم.
این مقاومت بتدریج از مرزهای جمهوری اسلامی فراتر رفت. نه اینکه ما بخواهیم این عنوان مقاومت را یا فکر مقاومت را صادر کنیم که بعضیها -از سیاسیّون، از دیگران- در گوشه و کنار اعتراض می کنند که چرا می خواهید انقلاب را صادر کنید. ما انقلاب را صادر نمی کنیم؛ انقلاب، فکر است، اندیشه است، راه است؛ اگر مورد پسند و قبول یک ملّتی قرار بگیرد، به خودیِ خود آن ملّت آن را می پذیرد. ما مگر برای روز قدسِ امسال رفتیم به این کشورها گفتیم که شما بیایید راهپیمایی کنید؟ خودشان کردند، خودشان خواستند؛ خود مقاومت مورد قبول ملّت هاقرار گرفت. امروز در منطقه ما، منطقه غربِ آسیا، کلمه مشترکِ ملّت هامقاومت است؛ مقاومت را همه قبول دارند. البتّه بعضی جرئت می کنند وارد میدان مقاومت بشوند، بعضی جرئت نمی کنند؛ امّا آن کسانی هم که جرئت می کنند کم نیستند. همین شکستهایی که در این چند سال، آمریکاییها در عراق و در سوریه و در لبنان و در فلسطین و مانند اینها داشتند، محصول مقاومت گروههای مقاومت است. جبهه مقاومت، امروز یک جبهه قوی است.
البتّه این را ما انکار نمی کنیم که چون ما ملّت ایران، مقاومت را دودستی چسبیدیم و پیش رفتیم و موفّق شدیم، دیگران هم به مقاومت تشویق شدند. این را صاحبنظران غیر ایرانی، صاحبنظران سیاسیِ بینالمللی هم گفتهاند و تصریح کردهاند. یک چهره معروف بینالمللیِ تحلیلگر -که آمریکایی هم هست، همه هم اسم او را شنیدهاید- می گوید که یکی از مهمترین علل دشمنیِ آمریکا با جمهوری اسلامی همین است که جمهوری اسلامی مسیر مقاومت را در پیش گرفت و موفّق شد، توفیق پیدا کرد، توانست بر موانع فائق بیاید؛ این یکی از علل دشمنی است. آنها می خواهند ما شکست بخوریم، آنها می خواهند ما منصرف بشویم، آنها می خواهند ما به عنوان تسلیم، دستهای خودمان را بالا کنیم؛ چون نمی کنیم، دشمنی می کنند.
توجّه کنید تا من مطلب لازم و مهمّی را اینجا بگویم. خب، امام مسیر مقاومت را انتخاب کرده است. مطلب مهم این است که امام، مقاومت را از روی هیجانزدگی انتخاب نکرد، از روی احساسات زودگذر انتخاب نکرد؛ پشتوانه انتخابِ مقاومت از سوی امام بزرگوار ما یک پشتوانه منطقی است، پشتوانه عقلانی است، پشتوانه علمی است و البتّه پشتوانه دینی؛ منطق، پشت سرِ ایستادگی امام و مقاومتِ امام وجود دارد؛ حالا من چند جزء از اجزای این منطق را عرض می کنم.
یک جزء این منطق این است که مقاومت، واکنش طبیعیِ هر ملّت آزاده و باشرف در مقابل تحمیل و زورگویی است؛ دلیل دیگری لازم ندارد. هر ملّتی که برای شرف خود، برای هویّت خود، برای انسانیّت خود ارزش قائل است، وقتی ببیند یک چیزی را می خواهند به او تحمیل بکنند، مقاومت می کند، امتناع می کند، ایستادگی می کند؛ خود این، یک دلیل مستقل و قانعکننده است؛ این یک.
دوّم: مقاومت موجب عقبنشینی دشمن می شود، بر خلاف تسلیم. وقتی که دشمن به شما زور می گوید، اگر شما یک قدم به عقب برداشتید، او جلو می آید؛ بدون تردید. راه اینکه او جلو نیاید، این است که شما بِایستید. ایستادگی و مقاومت کردن در مقابل زیادهخواهی دشمن و زورگیری دشمن و باجخواهی دشمن، راه جلوگیری از پیش آمدنِ او است؛ پس صرفه با مقاومت است. خود ما هم همین جوری هستیم و تجربه خود ما در جمهوری اسلامی همین را نشان می دهد. من البتّه موارد زیادی را همین الان در ذهن دارم؛ نمی خواهم وارد بشوم و مثال ذکر بکنم؛ به طور کلّی بگویم: هر جا ما ایستادگی کردیم و مقاومت کردیم، توانستیم پیش برویم؛ هر جا تسلیم شدیم و طبق میلِ طرف مقابل حرکت کردیم، ضربه خوردیم. مثالهای واضحی وجود دارد و افراد هوشمند و مطّلع می توانند مثالهایش را در زندگی چهلساله جمهوری اسلامی براحتی پیدا کنند. این هم یک بخش دیگری از این منطق.
بخش سوّم از منطق مقاومت، آن چیزی است که من در همین جلسه -یکی دو سال گذشته(۴)- گفتم و آن این است که مقاومت البتّه هزینه دارد، بدون هزینه نیست، امّا هزینه تسلیم در مقابل دشمن بیشتر است از هزینه مقاومت. وقتی شما در مقابل دشمن تسلیم می شوید، باید هزینه بدهید. رژیم پهلوی در مقابل آمریکا تسلیم بود -خیلی اوقات هم ناراحت بودند، ناراضی بودند امّا تسلیم بودند، می ترسیدند- هم نفت می داد، هم پول می داد، هم باج می داد، هم توسری می خورد! امروز دولت سعودی هم همین جور است؛ هم پول می دهد، هم دلار می دهد، هم بر طبق خواست آمریکا موضعگیری می کند، هم توهین میشنود؛ به او می گویند «گاو شیرده»! هزینه سازش، هزینه تسلیم، هزینه عدم مقاومت، از هزینه مقاومت بمراتب بیشتر است؛ هزینه مادّی هم دارد، هزینه معنوی هم دارد.(۵) (خواهش می کنم توجّه کنید؛ ما حالا بحث «نبرد» را نمی کنیم، بحث «مقاومت» را می کنیم؛ بحث «نبرد» جداگانه است؛ من دارم ایستادگی و مقاومت و عقبنشینی نکردن را می گویم؛ درست توجّه کنید.)
بخش چهارم و عنصر چهارم از منطق مقاومتی که امام بزرگوار پایهگذاری کرد در نظام جمهوری اسلامی، این بخشِ قرآنیِ وعده الهی است. خداوند متعال در آیات مکرّر قرآن این وعده را داده است که اهل حق، طرفداران حق، پیروز نهاییاند؛ آیات فراوان قرآن بر این معنا دلالت می کند. ممکن است قربانی بدهند امّا در نهایت شکست نمی خورند؛ آنها پیروز هستند در این صحنه؛ قربانی دارند امّا ناکامی ندارند. از مثالهای آیات کریمه قرآن، من دو سه آیه را اینجا ذکر می کنم؛ جوانهای عزیزی که اهل قرآنند، به اینها مراجعه کنند، روی آنها فکر کنند. اَم یُریدونَ کَیدًا فَالَّذینَ کَفَروا هُمُ المَکیدون؛(۶) خیال می کنند دارند زمینهسازی می کنند، توطئه برای جبهه حق و مقاومت درست می کنند، [امّا] نمی دانند که توطئه علیه خود آنها دارد چیده می شود طبق طبیعت و سنّت الهی. آیه دیگر: «وَ نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ»(۷) تا آخر آیه. آیه دیگر: اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم؛(۸) آیه دیگر: وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه.(۹) آیات فراوان قرآن همه همین عاقبت را نوید می دهند به آن کسانی که در راه مقاومتند. این هم یک استدلال. یک بخشی از استدلال قوی و منطق قوی امام همین آیات است -دهها آیه است در قرآن کریم- که من حالا سه چهار آیه را خواندم.
نکته پنجم -که برای منطق مقاومت باید در نظر داشت و امام در نظر داشتند، و ما هم این را می دانیم و می فهمیم و محاسبه می کنیم- این است که مقاومت یک امر ممکن است؛ درست نقطه مقابلِ فکر غلطِ کسانی که می گویند و تبلیغ می کنند که «آقا! فایدهای ندارد؛ چطور می خواهید مقاومت کنید؟ طرف، گردنکلفت است، طرف قوی است.» خطای بزرگ، اینجا است؛ خطای بزرگ، این است که کسی تصوّر کند که در مقابل گردنکلفتهای عالَم نمی شود مقاومت کرد، نمی شود ایستاد. من این را یک قدری بیشتر توضیح بدهم؛ چون مطلب مهم و رایج و مورد ابتلائی است؛ الان هم ما داریم کسانی را که زیر کسوت روشنفکری و مانند اینها، در روزنامه، در کتاب، در سخنرانی، اینجا و آنجا این جور القا می کنند که «آقا! فایدهای ندارد، نمی شود با اینها درافتاد، نمی شود در مقابل اینها ایستاد، باید قبول کنیم»؛ خلاصهاش این است که باید سواری بدهیم؛ سواری بدهیم و خیال خودمان را راحت کنیم. من عرض می کنم که این نگرش که بگویند «ما نمی توانیم»، ناشی از همان خطای محاسباتیای است که قبلاً اشاره کردهام؛(۱۰) این اشتباه در محاسبه است.
خطای محاسباتی در هر قضیّهای ناشی از این است که ما عوامل گوناگون این قضیّه را درست نبینیم. آنجایی که بحث بر سر یک مقابله است، بر سر یک برخوردِ دو جبهه با یکدیگر است، خطای محاسباتی از اینجا ناشی می شود که ما جبهه خودمان را هم درست نشناسیم، جبهه مقابل را هم درست نشناسیم؛ وقتی نشناختیم، در محاسبه اشتباه می کنیم؛ اگر درست شناختیم، محاسبه ما جور دیگری خواهد بود. من عرض می کنم که ما در محاسباتی که باید در مسئله مقاومت در مقابل زورگویان عالَم داشته باشیم، باید حقایق مربوط به این زورگویان را درست بدانیم، حقایق مربوط به خودمان را هم بدانیم. یکی از این حقایق، «قدرت مقاومت» است.
ببینید؛ در ادبیّات سیاسیِ بینالمللی، عنوان «مقاومت به شیوه امام خمینی» یک عنوان است. آنچه در تعبیرات فرنگیها وجود داشت و بعد از قضیّه آزادسازی خرّمشهر خیلی این اصطلاح شایع شد، «دکترین مقاومت امام خمینی» است؛ این را مطرح کردند و مقالهها نوشتند. حالا من اینجا یک جملهای را یادداشت کردهام که نوشته یکی از چهرههای سیاسی معروف دنیا است که اگر بگویم همه میشناسید؛ او آن را در یک مقالهای نوشت؛ نوشته است که «دوران نقشآفرینی منحصر به فردِ توان نظامی و اقتصادی در سیطره جهانی در حال افول است؛ اینکه یک کشوری توان نظامی زیادی داشته باشد و توان اقتصادی زیادی داشته باشد و بتواند به سیطره خود ادامه بدهد، دیگر در حال افول است؛ دنیا عوض شده»؛ او می نویسد که «در آینده نه چندان دور شاهد قدرتهای فرامرزیای خواهیم بود که از لحاظ ماشینآلات جنگی -مثل بمب اتم- یا سهم در تولید صنعتی جهانی، چندان بالا نیستند امّا با قدرت تأثیرگذاری بر میلیونها انسان، سیطره نظامی و اقتصادی غرب را به چالش خواهند کشید.» این را یک سیاستمدار و صاحبنظر سیاسی غربی و آمریکایی می گوید. بعد هم اضافه می کند که «دکترین مقاومت خمینی با تمام توان، شاهرگهای سیطره غرب و آمریکا را هدف گرفته است». راز ماندگاری جمهوری اسلامی اینها است؛ این خطّی است که این بزرگوار، این بنده صالح خدا، در میان ما باقی گذاشت؛ خطّ مقاومت، خطّ ایستادگی، خطّ قدردانی از آنچه داریم.
این را من عرض می کنم که امروز جبهه مقاومت در منسجمترین وضعیّت در چهل سالِ گذشته است؛ در منطقه و در مراکزی حتّی فراتر از منطقه؛ این یک واقعیّت است. نقطه مقابل، قدرت استکباری است؛ قدرت استکباری آمریکا، قدرت فتنهانگیزی و خباثت رژیم صهیونیستی، از چهل سال پیش به این طرف بمراتب تنزّل کردهاند و پایین رفتهاند؛ ما این را در محاسبات خودمان باید لحاظ کنیم. اینکه در وضع سیاسی آمریکا یا در وضع اجتماعی و اقتصادی آمریکا چه اتّفاقاتی افتاده و دارد میافتد، باید در محاسبات ما وارد بشود. این را باز بعضی از خود آمریکاییها گفتهاند، بعضیها می گویند «افول موریانهوار»؛ که این را [یک] نویسنده آمریکایی می گوید. در مورد افول اقتدار آمریکایی می گوید «افول موریانهوار»؛ یعنی مثل موریانه از درون دارد پوک می شود -خود نهادهای درون آمریکا این را می گویند- هم در عرصه اقتصادی این جور است، هم در عرصه اجتماعی این جور است، هم در عرصه سیاسی این جور است. آمارهای واضحی وجود دارد در مورد وضع اقتدار اقتصادی آمریکا و تأثیر آمریکا در اقتصاد جهانی که در طول این چندین دهه به شکل عجیبی سقوط کرده که حالا آمارهایش هست، یادداشتش را هم من دارم منتها حالا جزئیّات یادداشتها را لزومی ندارد که عرض بکنم. در بخش سیاسی هم اقتدار آمریکا افول کرده.
برادران و خواهران عزیز! این را من به شما عرض می کنم: افول سیاسی آمریکا اگر یک دلیل -که حالا می گویم- بیشتر نداشته باشد کافی است، و آن دلیل عبارت است از انتخاب فردی با مختصّات آقای دونالد ترامپ در آمریکا. خود این انتخاب، نشانه افول سیاسی آمریکا است؛ سرنوشت سیصد و اندی میلیون جمعیّت دست یک آدمی با این مختصّات، نشانه افول سیاسی آمریکا است. کسی که در خود آمریکا نسبت به تعادل روانی او، تعادل فکری او، تعادل اخلاقی او این همه حرف هست، وقتی رئیس یک کشوری می شود، نشاندهنده افول آن کشور است؛ افول سیاسی، افول اخلاقی. از جنایت هاو آدمکشیهای رژیم صهیونیستی اینها به طور مرتّب حمایت کردند و دفاع کردند؛ از جنایت مجموعه چند دولت در یمن و کشتار مردم بیگناه یمن اینها حمایت کردند؛ از جنایت حمایت می کنند؛ دیگر سقوط اخلاقی از این بالاتر؟
در داخل خود آمریکا مشکلات فراوان [است]. آن روز به نظرم در یک جلسهای، در اوایل ماه رمضان این را گفتم(۱۱) که وزارت کشاورزی آمریکا رسماً اعلام کرده است که ۴۱ میلیون نفر در آمریکا با مشکل گرسنگی دست و پنجه نرم می کنند؛ وضع آمریکا این است، وضع اقتصادی آمریکا این است. ۲۲۰۰ میلیارد دلار بدهکاری دولت آمریکا است -۲/۲ تریلیون- افسانهای است، اصلاً این رقمها، رقمهای غیر قابل تصوّر است. اینها گرفتاریهایشان است، آن وقت این آقا برای ملّت ایران دلسوزی می کند، می گوید ما خوشبختی و سعادت و اشتغال ملّت ایران را می خواهیم؛ برو خودت را درست کن، اوضاع خودتان را اگر می توانید روبهراه کنید. آمریکا در جرائم همراه با خشونت، در دنیا رتبه اوّل است؛ در مصرف موادّ مخدّر در دنیا، در رتبه اوّل است؛ در کشتار مردم خود کشور، در دنیا در رتبه اوّل است؛ در کشتار مردم به وسیله پلیس آمریکا، در دنیا در رتبه اوّل است. آمارهایی که دارند [نشان می دهد که] در همین هشت ماه گذشته ۸۳۰ نفر از مردم آمریکا به دست پلیس در خیابان کشته شدهاند؛ وضع اجتماعی این دولتی که برای ملّت ایران شاخ و شانه می کشد، اینها است.
یک طرفِ محاسبه هم خود ما هستیم. ما البتّه مشکل داریم؛ ما مشکلات اقتصادی داریم، بارها هم گفتهایم، مسئولین هم به قدر توان خودشان دنبال حلّ این مشکلات هستند. مشکل داریم امّا بنبست نداریم. مهم این است که ما در کشور بنبست نداریم؛ نه در مسائل اقتصادی، نه در مسائل اجتماعی، نه در مسائل سیاسی؛ مشکلاتی داریم که علل مختلفی دارد امّا در کشور بنبست نداریم، بعکس پیشرفت داریم. در رأس برجستگیهای کشور ما، همین ملّت عزیزِ ایرانند؛ همین ملّت پُرشور، همین ملّت بابصیرت. اگر ملّت ما بصیرت نداشتند، این حضور مردمی در آنجایی که حضور آنها لازم است دیده نمی شد؛ حضور مردمی. شما ببینید در بیستودوّم بهمن سال ۹۷ یعنی همین چهار پنج ماه قبل از این، چه اجتماع عظیمی در خیابانهای سراسر کشور به راه افتاد! این، بصیرت می خواهد، این همّت می خواهد، این آمادگی می خواهد، این کمربستگی می خواهد؛ ملّت ایران این را دارد: آگاهی را، بصیرت را، قدرت ایستادگی را، اراده محکم را؛ این بزرگترین نقطه قوّت کشور ما است؛ نقاط قوّت دیگری هم وجود دارد. پس منطق مقاومت اینها است که عرض کردیم. امام با پشتوانه یک چنین منطقی بود که وارد میدان مقاومت شد.
من چند نکته یادداشت کردهام [که چون] وقت یک مقداری گذشته، بسرعت بگویم. عزیزان من! یک نکته این است که هدف مقاومت عبارت است از رسیدن به نقطه بازدارندگی. هم در اقتصاد، هم در مسائل سیاسی کشور، هم در مسائل اجتماعی، هم در مسائل نظامی باید به نقطهای برسیم که این نقطه بازدارنده باشد، یعنی بتواند جوری خود را نشان بدهد که دشمن را از تعرّض به ملّت ایران در همه زمینهها منصرف کند؛ دشمن ببیند فایدهای ندارد و با ملّت ایران نمی تواند کاری بکند. ما امروز در بخش نظامی تا حدود زیادی به این بازدارندگی رسیدهایم. این هم که میبینید روی مسئله موشک و مانند این حرف هااصرار می کنند، به خاطر همین است؛ می دانند که ما به بازدارندگی رسیدهایم، به نقطه تثبیت رسیدهایم، می خواهند کشور را از این محروم کنند، و البتّه هرگز نخواهند توانست.
مواجهه ما با مسائلمان و با دشمنانمان باید اوّلاً شجاعانه باشد، مرعوبانه نباشد؛ ثانیاً امیدوارانه باشد، مأیوسانه نباشد؛ ثالثاً عاقلانه و خردمندانه باشد، هیجانی و احساساتیِ سطحی نباشد؛ [رابعاً] مبتکرانه باشد، از روی انفعال نباشد؛ ابتکار کنیم؛ اگر به این کیفیّت حرکت کردیم، اگر این جور حرکت کردیم، بدانید ملّت ایران در مواجهه با همه قدرتهای بزرگ توفیق خواهد یافت و خواهد توانست پیش برود.
یک شرط دیگر برای موفّقیّت این است که ما به ترفند دشمن برای تضعیف اندیشه مقاومت توجّه کنیم. ببینید عزیزان من! اندیشه مقاومت، قدرتمندترین سلاحِ یک ملّت است؛ پس طبیعی است که دشمن بخواهد این سلاح را از دست ملّت ایران بگیرد؛ [لذا] روی اندیشه مقاومت شروع می کنند به وسوسه کردن، تردیدافکنی: «آقا، چه فایده دارد، نمی شود». باید اندیشه مقاومت از ترفند دشمن مصون بماند و با ترفند دشمن تضعیف نشود.
ترفند دشمن هم اقسام و انواعی دارد؛ گاهی تهدید می کند، گاهی تطمیع می کند، مثل همین مردِ رندیِ اخیرِ این رئیسجمهور محترم آمریکا که اخیراً ایشان اظهار کرده که «ایران با همین رهبران کنونی هم می تواند به پیشرفتهای بزرگی برسد»! این معنایش این است که رهبران کنونی ایران! ما نمی خواهیم شما را براندازی کنیم، ناراحت نباشید، ما قصد براندازی شما را نداریم، ما شما را هم حاضریم قبول بکنیم. این به اصطلاح یک زرنگبازیِ سیاسی است خطاب به رهبران ایران. البتّه این حرف درست است؛ اگر رهبران کنونی ایران، مسئولان کنونی ایران، دامن همّت به کمر بزنند، آستینها را بالا بزنند، شب و روز نداشته باشند، مجاهدت کنند، همزبانی کنند، همدلی کنند، به نحو مناسب و شایستهای از امکانات مردم استفاده کنند، قطعاً پیشرفتهای بیشتری نصیب خواهد شد؛ در این شکّی نیست امّا شرطش این است که آمریکاییها نزدیک نیایند؛ شرط پیشرفت این است که آمریکاییها نزدیک نیایند. این زرنگبازیِ سیاسی این آقا، مسئولان جمهوری اسلامی را فریب نمی دهد، ملّت را هم فریب نمیدهد. باید آمریکاییها نزدیک نشوند. هر جا آمریکاییها پا گذاشتند، یا جنگ شد، یا برادرکشی شد، یا فتنه شد، یا استثمار شد، یا استعمار شد، یا تحقیر شد؛ قدم آمریکاییها قدم نامبارکی است. [اگر] نزدیک نشوند، خود ما می دانیم چه جوری رفتار کنیم؛ کار خودمان را بلدیم، خدای متعال هم توفیق خواهد داد و انشاءالله پیش خواهیم رفت.
ملّت در میدان حضور دارند و این حضور باید ادامه پیدا کند. برادران عزیز، خواهران عزیز! من به شما عرض کنم که بدانید همین که شما در روز جمعه آخر ماه رمضان این جور در صحنه حاضر می شوید، کلّی محاسبات دشمن به هم می ریزد و اختلال پیدا می کند.(۱۲) خداوند انشاءالله برکاتش را، رحمتش را بر شما نازل کند. بله، ملّت ایران واقعاً آماده هستند.
یک توصیه هم به مسئولین محترم کشور می کنم: تمرکز بر مسئله اصلی. در هر برههای یک مسئله اصلی در کشور هست که باید بر آن تمرکز کرد. قبل از پیروزی انقلاب، مسئله اصلی «رژیم طاغوت» بود که امام بر آن تمرکز کرد و موفّق شد؛ بعد از پیروزی انقلاب، در یک برههای، مسئله «تثبیت نظام» بود، در یک برههای «جنگ تحمیلیِ صدّام علیه کشور» بود که همه کشور بر مسئله جنگ تمرکز کردند، بحمدالله موفّقیّت حاصل شد. امروز مسئله اصلی و نقد، مسئله «اقتصاد» است. البتّه مسائل فرهنگی هم هست و بسیار مهم است، مسائل امنیّتی هم همین جور، امّا در بین همه این مسائل، آنچه از همه نقدتر است، مسائل اقتصاد است که به معیشت مردم ارتباط پیدا می کند و در مسائل فرهنگی و امنیّتی هم اثر می گذارد.
در مسئله اقتصاد، مسائل اصلیای وجود دارد، عناوین مهمّی وجود دارد که من چند موردش را می گویم: یکی مسئله رونق تولید است، یکی مسئله ارزش پول ملّی است، یکی مسئله بهبود فضای کسب و کار است، یکی مسئله جدا کردن اقتصاد کشور از فروش نفت خام است -بند ناف بودجه و اقتصاد کشور را از نفت خام و فروش نفت خام و تجارت نفت خام بایستی ببُریم؛ این یکی از مسائل اصلیِ ما است- تبدیل دخالت دولت در اقتصاد به هدایت دولت و نظارت دولت هم جزو مسائل اصلی است، بریدن دست مفسدان اقتصادی یعنی اختلاسگر، تروریست اقتصادی، قاچاقچی بیرحم که دست اینها را از اقتصاد [باید برید]. ببینید، اینها مسائل اصلیِ اقتصاد کشور است. مسئولین کشور، عمدتاً قوّه مجریّه و در کنارش قوّه مقنّنه و در بعضی از مسائل قوّه قضائیّه باید متّفقاً روی این مسائل کار کنند، این مسائل را حل کنند؛ اینها مسائل اصلی است. روی این متمرکز بشویم، به حواشی و مسائل فرعی و مانند اینها نپردازیم، حاشیهسازی نکنیم. همبستگی ملّی بسیار مهم است، کنار گذاشتن دعواهای سیاسی و جناحی بسیار مهم است، و یکی از مهمترین مسائل حفظ ارتباط قلبی با خدای متعال است.
ماه رمضان امسال ماه رمضان خوبی بود. آن طوری که بنده اطّلاع دارم و گزارشهایی از نزدیک به بنده داده شده است، امسال ماه رمضان مجالس دعا و ذکر و مناجات و وعظ و تبیین معارف اسلامی بسیار گرم بوده است. در این شهر تهران در محلّات مختلف، اجتماعات عظیم مردم -عمدتاً جوان- جمع شدند مناجات کردند، اشک ریختند، توسّل و تضرّع کردند؛ اینها خیلی باارزش است. اینها زمینهساز رحمت الهی و هدایت الهی است؛ این را قدر بدانید، این را ادامه بدهید. جوانهای عزیز! دلهای پاکیزه شما، دلهای نورانی شما می تواند مثل کلید حلّ معضلات بزرگ عمل کند و رحمت الهی را جلب کند. و امیدواریم انشاءالله خداوند این ماه رمضان بزرگ را و مهم را که امسال مردم گذراندند، بر ملّت ما مبارک کند. امروز هم آخرین روز ماه رمضان است؛ و الان در ساعات آخر این ماه قرار داریم. خوب است که چند جمله هم دعا کنیم. نسئلک اللّهمّ و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاکرم و بحرمة محمّدٍ و آله یا الله ... یا رحمان یا رحیم یا مقلّب القلوب ثبّت قلوبنا علی دینک.
پروردگارا! ما را در راه خودت ثابتقدم بدار. پروردگارا! روح مطهّر امام را که مقاومت را به ما یاد داد، با اولیائش محشور کن. پروردگارا! سایه یاد امام و یاد شهیدان را از سر این ملّت کم و کوتاه مفرما. پروردگارا! نصرت خودت را بر ملّت ایران نازل کن. پروردگارا! نصرت خودت را بر امّت مسلمان نازل کن. پروردگارا! فتنهانگیزان در دنیای اسلام را خوار و زبون و رسوا و مفتضح بفرما. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد حاجات این مردم را که در این جلسات ذکر و دعا بر زبان آوردند یا در دل گذراندند، به کرمت و لطفت روا بفرما. پروردگارا! دعاهای آنها را مستجاب بفرما. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد این ماه رمضان را برای ملّت ایران و برای امّت اسلامی ماه رمضان مبارکی قرار بده. پروردگارا! ما را از کرم خود، از لطف خود، از بخشش خود و مغفرت خود بینصیب مفرما؛ گناهان ما را بیامرز؛ تخلّفهای ما و اسراف ما را بیامرز؛ گذشتگان ما، پدر و مادر ما را بیامرز. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد دعای مستجاب ولیّت و حجّتت را شامل حال ما بفرما؛ ما را سربازان او قرار بده؛ مرگ ما را به شهادت در این راه قرار بده. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد آنچه گفتیم، آنچه شنیدیم، آنچه انجام می دهیم برای خودت و در راه خودت قرار بده و به کرمت از ما قبول کن.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) سوره انشراح، آیات ۷ و ۸؛
«پس چون فراغت یافتى، به طاعت درکوش؛ و با اشتیاق، به سوى پروردگارت روى آور.»
۲) سوره مریم، آیه ۹۷؛ «کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند، بهزودى
[خداى] رحمان براى آنان محبّتى [در دلها] قرار می دهد.»
۳) سوره شوریٰ، بخشی
از آیه ۱۵؛ «بنابراین به
دعوت پرداز، و همانگونه که مأمورى ایستادگى کن، و هوسهاى آنان را پیروى مکن. ...»
۴) بیانات در مراسم بیستوهشتمین سالگرد ارتحال حضرت
امام خمینی (قدّس سرّه الشّریف) (۱۳۹۶/۳/۱۴)
۵) شعار حضّار: «نه سازش، نه تسلیم، نبرد با آمریکا»
۶) سوره طور، آیه ۴۲؛ «یا می خواهند نیرنگى بزنند؟ و[لى] آنان که کافر شدهاند،
خود دچار نیرنگ شدهاند.»
۷) سوره قصص، بخشی از آیه ۵؛ «و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرودست شده بودند
منّت نهیم ...»
۸) سوره محمّد، بخشی از آیه ۷؛ « ... اگر خدا را یارى کنید یاریتان می کند و گامهایتان
را استوار می دارد.»
۹) سوره حج، بخشی از آیه ۴۰؛ « ... و قطعاً خدا به کسى که [دین] او را یارى می کند،
یارى می دهد ...»
۱۰) از جمله، بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم قم به
مناسبت سالروز قیام نوزدهم دی (۱۳۹۷/۱۰/۱۹)
۱۱) بیانات در دیدار کارگزاران و مسئولان نظام (۱۳۹۸/۲/۲۴)
۱۲) در پاسخ شعار حضّار: «ای رهبر آزاده، آمادهایم آماده»
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری میزان، تاریخ 10 مرداد 98، کد مطلب: 2490207: www.mizanonline.com