شعارسال: مجتمع «حامی امید» با هدف اشتغال زندانیان با قید وثیقه راهاندازی شده و بیش از ۶۰ کارگر که همگی از مددجویان زندان هستند را مشغول به کار کرده است، در این شرکت علاوه بر طی دوران محکومیت زمینه ایجاد اشتغال برای آزادی زندانیان نیز فراهم میشود.
دغدغه اصلی ما این روزها تهیه گزارشی است که هم صدای مردم را برساند و هم گرهای از کار آنها باز کند. دست بر قضا برای تهیه خبری به سمت غرب کشور راهی جاده شدم، در مسیر ساختمانی بلند با عنوانی پرطمطراق نظرم را جلب کرد «مجتمع کشت و صنعت حامی امید». اسم درج شده روی ساختمان بود که کنجکاوی آدمی را برمیانگیخت و سوالی در ذهن ایجاد میکرد که چگونه میتوان حامی امید بود مگر نه این که امید حامی انسان است حال چگونه میتوان حامی امید بود؟
پیگیری نشان داد که «شرکت حامی امید» به معنای واقعی از بارقههای امید حمایت میکند، سوژه خاص پیدا شد و روز موعود فرا رسید تا راهی شرکت شویم، اغلب یکشنبهها به همراه عکاس و فیلمبردار خبرگزاری گام در را نهاده به دنبال گزارشی با این تصاویر که میبینید، میرویم.
در مسیر همکارم گفت واقعا همه زندانی هستند؟ انگار فکر یکدیگر را خوانده بودیم، همه کارکنان این مجتمع زندانی هستند.
به مجتمع که رسیدیم،گویی دنیایی دیگر را تجربه میکنیم، وقتی نگاه زیرچشمی زندانیان را دنبال کردم به یاکریمهایی رسیدم که آزادانه پرواز میکردند و به خوراک طیور هرطور که دلشان میخواست ناخنک میزنند. پرندگان هم نگاههای سنگین زندانیان را حس میکردند و گویی میفهمند که آدمهای اینجا به آزادی آنها غبطه میخورند.
پرندگان در سالن تولید بیمحابا از سویی به سوی دیگر میروند حسرت هم به دنبال آنها پرواز میکند اینجا اما این نگاه و حسرت همه را مهربانتر کرده است.
حامی امید یک مجتمع بزرگ متشکل از تولید خوراک دام، آبزیپروری و کشاورزی است. این مجموعه با بیش از ۶۰ پرسنل کارگاهی که همگی مددجویان زندان هستند به همراه ۱۵ پرسنل اداری و فنی فعال است.
این مجموعه زیر نظر بنیاد تعاون زندانیان در سال ۸۸ راهاندازی شده و یک مجموعه خودگردان محسوب میشود که سالانه بیش از ۱۰ هزار تن خوراک دام، طیور و آبزیان تولید میکند.
افراد حاضر در این واحد تولیدی شغل دارند اما درآمد کافی ندارند، آزاد زندگی میکنند اما آزاد نیستند، طلوع و غروب خورشید را نظاره میکنند اما محبوساند، شب در خانه خود سر بر بالین نهاده اما شرمندهاند.
شاغلان این مجتمع زندانیانی هستند که بیش از یکسوم حبس خود را در زندان سپری کرده و بر اساس حسن اخلاق و البته تقاضای شخصی به این واحد تولیدی هدایت شدند.
روزانه بیش از هشت ساعت کار سنگین آنها را فرتوت و خسته نکرده چراکه بارقههای امید و آزادی را برای آنها به ارمغان آورده است.
با نگاهی اجمالی و کوتاه میتوان جوانان و حتی کهنسالان را در بین اجتماع کارگران دید که سخت کار میکنند تقریبا همه ماهرند و زیر و بم کار را آموختهاند.
ناگفته نماند حقوق دریافتی آنها که از ۳۰۰ هزارتومان تا ۶۵۰ هزارتومان تعیین شده درآمد ناچیزی است، اما ارزش آزادی نیمبندشان را دارد و همین بس که صبح را چشم در چشم اهالی خانه با لبخند خانواده و فرزندان آغاز میکنند.
حامی امید، رهایی را از آن زندانیان خوش خلق و امیدوار به آینده کرده و علاوه بر ترنم آزادی کولهباری از تجربه را نیز بدرقه راهشان خواهد کرد، برای آشنایی بیشتر با این مجموعه با مسؤولان این واحد تولیدی به گفتوگو پرداختیم.
تلاش پرسنل سرپا ماندن این واحد تولیدی است
مدیر بازرگانی مجتمع «حامی امید» به تشریح بیشتر فعالیتهای این مجتمع میپردازد و میگوید: مجتمع «کشت و صنعت حامی امید» زیر نظر بنیاد تعاون زندانیان با هدف اشتغال زندانیان با قید سند فعالیت میکند، در واقع این بنیاد در استانهای دیگر نیز چنین مجتمعهای تولیدی را به منظور اشتغال و امیدآفرینی مددجویان ایجاد کرده است.
زهرا بختیاری اضافه میکند: مددجویان شاغل در این مجموعه اغلب در حوزه مواد مخدر مرتکب جرم شدهاند، اکثر آنها شاید در طول عمر خود فقط یکبار خطا کرده و متاسفانه گرفتار بند شدند.
او ادامه میدهد: حقوق تعریف شده برای کارکنان این مجموعه روزانه و ناچیز است اگرچه علاوه بر دریافت حقوق به ازای هر روز کار از روزهای محکومیت و جرائم آنها کاسته میشود، همچنین حضور مددجویان در شرکت «حامی امید» باعث یادگیری و زمینه اشتغال برای این افراد است.
این مدیر جوان همدانی میگوید: خوشبختانه پس از پایان دوران حبس شغلی در انتظار آنها خواهد بود که این مهم از بزه دوباره و بازگشت به مسیر خلاف جلوگیری میکند.
او اضافه میکند: مددجویان پس از پایان دوره محکومیت و آزادی از این شرکت در محیطهای کاری دیگری مشغول خواهند شد و افراد جدیدی که همین شرایط را دارند، جایگزین آنها میشوند.
بختیاری ادامه میدهد: مددجویان حاضر در واحد تولیدی به دلایل متعدد دچار اشتباه و از مسیر معمول زندگی خارج شدهاند که امید است با آزادی مجدد به روند زندگی خود بازگردند.
او با تأکید بر اینکه اغلب مددجویان شاغل در این مجتمع افرادی هستند که تصمیم بازگشت به زندگی را دارند اضافه میکند: روند حضور و غیاب کارگران در مجتمع بر عهده شرکت است و در صورت عدم حضور و غیبت، این موضوع به منظور پیگیری به مراجع مربوطه اعلام خواهد شد.
این مدیر جوان درباره توجه به خانواده زندانیان بیان میکند: پس از ورود این افراد به شرکت دو حساب بانکی افتتاح میشود یک حساب شخصی و یک حساب به اسم خانواده این افراد در نظر گرفته و حقوق شاغلان به دو بخش تقسیم میشود،گفتنی است در آینده نیز سود حاصل از درآمد شرکت به آزادی زندانیان جرائم غیرعمد و مالی اختصاص خواهد یافت.
مدیر بازرگانی شرکت حامی امید به حس خوب کار کردن در این محیط اشاره میکند و میگوید: آزادی و رهایی زندانیان لذتبخشترین اتفاق ممکن در محیط کاری ما است، شکفتن شعلههای امید در چشمان زندانیان رها شده از بند وصفناپذیر است.
آزادی و رهایی زندانیان لذتبخشترین اتفاق ممکن در محیط کاری ما است، شکفتن شعلههای امید در چشمان زندانیان رها شده از بند وصفناپذیر است
او ادامه میدهد: جای بسی خوشحالی است چراکه در ماههای اخیر تعدادی زیادی از مددجویان با حبسهای طولانی آزاد شدند.
بختیاری اضافه میکند: متقاضی تولیدات این شرکت دامداران، مرغداران و مزارع پرورش ماهی هستند و نهادههای اولیه خوراک طیور با ارز دولتی تامین میشود به طوری که تلاطم بازار ارز در تولیدات این مجتمع خیلی محسوس نبوده است.
او میگوید: متاسفانه پارهای از موارد بارگیری تولیدات با تاخیر صورت میگیرد و گاهی تامین نهادها دچار مشکل میشود، نهادهای اولیه محصولات تولیدی شامل ذرت، سویا و جو به عنوان اقلام کشاورزی خریداری میشوند و اغلب تجهیزات خریداری شده در شرکت وارداتی است، لازم به ذکر است تعمیرات تجهیزات توسط همکاران این مجموعه انجام میشود.
این مدیر جوان عنوان میکند: در شرایط اقتصادی فعلی کشور مدیریت، پرسنل و کارگران این مجموعه در تلاش هستند این واحد تولیدی سرپا بماند تا تولید و عرضه محصولات به نحوه احسن صورت گیرد و مددجویان به واسطه فعالیت در این واحد طلوع جادویی خورشید را از دست ندهند.
در میان اجتماع کارگران، دیدن چشمان پر از سوال آنها غمی ریشه به جانم میزند و انگار دردی جانکاه با قدرتی فرازمینی و سرعتی فراتر از نور بر قلبم فرود آمد و جملات خود را با یک آه پرسوز آغاز کردم و گفتوگو با مددجویان کلید خورد.
ایجاد این واحد تولیدی برای امثال من بسیار مناسب است
زندانی اول که ندای من را پاسخ داد پیرمرد سالخوردهای بود، از میان چین و چروک اطراف پلکش چشمانی نافذ توجهم را جلب کرد او با آغوشی باز پذیرای سوالاتم شد.
این مرد ۷۰ ساله با گشادهرویی میگوید: به دلیل محکومیت مالی و ضمانت ۱۱ ماه است که به زندان افتادم و تقریبا پنج ماه از این مدت را برای کار و رهایی از داخل زندان به این واحد تولیدی منتقل شدم، من به محض پرداخت بدهی آزاد خواهم شد.
حضور در این کارگاه برای زندانیان خیلی بهتر از داخل زندان است چراکه پس از پایان ساعت کاری شب را در خانه خودمان سپری و مزایایی محدودی برای گذران امور دریافت میکنیم.
حضور در این کارگاه برای زندانیان خیلی بهتر از داخل زندان است چراکه پس از پایان ساعت کاری شب را در خانه خودمان سپری و مزایایی محدودی برای گذران اموراتمان دریافت میکنیم
حتی برای انجام کارهای قانونی و رفت و آمد به دادگاه نیز مرخصی برای زندانیان لحاظ میشود و مراعات حالمان را میکنند.
زندان باعث آزردگی خاطر و افسردگی میشود در حالی که به قول قدیمیها کار جوهر مرد است و کار کردن آسایش فکری و شادابی به همراه دارد.
ایجاد این واحد تولیدی برای امثال من بسیار مناسب است آرزو دارم بعد از خلاصی از زندان یک واحد تولیدی راهاندازی کنم که راه هم میاندازم، با این کار تعدادی از همکاران را برای کار به کارگاهم دعوت میکنم.
از پرسنل و مدیریت مجتمع «حامی امید» هم تشکر میکنم که دلسوزانه ما را حمایت میکنند، خوشحالم که این چنین کارخانهای وجود دارد و ما در دوران محکومیت در فضای باز زندگی میکنیم.
آزادی نعمت خوبی است
گویی جسارت پیرمرد گشادهرو جوانان را هم پای درد دل کشاند، جوانی ۳۵ ساله با لحن گرم و صمیمی میگوید:
به دلیل دعوا در دادسرا به زندان افتادم و در بند هم مجددا مرتکب جرم شده و دوباره محکوم شدم، چهار سال و نیم داخل حبس بودم رای باز شده و بیش از دو ماه است که به کارخانه آمده و اینجا مشغول به کارم.
حقوق و مزایای ما در این کارخانه در حدی است که بتوانیم خرج رفت و آمد خود را تامین کنیم اما کار در این واحد خیلی خوب است با وجود این واحد تولیدی عصرها پیش خانواده هستیم و زندگیمان از هم نمیپاشد و از همه مهمتر پدر و مادرمان غصه دوری و نبودم را بر دل ندارند، بنابراین برای این اتفاق خدا را شکرگزارم.
از لحاظ مالی نمیتوانیم به خانواده کمک کنیم اما همین که در دوران محکومیت کنار آنها هستیم جای خوشحالی دارد.
محیط کار آنچنان گرم و صمیمی است که پس از پایان ساعت کاری تا فردا صبح که دوباره در محل حاضر شوم، دلتنگ همکاران میشوم. خوشبختانه کار در این شرکت باعث میشود روحیه خود را حفظ کنیم و امید در دلمان چون چراغی سوسو کند، در حالی که در زندان همواره گوشه تخت در یک اتاق بسته مینشستیم با یک تلویزیون که ۵۰ یا ۶۰ نفر از اهالی زندان مدام شبکه آن را تغییر میدادند به سر میبردیم و همواره محل بحث و جدل بود، متأسفانه محیط زندان باعث افسردگی میشود.
او از جوانان خواهش میکند: «دنبال خلاف نباشند به خدا این کار آخر و عاقبت ندارد، پنج سال از جوانی و بهترین سالهای عمرم را در زندان هدر دادم
«دنبال خلاف نباشند به خدا این کار آخر و عاقبت ندارد، پنج سال از جوانی و بهترین سالهای عمرم را در زندان هدر دادم»
در پایان گپ و گفت با دلتنگی میگوید:
با همه خوبیهایی که این مجتمع دارد؛ آرزوی یک ساعت در اختیار خودمان بودن را دارم تا بتوانم یک ساعت با اختیار خودم پارک بروم و نگران دیر و زود شدن ساعت نباشم، آزادی خیلی نعمت خوبی است و کسانی که آزاد هستند قدر این نعمت را بدانند.
رویایی برایم نمانده
مردی میانسال با ابروهای گره خورده کنار دیگر دوستانش ایستاده بود انگار کم کم تصمیم میگرفت که با ما سخن بگوید، غمی سنگین بر دل داشت، بالاخره تصمیم خود را میگیرد و با ما هم کلام میشود.
محکومیت او حبس ابد بود و پس از مدتی به ۲۵ سال حبس تبدیل شده که بیش از ۱۲ سال از آن را گذرانده، از این مدت چهار سال و نیم داخل زندان بوده است.
او از زندگی، بیپولی و جوانی برباد رفتهاش میگوید: محکومیت من حمل و نگهداری مواد مخدر بوده و از ۴۰ سالگی گرفتار زندان شدم.
زمانی که گرفتار بند شدم هیچ کدام از فرزندانم ازدواج نکرده بودند امروز پنج دخترم ازدواج کرده و صاحب فرزند شدند، ۱۲ سال در زندان بودن زندگی برای آدم نمیگذارد بعد از گذشت این همه سال رویایی برای ما نمانده است
از کار در چنین کارگاهی رضایت دارم، کار کردن در اینجا خیلی بهتر از داخل حبس بودن است در شرایط ما بالای سر زن و بچه بودن حسن به حساب میآید که با وجود این کارخانه ما شبها را در منزل خودمان سپری میکنیم
این مرد میانسال به جوانان توصیه میکند «ابداً در خلاف قدم نگذارید. ما بیچاره شدیم؛ شما نکنید» و با نگاه آمیخته از پشیمانی ادامه میدهد: زندان خاطره ندارد، زندانی هیچ خاطره خوبی ندارد.
اغلب کارگران حاضر در مجتمع «حامی امید» گرفتار جرمهای حوزه مواد مخدر هستند و از کرده خود پشیمان، اینجا جوانانی هستند که میخواستند با فروش مواد مخدر ره صد ساله را یک شبه طی کنند. اما این بار کجی است که هرگز به مقصد نخواهد رسید، خیال خامی که با چشم بر هم زدنی همه داشتههای انسان آزاد را نابود میکند و آوردهای جز پشیمانی نخواهد داشت، پشیمانی که بر پیشانی هر یک از آنها ممهور میشود
راهاندازی مزرعه پرورش ماهی پس از آزادی
در پایان این گشت نیم روزی با دلی آکنده از درد، سری به استخر پرورش ماهی قزلآلا در انتهای مجتمع زدیم، مسوول این واحد مددجویی ۵۷ ساله با چهرهای آرام است که پنج سال از دوران محکومیت خود را در این واحد مشغول بوده و کل دوران حبس او به دلیل حمل و نگهداری مواد مخدر ۲۵ سال است.
او از محاسن این مجتمع میگوید: کار در این واحد تولیدی باعث میشود کمتر احساس در بند بودن داشته باشیم و خانواده خود را هر روز از نزدیک ببینیم.
یادگیری حرفهای و تخصصی مشاغل از مزایای دیگر حضور در این مجتمع است، در تدارک هستم پس از آزادی به دنبال پرورش ماهی بروم و در زمینه آبزیان مزرعه راهاندازی کنم چراکه آموزشهای لازم را به صورت تخصصی آموختهام ضمن اینکه این تولید زود بازده با سود خوب است.
او با امیدواری ادامه میدهد: سال آینده آزاد میشوم بنابراین هم اکنون به دنبال آمادهسازی مقدمات کار هستم تا با تمام توان به تولید و ایجاد اشتغال بپردازم.
سال آینده آزاد میشوم بنابراین هم اکنون به دنبال آماده سازی مقدمات کار هستم تا با تمام توان به تولید و ایجاد اشتغال بپردازم
در پایان با لحنی پدرانه به جوانان نصیحت میکند انتهای خلاف، زندان است و هیچ عایدی ندارد به جای خلاف جوانان به دنبال ایجاد شغل و یادگیری حرفهای باشند تا درآمدی حلال کسب کنند.
دست آخر با دلی گرفته و قدمهای سنگین از مجتمع خارج شدیم و در مسیر برگشت زیر لب زمزمه میکردم کاش خیرین خیرخواه در استان گام در این راه نهاده و واحدهای تولیدی به منظور اشتغال زندانیان راهاندازی کنند این مهم علاوه بر ایجاد اشتغال و تحقق رونق تولید در کشور از بزه و بزهکاری جلوگیری کرده و بستری برای آموزش تخصصی و کاربردی مشاغل تولیدی برای زندانیان خواهد بود.
شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری فارس ،تاریخ انتشار: 9 بهمن 1398،کدخبر: 13981109000037،www.farsnews.ir